ما و آرزوی مشروطه
115سال پیش(14 مرداد 1285) پادشاه دائم الکسالت قاجار فرمان مشروطیت را صادر کرد. مظفرالدین شاه را کودک سالخورده می گفتند. هر چه بود در دگردیسیِ سنت به مدرنیته اسمی به یادگار گذاشت...
2. مشروطه را انقلاب، نهضت یا رفرم بخوانیم، جوهر و اهدافی داشت که در مورد هر دو اختلاف نظر وجود دارد.بدون شک مشروطه هر چه باشد در زمان و پیچ تاریخی مربوط به خود نقش مهمی ایفا کرد. مشروطه سپیده دم گذار است. گذر از حکمرانی سنتی-ایلیاتی به حکمرانی مدرن!...
3. مشروطه به سان زلزله ای با ریشتر بالا موجودیت و هویت استبداد را دچار تکانه هایِ هراس انگیزی کرد. ستون فقرات استبداد را متزلزل کرد اما زورش خصوصیت بنیادافکنی نداشت. جسد محتضر استبداد سنتی تا ظهور آلترناتیو مدرن آن در سال 1304 در کما به سر می برد...
4. با قبضه شدن قدرت در دستان رضاخان با مدد از نیروهایی که ماحصل پس لرزه های مشروطه بودند، تمرکز قدرت با لباسی نو بازتولید شد. ظواهر مدرن شد اما محتوا همچنان بر همان سبیل بود. ..
5. تمرکز قدرت که شاید تا حوالی 1310 ضرورت داشت، طوفانی، همه کس و همه چیز را از سر راهش برداشت تا اینکه جامعه و نظام را که اینک فقط و فقط در یک فرد حلول کرده بود را در مقابل تمام جامعه قرار دهد. یک فرد در برابر تمام جامعه! اگر اینگونه نبود یکی بود که برای ماندنش در کنارش بایستد!..
6. و برای رفتنش هورا نکشند! کشور زیر چکمه های بیگانه رنجور اما خرسند از رهایی از اختاپوس دیکتاتوری!
هر چه بود مشروطه دو افق حسنه داشت.یکی ایجاد قانون و دیگری تفرق قدرت!
صحبت از تمکین به قانون نبود که اساساً قانونی وجود نداشت! قانون اراده سیال پادشاهی بود که قادر بود...
7. در آنی کسی را به ثروت و مکنت برساند یا به خاک سیاه بنشاند! مبازره جانکاه با تمرکز قدرت!
مشروطه طلبان همه چیز را از چشمِ قدرتِ مطلقِ سنتیِ غیرپاسخگو می دیدند! همه ی قدرت در کالبد پادشاهی بود که به هیچ کس و هیچ چیز پاسخگو نبود! کیفیت بُرندگی قدرت او تعیین کننده بود و ...
8. ظرفیت پذیرش قدرت عریان توسط رعیت!
بر همین اساس آنها پادشاهی را شرِ مطلوب دانستند! شری که گریزی از آن نبود! قدرت اضمحلال پادشاهی را نداشتند یا به واسطه ی بی بدیلی جرات بیانش را نداشتند! اینگونه در اقدامی فازی گونه تن به بودن و نبودن پادشاه دادند! بر همین اساس گفتند:...
9. «شاه باید سلطنت کند و نه حکومت!» شاه هم بود و هم نبود! نقشی سمبلیک پیدا کرد! چیزی به مثابه جام شوکران برای سنت پادشاهی. محمدعلی شاه نتوانست آن را سر بکشد اما احمدشاه به بهای نابودی قاجار جرعه جرعه سر کشید! آلترناتیو مشروطه هر دو را مصادره کرد! ...
10. از آن زمان تاکنون با کسر عظیمی از حرکت های رو به جلو، انگار که هنوز اوان مشروطه است، ما همچنان درگیر آرزوهای مشروطه به سر می بریم! قانون و تفرق قدرت! با این تفاوت که اینجا دیگر صحبت از فقدان قانون نیست، فریاد از بر زمین ماندن آن است! تمرکز و غیرپاسخگویی قدرت اما بی شباهت...
11. به نقطه عزیمت مشروطه نیست!
انگار که یکی برایمان املاء بخواند: نقطه، سرِ خط!
اگر مایل بودید #ريتوييت کنید
قائم موسوی / مشروطه
یرواند آبراهامیان / ایران بین دو انقلاب
فریدون آدمیت /فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت
ژانت آفاری «سوسیال دموکراسی و انقلاب مشروطیت»
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.