🔞
اين توييت،بخش هايي داره كه براي هر سن و هر فردي مناسب نيست.
در انتهاي اين توييت نام ١٠٠ جنايتكار بزرگ دهه ي ٦٠ را خواهم نوشت تا ثبت شود.
پيش نويس:هرگز ميل به نوشتن اين توييت نداشتم و بارهاقبل منصرف شده بودم،اين قصه،آخرالزماني سراسر درد و جنايت است،
از هئت مرگ چه ميدانيم؟ 👇
ميدانيم؟
گورستان خاوران، پس از سهراه افسریه در جنوبشرق تهران، کیلومتر ۱۵ بزرگراه امام رضا که در واقع سرآغاز جادهٔ تهران-مشهد است، قرار دارد.(روبروی شهرک خاورشهر) محل بحث ماست،جاييكه خاك آن بوي مرگ ميدهد.تصوركنيد عزيزتان را دستگير كرده اند،در پي او جستجوميكنيد و شمارا به اينجا👇
ميفرستند،بياباني كه مدفن جگرگوشه ي تان است،گورهايي را ميبيندو كه كلاغهاي سياه بروب آنان تجمع كرده اند،با دست خالي شروع به كندن ميكنيد،گوشه ي لباس برادرتان،خواهرتان،فرزندتان از خاك بيرون ميزند و ...
صحبت هاي خواهر هيبت را باهم ببيينم.👇
به زعم بنده،پس از اينكه خميني مجبور به پذيرش صلح با صدام شد،هنوز تشنه به خون بود،شهوت او همچنان سيري ناپذير بود،او خون ميخواست،پس دستور به كشتار داد،درست سال٦٧ بود و چه طعمه اي حاضر تر از زندانيان در زندان،جنايت خاوران رقم خورد،آمار تا ٣٠ هزار كشته را بعضا بيان كرده اند،خميني👇
دستور به تشكيل يك تيم داد كه در راس آنها اين افراد حضورداشتند(يادمان باشدكه اغلب اين افراد زير٢٠ سال سن داشتند)
پس اين چهارنفر شروع به انتخاب فله اي زندانيان ميكنند،در اين ميان زوم اصلي بر مجاهدين و ماركسيست هاست،همان قشرغالب در كمك به فتنه ي ۵۷،در این میان نیز افراد بسیار👇
زیادی نیز حضور داشتند که براستی نه سیاسی و نه حتی سواد داشتند و به جرمهای گوناگون،در زندان بودند،بعنوان نمونه، زنی که از شوهرش برای اختلافات درون خانه شکایت کرده بود تا به اصطلاح زهر چشمی بگیرد،مطلع شد که همسرش را دیشب اعدام کرده اند،مادری که شهرام پسرش را بجای دیگر پسرش 👇
به اشتباه دستگیر کرده بودند،وقتی به خلخالی رجوع میکند،با این جمله روبرو میشود:اینجا شهرام بهرام نداریم.
بازمیگردیم به فاجعه ی اعدام ها:
مرداد۶۷،تیرباران۲۰۸ زن و مرد چپگرا و حمل آنان با ماشین های بارکشی توجه ها را به خود جلب میکند،مردم شاهد حمل جنازه هایی هستندکه در گورهای👇
دسته جمعی دفن میشوند.
هئت مرگ تصمیم میگیرد که سرعت بخشدبه اعدامها،حال از ایت الله منتظری کسب تکلیف میکنند«منتظری را رهبر دوم و جانشین خمینی میدانستند» که با مخالفت ایشان روبرو میشوند ودر فایل صوتی سالهای بعدکه توسط پسر ایشان رونمایی شد،صحبت های وحشتناکی را میشنویم که 👇
ابراهیم رییسی و مصطفی پور محمدی به وی میگویند:حالا شما اجازه بدید یه چندتایی رو اعدام کنیم،کار دست سایرین بیاد،منتظری با شدت بیشتری مخالفت میکند،آنها میگویند:ما زندانی هایی را که قرار است اعدام کنیم،از سایرین جدا کرده ایم،حالا زشت است برگردند به بند،اجازه بدهید اعدامشان کنیم و👇
کار بالا میگیرد و منتظری به این ۴ نفر میگوید که بروید با امام(خمینی) صحبت کنید،اما این افراد بخاطر اصرار به اعدام ها بجای خمینی با احمدپسر خمینی صحبت میکنند،احمد نیز اینچنین میگوید:
بروید و همه ی شان را اعدام کنید.
اعدام های دسته جمعی،گورهای دسته جمعی و حتی مدفن نمودن های👇
از روی شتاب و عجله چنین صحنه هایی رقم میزند،برخی از قربانیان،از زیر خاک بیرون زده اند،مادران و همسران با صحنه های آخرالزمانی روبرو میشوند،استخوان هایی که باقی مانده ی اجساد است،چشمان بهت زده ی انسانهاییکه مدتهابود در بی خبری عزیزانشان به سر میبردند و همانگونه که گفتم افرادی👇
که هیچ سابقه ای در هیچگونه فعالیتی نداشتند،پرندگان در خاوران به ضیافت استخوان ها نشسته بودند و شبها جانوران دیگر سور و مهمانی با گوشت عزیزانشان بر پا میکردند،شد نتیجه ی اینهمه چشم انتظاری و هئیت مرگ نیز در حال طی کردن مدارج عالی همچو استاندارو فرماندار و معاون و..👇
مقامات بلندپایه نظام جمهوری اسلامی ایران انجام اعدامها را انکار نمیکنند، بلکه در قریب به اتفاق موارد از آن دفاع کردهاند و آن اعدامها را برای حفظ نظام، لازم و ضروری شمردهاند.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود مینویسد «با آقای موسوی اردبیلی دربارهٔ مطالب خطبههای جمعه 👇
۱۴ مرداد) مذاکره کردیم.» در این روز (یک هفته بعد از شروع اعدامها) موسوی اردبیلی در نماز جمعه گفت: «جمع کثیری از ایران رفتهاند و آنجا[عراق] برای خودشان بساط و دستگاه و سازمان درست کردهاند. یک جمعی هم در ایران در زندانها هستند… مردم علیه اینها آن چنان آتشی هستند، قوه قضایی 👇
در فشار بسیار سخت افکار عمومی است که چرا اینها را محاکمه میکنید؟ اینها که محاکمه ندارند، حکمش معلوم، موضوعش هم معلوم است و جزایش نیز معلوم میباشد. قوه قضایی در فشار است که اینها چرا محاکمه میشوند، قوه قضایی در فشار است که چرا تمام اینها اعدام نمیشوند و یک دستهشان زندانی 👇
میشوند (شعار: «منافق زندانی اعدام باید گردد» از سوی نمازگزاران)
یرواند آبراهامیان مینویسد: «در نخستین ساعات روز جمعه ۲۸ تیرماه ۱۳۶۷ (۱۹ ژوئیه ۱۹۸۸) حصارهای آهنینی بر گرد زندانهای اصلی در سرتاسر ایران کشیده شد. دروازهها بسته و تلفنها قطع شد. تلویزیونها را از برق کشیدند و 👇
از توزیع نامهها، روزنامهها و بستههای دارویی (در زندانها) خودداری ورزیدند. ساعات ملاقات منحل شد و بستگان زندانیان را از حول و حوش زندانها پراکندهساختند. به زندانیان دستور داده شد که در سلولهای خود باقی بمانند و از صحبت با نگهبانان و کارگران افغانی خودداری کنند. رفتوآمد 👇
به مکانهای عمومی مانند درمانگاهها، کارگاهها، قرائت خانهها، تالارهای تدریس و حیاطها ممنوع شد.»
در میان مسئولان و پاسدارهای زندانها عبارت «اینها را ببر به بند» رمزی بود برای بردن زندانیان برای اجرای حکم اعدام.
«تصویر ابراهیم رییسی در سن۲۷ سالگی)
اما این تمام ماجرا نبود👇
موج دوم اعدامها یعنی اعدام زندانیان اسلامناباور نیز انجام شد.موج دوم کشتار زندانیان یعنی چپکُشی از شهریور ۱۳۶۷ آغاز شد.
به گواهی یکی از جانبهدربردگان قتلعام ۱۳۶۷، یکی از زندانیان (عقیدتی-سیاسی) به نام حسین طالقانی به دلیل اینکه به پرسش «آیا مسلمان هستی؟» پاسخ منفی داد 👇
اعدام شد.
«ملی کشی» کسانی بودندکه حبس شان تمام شده بود،اما هیئت مرگ بجای ازاد شدن،آنها را اعدام کرد.
قبل از رسیدن به بخش قبل،ناگفته هایی از این جنایت را مینویسم:
بر پایه گفتهٔ نویسندگان گزارش «فتوای مرگبار» یک نه ساده کافی بود تا زندانی اعدام شود. برخی از اعضای «کمیسیون مرگ»، 👇
زندانیان را فریب میدادند یعنی ادعا میکردند از اعضای کمیسیون عفو هستند و میخواهند آنها را آزاد (اعدام) کنند.
دخالت دادن همه زندانبانها در قتلعام
بر پایه منابعی، همه اعضای کادر زندان را در کشتار زندانیان، درگیر میدادند تا بعدها بر ضد حکومت، شهادت ندهند.👇
گواهی برخی از زندانیان، یکی از بازجویان (حوزوی) به نام محمد مقیسه (نام مستعار: ناصریان) زندانیان را «خبیث» و «سگ »و «آشغال نجس» خطاب میکرد.
شکنجه شدن در اتاق گاز
برخی از بازجویان، از جمله، حمید نوری زندانیان را در «اتاق گاز» شکنجه میکردند.
همچنین یکی از زندانیان، به دلیل 👇
شوخی با شعری از خمینی، سه بار به «اتاق گاز» برده شده و پنج ماه در سلول انفرادی، حبس شده بود.
1 اعدام نمایشی (مصنوعی)؛
2 تنبیه شدن به دلیل ورزش گروهی
3 پخش شکلات یا شیرینی با تمسخر و تحقیر پس از اعدام گروهی زندانیان
4 برده شدن به تاریکخانه (سلولی بدون نور و توالت و تنها با 👇
یک لباس زیر) همراه با ضرب و شتم؛
5 شکنجه دادن با گرسنگی در سلول انفرادی.
برخی از اعدامیان را قاضی مقیسه بخاطر نماز نخواندن ابتدا شلاق میزد و سپس انها را بدون هیچ دادگاهی کمی انطرف تر از محل شلاق،اعدام میکرد.برخی ها با علم به اینکه بالاخره کشته خواهند شد،خود معرف به مقیسه👇
میگفتندما مسلمان نیستیم تا زودتر اعدام شوند.
این پایان فاجعه ی #خاوران نبود.
این پایان دستان لرزان اما جستجوگر خانوادهها که خاک نمناک را کنار میزنند نبود،هرچند که نیازی به حفاری عمیق نداشتند،پیراهن چهارخانه آبی، یک دست کنار سر آن دیگری و پایی بر سینهی دیگری کابوسی بود👇
گویی تمام ناشدنی،اما جمهوری اسلامی بازی جدیدی را شروع کرده،ایجاد قبرهای جدید در خاوران با هدف از بین بردن بقایای محل دفن زندانیان سیاسی، فاشیسم دینی حاکم بر ایران در یک جنایت ضدانسانی، میخواهد با نابود کردن مزار شهیدان قتلعام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷ در گورستان خاوران 👇
آثار این جنایت بزرگ علیه بشریت را مخفی کند. دیکتاتوری آخوندی به این منظور به یک جنایت مضاعف علیه هموطنان بهایی روی آورده تا آنان را وادار کند متوفیانشان را در خاوران دفن کنند.ابراهیم رییسی با روی کار امدنش در پستی جدید دیوارکشی ونصب دوربینهای کنترلی به منظور تسهیل نابودی آثار👇
جنایتش بر می آید،گویی با دیوار کشی میتواند داغ مادران و همسران را نیز دیوار کشی کند.
به این رذالت پیشگان میگوییم که با هر جنایت، گور خود را عمیق تر خواهید کَند. یاد وخاطره قتل عام شدگان و جانباختگان راه #آزادی میهن تا ابد در دل انسانهای شریف و آزاده باقیست.
این رسم و این یاد 👇
در تاریخ ایران ماندنی است، با این قبیل اعمال پست و شنیع نمیتوانید ننگ جنایات خود را پاک کنید و به زودی در برابر همین مردم جوابگو خواهید بود...
محمود یک زندانیست و نامه اش را که برای دخترش «سولماز»نوشته میخوانیم:
. او دانشآموختهی حقوق از دانشگاه تهران بود. بعد از عید سال 👇
۶۳ بازداشت شد. در ۱۵بهمنماهِ همان سال این نامه را خطاب به همسرش ایران و دخترش سولماز مینویسد: «حکم دادگاه را به من ابلاغ کردند به دو سال زندان محکوم شدهام... از عوارض این حکم اخراج از بانک است که در این رابطه برای بدهی که بابت خانه به بانک دارم فکر کردهام که چکار باید 👇
بکنم...».
شهریورماه ۶۷ ناگهان خبر اعدامش را به ایران و سولماز میدهند و پیکرش را بدون اطلاع خانواده، مثل سایر اعدامیهای آن تابستان، به گورستان خاوران میسپارند بینام و نشان.
محمود تنها یک نمونه از هزاران اعدام بیمحاکمهی ۶۷ با هدف تصفیهی مخالفان است.
اسامی کسانیکه در این👇
جنایت دخیل بودند به این شرح است.
روح الله خمینی-احمد خمینی-صادق خلخالی-اسماعیل شوشتری-ابراهیم رییسی-حسینعلی نیری-مرتضی اشراقی-مصطفی پورمحمدی-مجید ملاجعفر (مجید قدوسی)-محمد مقیسهای (ناصریان)-علی مبشری-اکبر کبیری آرانی (فکور) -داوود لشکری-محمد سلیمی-محسنی اژه ای-اسدالله لاجوردی-👇
عباس عبدي:معاون دادستان انقلاب كل كشور، . وي از سال69 سردبير روزنامهٌٌ سلام و در سال70 سردبير هفتهنامهٌ بهار شد.
موسي واعظي: از مسئولان وزارت اطلاعات در زندان اوين ـ با نام مستعار زماني (حاجي زماني)، از فعالترين عناصر در قتلعام زندانيان در سال67 بود.
آخوند سيدحسين 👇
مرتضوي-شيخ محمد مغيثهاي: رئيس زندان گوهردشت ـبا نام مستعار ناصريان-
احمد پورمحمدي-مبشری-مجتبيحلوايي: معاونت انتظامي اوين-ـمحمد توانا: سربازجوي وزارت اطلاعات-مرتضيصالحي: با نام مستعار صبحي-فكور: از بازجويان اصلي شعبهٌ 7اوين-فروتن: از مسئولان زندان اوين و گوهردشت-سيد مجيدضيايي👇
: داديار زندان اوين-جوهري فرد: از مسئولان زندان ـ با نام مستعار مهدوي-
ابراهيمي: رئيس كارگاه اوين-حاج مهدي:مسئول آموزشگاه اوين-زهرارحيمي: پاسدار زن-حاج شيريني: از مسئولان كارگاه اوين- ناصر آقايي: از مسئولان كارگاه اوين.
حاج مراد: از مسئولان كارگاه اوين.
عباس تيموري: از 👇
مسئولان كارگاه اوين.
عباس شيرازي: از گروه ضربت دادسراي انقلاب
و این لیست ادامه دارد👇
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.