عرضم به حضور انورتون که حدود دویست سال پیش تو یه روز چهارشنبه به تاریخ بیست و دوم بهمن هزارو دویست و هفت یه #حمله_به_سفارت_روسیه_در_تهران توسط عدهای از اهالی تهران صورت گرفت. در این حمله الکساندر گریبایدوف، وزیر مختار روسیه و کلی از کارکنان سفارت و همینطور ارمنیها و گرجیهایی که
تو سفارت پناه گرفته بودند کشته شدند!
بر عکس سفارت انگلیس که هی فرت و فرت همچنان بهشون حمله میشه سفارت روسیه فقط یکبار اونم بدجور بهشون حمله شد! حالا جریان چه بود ؟!
باید یه سر به #عهدنامه_ترکمانچای بزنیم که اول اسفند سال هزارودویست و شش بعد جنگ های ایران و روسیه منعقد شد.
میرزا ابوالحسن خان شیرازی و اللهیار خان آصفالدوله نماینده ایران و ایوان پاسکویچ از طرف روسیه حاضر بودند.بااین قرارداد،سه ایالت دیگه قفقاز ایروان، نخجوان و بخشهای دیگه تالش زیر سلطهٔ روسها رفت،حاکمیت ایران در دریای خزر محدودترشدو مردم ناچاراز پذیرش کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی)شدن
بعد این قرارداد مثلا صلح #الکساندرگیریبایدف شد سفیر روسیه تو تهران! درواقع وظیفه اش این بود شاه رو وادار به انجام مفاد معاهده و پرداخت غرامت کنه!
غرامت شامل ۲۰ میلیون روبل و ضبط نسخ خطی کتابخانه شیخ صفی الدین اردبیلی و انتقالش به روسیه بود!
کل کشور مجبور شد تاوان شکست در جنگ رو بده و این باعث نارضایتی هر چه بیشتر مردم شد.
بجز اون یکی از بندهای قرارداداسکان آزادانه ارامنه در داخل روسیه بود و بسیاری از ارامنه از این فرصت استفاده کردن و به سفارت هجوم آوردن و از گریبایدوف برای برگشتن به کشورشون که اون موقع بخشی از
امپراتوری روسیه شده بود، کمک خواستن. خواجه حرمسرای شاه، میرزا یعقوب مارکاریان ارمنی، رئیس خزانهدار و نگهدارنده سنگهای قیمتی شاه هم میخواست که حالا به ایروان برگرده و فرار کرد با این خبر ، شاه خشمگین شد چون خواجه میتونست وضعیت مالی ایران و بسیاری از اسرار کاخها رو فاش کنه!
شاه خواستار استرداد فراری شد که گریبایدوف قبول نکرد. بعد از اون یعقوب متهم به غارت خزانه شاه شد و برای سرش جایزه گذاشتن. تنش بین شاه و گریبایدوف پس از آمدن دو زن ارمنی/ گرجی از حرمسرا الله یار خان آصف الدوله تشدید شد . پناه گرفتن ارامنه در سفارت روسیه برای دربار هم مهم بود
اینجوری شد که متعصبان اسلامی هم تحریک شدن و تبلیغات ضد روس رو تو بازارها و مسجدا شروع کردن. بعد از پناهندگی میرزا یعقوب به سفارت جمعیتی چهار پنج هزار نفری به تحریک آخوندی به اسم میرزا مسیح مجتهد با چوب و چماق به سفارتخانه روسیه در باغ ایلچی مجاور گود زنبورکخونه حمله کردن.
مردم اول سنگپرانی میکردند تا صدای تیراندازی به گوش رسید که ناگهان جمعیت وارد حیاط سفارت شد. اولش چندتاقزاق و مستخدم سفارت و چندتااز مهاجمها هم به ضرب گلوله محافظان کشته شدن. اما کمکم مهاجمان بیشتری که به سلاح گرم مجهز بودند هم به سفارت ریختند. مهاجمها از دیوار محل زندگی سفیر
بالا رفتن و از همونجا شروع به تیراندازی کردن. بعدش سقف اتاق خواب رو سوراخ کردن تا بتونن به پایین تیراندازی کنن. یکی از گلولهها گریبایدوف را از پا درآورد.
آخرین کلماتش اینطور بود «فتحعلیشاه فتحعلیشاه اصلاً برایم مهم نیست یا چیزی شبیه این»
مردم خشمگین هرکیو پیداکردن کشتن بجز
منشی سفارت ایوان مالتسف. درآخرجنازه مثله شده گریبایدوف از روی لباسش و زخمی در جنگهای قبل شناسایی شد!
سالها بعد در سال دوهزارو شونزده نیکیتا میخالکوف، رئیس اتحادیه سینماتوگرافی روسیه و کارگردان سرشناس روس که در حال ساخت فیلمی از زندگینامه گریبایدوف بود اعلام کرد که
«ما ثابت کردیم که اراذل و اوباش عصبانی مسلمان» مسبب قتل گریبایدوف نبودند. بلکه این قتل سیاسی به شکل خونسردانهای توسط بریتانیاییها طراحی و اجرا شده بود.» او گفت گریبایدوف مانعی در راه ابریشم» بود. آنها از تمام خصوصیات اخلاقی او سواستفاده کردند او را به لحظه بی بازگشت رساندند!
با قتل گریبایدوف، ایران و روسیه در آستانهٔ جنگ دیگه ای قرار گرفتن که با اعزام هیاتی شامل خسرو میرزا پسر عباس میرزا، میرزا تقیخان (بعدها امیرکبیر) و محمدخان زنگنه امیرنظام به مسکو با در دست داشتن نامه عذرخواهی فتحعلیشاه برای تزار نیکلای یکم،کار به مصالحه کشید ومیرزا مسیح مجتهد
به تقاضای دولت روس به کربلا تبعید شد.
همچنین فتحعلیشاه به منظور دلجویی و خونبها الماس گرانبهای ۸۸ قیراطی معروف به الماس شاه که هنگام فتح هندوستان به دست نادرشاه افشار افتاده بود را به وسیله نوهاش خسرو میرزا در سن پترزبورگ به تزار نیکلای یکم تقدیم کرد.
این بود جریان کشتار و حمله به سفارت روسیه و عواقب اون البته به شکل بینهایت مختصر و سطحی !
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.