۱۶ سال پیش، اقتصادهای اتحادیه اروپا و #آمریکا تقریباً برابر بودند.
امروز، #اقتصاد آمریکا ۵۰٪ بزرگتر از کل اتحادیه اروپا است.
در اینجا وضعیت تلخ پشت پرده اقتصاد #اروپا از زبان یک کارآفرین آلمانی ارایه شده است🧵:
ابتدا به اعداد و ارقام نگاهی بیندازیم:
تولید ناخالص داخلی ایالات متحده: ۲۵.۵ تریلیون دلار
تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا: ۱۶.۶ تریلیون دلار
اما در سال ۲۰۰۸، این ارقام تقریباً برابر بودند.
چه اتفاقی در طول ۱۶ سال افتاده است؟
پاسخ ساده است:
اروپا امنیت را بر رشد ترجیح داد. آمریکا نوآوری را بر مقرراتگذاری مقدم دانست.
نتایج؟
آمریکا ۹ شرکت با ارزش تریلیون دلاری تولید کرده است (۹ مورد از ۱۰ شرکت با ارزشترین در جهان).
اروپا؟ هیچ. در این زمینه جایی ندارد:
اما موضوع فراتر از اعداد و ارقام است…
استعدادهای اروپایی به صورت گسترده در حال فرار هستند.
میبینم که اکثر کارآفرینان اروپایی بین دو مسیر زیر انتخاب میکنند:
1- ایالات متحده برای حقوقهای بالاتر (مشاغل فناوری با درآمد بیش از ۳۵۰ هزار دلار)
2- جنوب شرق آسیا برای هزینه زندگی پایینتر به منظور ایجاد استارتاپها
چرا؟
زیرا اروپا شرایط را برای موفقیت در خانه غیرممکن کرده است.
به صحنه استارتاپی برلین نگاه کنید (جایی که قبلاً زندگی میکردم):
بنیانگذاران اغلب با سوءظن نگریسته میشوند.
کارآفرین = استثمارگر
من شاهد بودم به بنیانگذاران فناوری در ملاقاتهای محلی “انگلهای سرمایهداری” می گفتند.
در همین حال، در مکانهایی مانند سیلیکون ولی و نیویورک:
بنیانگذاران مورد تجلیل قرار میگیرند. ریسکپذیری پاداش داده میشود.
شکست به عنوان آموزش دیده میشود، نه مایه شرمساری.
اروپاییها در دریای بوروکراسی غرق شدهاند:
- قوانین استخدامی که استخدام و اخراج را غیرممکن میسازد
- نرخهای مالیاتی که کسبوکارهای کوچک را تحت فشار قرار میدهد
هزینههای حقوقی که نوآوری را از بین میبرد
برای راهاندازی یک شرکت در فرانسه ۸۴ روز زمان نیاز است.
در آمریکا؟ ۴ روز.
حتی امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز به این موضوع اذعان دارد.
او در مقایسه اروپا با بازارهای آمریکا و چین گفت:
ذهنیت ضد نوآوری در حال نابودی اروپا است.
برای مثال، زمانی که ایلان ماسک گیگافکتوری برلین را ساخت، آلمانیها اعتراض کردند:
“نه به استعمار تکنولوژیک”
تسلا به دلیل موانع نظارتی و مخالفتهای جامعه تقریباً این پروژه را لغو کرد. (ویدیوی زیر اعتراض به ساخت کارخانه است)
این اتفاق به صورت روزانه برای شرکتهای کوچکتر نیز رخ میدهد.
فرهنگ نظارتی اروپا یک چرخه اقتصادی مرگبار ایجاد کرده است:
استعدادها مهاجرت میکنند
شرکتها از سرمایهگذاری اجتناب میکنند
نوآوری از بین میرود
اقتصاد راکد میشود
مقررات بیشتری اعمال میشود
به همین دلیل است که میمهایی مانند “Europoors” وجود دارند.
اعداد و ارقام بیرحمانهاند:
۹۰٪ از استعدادهای فناوری اتحادیه اروپا برای حقوق مناسب به ایالات متحده مهاجرت میکنند
حقوقهای فناوری در اروپا: ۵۰٪ کمتر از ایالات متحده
تأمین مالی استارتاپها: ۵ برابر بیشتر در ایالات متحده
و معدود موفقیتهای فناوری اروپا کجا هستند؟
بیشتر آنها به آمریکا نقل مکان میکنند:
شرکت Spotify (اکنون مستقر در نیویورک)
شرکت Klarna (عملیات عمده در ایالات متحده)
شرکت ARM (در حال خریداری توسط انویدیا)
موضوع اینجا روشن می شود:
در حالی که اروپا به بحث درباره اخلاقیات هوش مصنوعی میپردازد…
آمریکا آن را میسازد.
در حالی که اروپا ارزهای دیجیتال را مقرراتگذاری میکند…
آمریکا در آنها نوآوری میکند.
در حالی که اروپا از صنایع قدیمی محافظت میکند…
آمریکا صنایع جدید ایجاد میکند.
راهحل؟ از دید من، اروپا باید:
مقررات را کاهش دهد
ریسکپذیری را بپذیرد
از کارآفرینان حمایت کند
مالیات بر نوآوری را کاهش دهد
اما آیا دولت ها این کار را خواهند کرد؟
به عنوان یک اروپایی، متأسفانه به آن شک دارم.
اعتیاد به مقررات بسیار عمیق است.
فرهنگ ضد کسبوکار بیش از حد ریشهدار است.
یکی از دوستان/کارآفرینان فرانسویام به من گفت:
“من اروپا را دوست دارم، اما نمیتوانم آیندهام را اینجا بسازم. سیستم اجازه نمیدهد.”
به همین دلیل است که آمریکا همچنان پیروز میشود.
نه به این خاطر که آمریکاییها باهوشتر هستند.
بلکه به این دلیل که سیستم آنها به نفع کسانی است که میسازند.
اروپا به موزهای تبدیل شده است:
در حفظ گذشته عالی
در ساختن آینده ضعیف
مگر اینکه اروپا مقررات را کاهش دهد و ریسکپذیری را بپذیرد، شکاف تنها بیشتر خواهد شد.
به عنوان یک آلمانی، این موضوع برای من بسیار دردناک است. من اروپا را دوست دارم…
فرهنگ و تاریخ غنی.
غذای فوقالعاده.
بهترین صحنه تکنولوژی در جهان.
این واقعیت که یک پرواز دو ساعته شما را به دنیای جدیدی با زبان، فرهنگ و کشور جدید میبرد.
من در اینجا ریشه دارم.
اما در زیر این تنوع زیبا یک مشکل مشترک نهفته است:
هر کشور اروپایی همان ذهنیت ضد کارآفرینی را دارد.
فرقی نمیکند که در برلین، پاریس یا استکهلم باشید…
سیستم به گونهای طراحی شده است که کارآفرینان را عقب نگه میدارد.
این وضعیت نسل اروپاییها را مجبور به انتخابی غیرممکن میکند:
آیا در فرهنگی که دوستش داریم اما نمیتوانیم در آن بسازیم بمانیم؟
یا همه چیز را پشت سر بگذاریم و به دنبال فرصت برویم؟
سؤال این نیست که آیا اروپا عقب خواهد ماند. این اتفاق قبلاً افتاده است.
اروپا در مسیر بیربط شدن قرار دارد. و این یکی از دلایلی است که من در حال حاضر به دنبال خروج از این قاره هستم.
سؤال واقعی این است…
آیا آنها قبل از اینکه خیلی دیر شود مسیر خود را تغییر خواهند داد؟
اگر در اروپا یا آمریکا زندگی می کنید، حرف های وی را تایید می کنید؟
لطفا نظرتان را کامنت بگذارید.
منبع رشتو:
خوشحالم که این نکات موفقیت مالی و افزایش بهره وری برای عموم مردم مفید هست.
اگر این #رشتو برایتان مفید بود، لطفا:
-من را در ایکس دنبال کنید
@PeymanMedia
- اولین توییت را #لایک و #ريتوييت کنید.
- در اینستاگرام PeymanMedia بیشتر درباره بازارها و اقتصاد صحبت میکنم.
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.