My Authors
Read all threads
با چشمان‌قی‌کرده و صورتی کثیف قنداق پیچ شده داخل گهواره‌ای چوبی داشت با دست‌هایش بازی می‌کرد که ناگهان بی‌دلیل به آن مرد با آن سیبل از بناگوش درفته‌ بداخلاق بالای سرش خندید و مهرش به دل او نشست. مهری که همان‌جا او را #عزیزسلطان کرد و سرنوشتش را برای همیشه تغییر داد. #ملیجک
سلطان صاحبقران آن روزها بابت مردن ببری‌خان دلمرده بود و کمتر سری به امین‌اقدس می‌زد. خوب می‌دانست که از کم توجهی امین‌اقدس نبوده که ببری مرده اما اتاق زبیده خانم او را یاد گربه محبوبش می‌انداخت. اما آن روز کاری داشت که سر از اتاق امین‌اقدس در‌آورد. #ملیجک #عزیزسلطان
امین‌اقدس با آن چشمان نیمه بینا تا شاه را دید که سرزده وارد شده بلند شد و عذرخواهی کرد و با آن لهجه کردی شیرینش که اگر می‌دانسته اتاق را قرق می‌کرده و رفت پی فرمان شاه. #ملیجک #عزیزسلطان
تا او بیاید توجه شاه به گهواره‌ای جلب شد که کنار اتاق بود. شاه می‌دانست امین‌اقدس هم مانند فاطمه خانم انیس‌الدوله بچه‌اش نمی‌شود. بالای سر گهواره رفت و نگاهی به کودک انداخت که داشت با خودش بازی می‌کرد. #ملیجک
بچه بدیدن او لبخندی به لبانش نشست و شاه که عبوس و بداخلاق بود یک دفعه به لبخند بچه دلش شاد شد و مهر این بچه به دلش نشست. امین اقدس که وارد اتاق شده بود گفت روم سیاه قبله عالم این بچه غلام شما محمد است. برارم نامش غلامعلی است. بی‌اجازه شما گفتم چند روزی پیش من بماند. #ملیجک
شاه همین طور که چشم از بچه بر نمی‌داشت گفت:« خوب کردی زبیده خانم خوب کردی به مادر بچه و پدرش هم بگو بیایند همین جا. به خواجه باشی می‌سپرم جایی را برایشان نزدیک شما در حرم پیدا کنند بماند نزدیک خودمان.
#ملیجک #عزیزسلطان
حالا این داستان دقیقا همین جوری که نوشتم رخ داده یا نه را نمی‌دانم این روایتی است که من از داستان‌هایی دوستعلی‌خان معیرالممالک و خاطرات خود غلامعلی‌خان عزیزالسلطان و سایر منابع مربوط به ناصرالدین‌شاه قاجار برداشت کردم. #ملیجک #عزیزسلطان
درباره غلامعلی‌خان عزیزالسلطان یا ملیجک معروف داستا‌ن‌های زیادی وجود دارد. داستان‌هایی از کسانی که زمان حیاتش نوشتند و داستان‌هایی که بعداز او روایت شده است. #ملیجک #عزیزسلطان
اما آن چه این روایت‌های را تا حدی تحت تاثیر داده برداشت کسانی است که از شخصیت او در فیلم‌های سینمایی بخصوص ملیجک سلطان صاحبقران علی حاتمی با بازی درخشان پرویز فنی‌زاده است. #ملیجک #عزیزسلطان
تصویری که او را دلقک دربار ناصرالدین‌شاه معرفی می‌کند و از آن به بعد کلمه ملیجک معادل دلقک می‌شود و برای کسی که برای خوش‌خدمتی صاحب قدرت مسخره بازی در می‌آورد اطلاق می‌شود. #ملیجک #عزیزسلطان
در حالی که ملیجک نه تنها دلقک نبود که محبوب‌ترین کسی بود که در بیست سال پایانی سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار از شش ماهگی تا بیست سالگی در کنارش قرار گرفت و در همه جا همراه او بود و یکی از زیباترین دختران شاه را به عقد خود در آورد.
تولد ۲۷ شهریور ۱۲۵۷ شمسی بود. گویا روز ۲۱ ماه مبارک رمضان۱۲۹۵در عباس‌آباد تهران به دنیا آمده بود و برای همین نامش را غلامعلی گذاشته بودند؛ بدون آن که بدانند قرار است مقرب‌ شاه شود. پدرش محمد نام داشت که به ملیجک اول ملقب شده است. #ملیجک #عزیزسلطان
اصلیت خانواده عزیزالسلطان از گروس بیجار بود و نقطه اتصال آن‌ها به دربار شاه زبیده‌خانم خواهر محمد بود. زبیده به روایتی به عنوان ندیمه جیران و به روایت نزدیکانش برای همراهی انیس‌الدوله وارد دربار شد.#ملیجک #عزیزسلطان #امین_اقدس
اما از آن‌جایی که زنی معتمد و قابل اطمینان بود شاه او را مسئول خزانه شخصی و جواهراتش کرد و برای این که مشکلی نداشته باشد او را صیغه خود کرده و به او لقب #امین_اقدس داد. مهمترین وظیفه امین‌اقدس جز نگهداری از جواهرات شخصی شاه نگهداری #ببری_خان گربه عزیز شاه بود. #ملیجک #عزیزسلطان
#ببری_خان گربه سیاه و سفیدی شبیه بسیاری از گربه‌های خیابانی بود که نظر ناصرالدین‌شاه را به خود جلب کرد و حیوان محبوب او شد. گویا زمانی شاه بیماری سختی گرفت و همان زمان ببری خان از کنار بستر شاه رد می‌شود و او بهبود پیدا می‌کند و این را به فال نیک می‌گیرد. #ملیجک #عزیزسلطان
برخلاف تصور #ببری_خان گربه ماده بود. این ببری خان داستان‌های خودش را دارد که در پستی‌جدا باید به آن پرداخت. اما مرگ ببری خان شاه را بسیار ناراحت کرد و در همین زمان بود که غلامعلی‌خان را پیدا کرد و او را در حرم نگهداشت و برایش دده و لله‌ای هم انتخاب کرد. #ملیجک #عزیزسلطان
یکی از روزهایی که این کودک تازه زبان باز کرده بود در باغ گلستان پیش شاه بود که چشمش به یک گنجشک افتاد و با لهجه کودکانه‌ای کلمه‌ای را تکرار کرد که شبیه ملویجک بود. با شنیدن این کلمه ناصرالدین‌شاه خندید و گفت از این به بعد به غلامعلی خان بگویند ملیجک. #ملیجک #عزیزسلطان
غلامعلی‌خان در بیست سال پایانی سلطنت ناصرالدین‌شاه نزدیک‌ترین فرد به او بود. خودش در خاطراتی که به توصیه احتشام‌السلطنه نوشته است درباره ورودش به دربار گفته:« امین‌الخاقان برادر زبیده‌خانم امین‌اقدس یکی از زوجات شاه بود. »#ملیجک #عزیزسلطان
به نوشته عزیزالسلطان امین اقدس خیلی طرف میل شاه بود:» جواهرآلات و یک مقدار نقدینه و خوراک شاه به دست او بود و بسیار زن امین و درستی بود و مال شاه را خوب جمع آوری و ضبط و ربط می‌کرد از این حیث بیشتر تقرب و التفات بود. #ملیجک #عزیزسلطان
گویا همین باعث شد تا جزو زنان شاه شد و بعد از آن برادرش محمد را نیز به عنوان غلامبچه وارد دربار شد و بعدها به عنوان فراش خلوت که پیشخدمت درجه بالاتری بود مشغول شد. #ملیجک #عزیزسلطان
امین‌اقدس برای او نوه حاجی ننه که به جیران بسیار نزدیک بود و بعد از آن به خدمت امین‌اقدس درآمد را می‌گیرد و بعد از چند بچه مرده سرانجام غلامعلی بدنیا می‌آید و آن طور که خودش هم نوشته در بغل شاه می‌رود و شاه از او خوشش می‌آید و شاه از امین‌اقدس می‌خواهد او را نگهدارد. #ملیجک
غلامعلی در حرم اصلی شاه صاحب مکان و لله و خدمتکار می‌شود و همیشه همراه شاه بوده است. شاه معتقد بود که او برایش قدم دارد. گویا آن طور که ملیجک خودش تعریف کرده یک بار پیش شاه بوده که رختخواب شاه را می‌اندازند. #ملیجک #عزیزسلطان
ملیجک درباره این حادثه نوشته:«یکی از همان شبهای اول ورود من به حرم خانه، شب اول، یا دوم یادم نیست که شاه امر می فرمایند که بستر استراحت را از زیر چهلچراع بردارند و یک طرف دیگر بیاندازند. فردای آن روز بند چهلچراغ پاره می شود و پایین می افتد و خرد می شود.....#ملیجک #عزیزسلطان
...شاه آنرا به فال نیک گرفته و ناشی از ورود من می داند و روزبروز محبت شاه نسبت به من بیشتر می شود، تا به حدی که خودم از نوشتن آن عاجزم. به سن دو سالگی، دیگر شاه برای من بی اختیار بود و هر وقت هم سفر تشریف می بردند من در رکابشان بودم. »#ملیجک #عزیزسلطان
شاه در سفرها غلامعلی را به همراه خود می‌برد و در تخت روانی او را جای می‌داد. این نزدیکی به شاه باعث شده بود که بسیاری از نزدیکان شاه به او حسادت کنند.
#ملیجک #عزیزسلطان
البته خود عزیزالسلطان در خاطراتش این را کتمان نمی‌کند که بچه‌لوسی بوده که خیلی هم به تمیزی اهمیت نمی‌داده و از حمام کردن بدش می‌آمده است. این را در خاطراتش هم نوشته است:...
#ملیجک #عزیزسلطان
«بچه چرک و کثیفی بودم و در زمستانها اكثر ناخوش می شدم. با این کثافت فوق العاده، شاه مرا می بوسید و میبویید سر و صورتم را هم نمیشستم غذا خوردن در آن زمان با کارد و چنگال معمول نبود و با دست غذا می خوردند من هم بچه بودم، و با دست غذا میخوردم. ..
#ملیجک #عزیزسلطان
سرم دائما چرب و کثیف بود و معلوم است که با این کثافت شپش هم تولید می شود. صورت نشسته، موهای شانه نکرده و سر پر شپش و بی نهایت کثیف بودم. با تمام این احوال شاه مرا در بغل میگرفت و مرا می بوسید و ابدا به رویم نمی آورد که کثیف هستم. …»
#ملیجک #عزیزسلطان
هیچ کسی حق تشر زدن به ملیجک را نداشت. گاهی فقط امین‌اقدس او را دعوا می‌کرد و او با بی‌ادبی جواب عمه‌اش را می‌داد. این رفتار باعث شده بود که خیلی از نزدیکان و همسران شاه با او دچار مشکل باشند و از او بدگویی کنند. #ملیجک #عزیزسلطان
یکی از کسانی که به حد مرگ از عزیزالسلطان تنفر داشت اعتمادالسلطنه بود. او از ملیجک به عنوان بچه چرک و کثافت یاد می‌کرد و بارها در خاطراتش می‌گوید شاه با داشتن این همه فرزند زیبا چرا به این بچه بی‌ادب و کثیف و بدبو دل بسته است. #ملیجک #عزیزسلطان
او از دعوایی که میان شاه و انیس‌الدوله سوگلی‌اش نوشته :« دیشب میان انیس الدوله و شاه، باز در سرشام انیس الدوله به شاه متغیر شده بود که پسر ملیجک مثل گه چه است که هر شب در سر شام حاضر می کنی؟ شاه برآشفته بود و همان شبانه بچه را از آندرون بیرون کردند…»#ملیجک #عزیزسلطان
دکتر فوریه می نویسد: « وجود این بچه کثیف خود رأی در دربار گذشته از اینکه چیزی بر شأن شاه نمی افزود،باعث سر شکستی او نیز شده و همه مردم این کارها را تقبیح می کنند، به نظر من محبتی که شاه به این بچه حیوان چشم دریده دارد بکلی غیر طبیعی است.»#ملیجک #عزیزسلطان
شاه اما با همه این حرف‌ها توجه زیادی به او می‌کرد و برایش حتی گروهی را راه انداخته بود و دسته مخصوص راه انداخته بود. بیماری ملیجک شاه را تا حدی مضطرب می‌کرد که برای خیلی‌ها قابل درک نبود. #ملیجک #عزیزسلطان
البته با وجود این رابطه نزدیک نه کسانی که با شاه نزدیک بودند و نه کسانی که از او منتفر بودند این رابطه را به هیچ عنوان شاهد بازی نمی‌دانند. ناصرالدینشاه این پسر را بسیار دوست داشت و برای این او را نزدیک خودش نگه می‌داشت که گمان می‌کرد او برایش یمن دارد. #ملیجک #عزیزسلطان
البته نظر عباس‌امانت در کتاب قبله عالم درباره ملیجک نیز قابل توجه است. به نظر آقای امانت:« ملیجک در واقع شاخه وحشی پیوند یافته نهال شخصیت شاه بود که پرویده اختلالات روان شکنجه‌شده‌اش بود.» #ملیجک #عزیزسلطان
ناصرالدین‌شاه کودکی سختی داشت اختلاف میان محمدشاه و مهدعلیا و وضعیت لرزان ولیعهدی از ناصرالدین‌میرزا پسر بچه‌ای ضعیف و ترسو ساخته بود که اگر حضور امیرکبیر و مهدعلیا مادرش نبود نمی‌توانست سالهای اول دوام بیاورد. #ملیجک #عزیزسلطان
او کودکی نداشته خود را در این کودک می‌دید و گویا سعی می‌کرد با رسیدگی به او آن سالها را جبران کند. ناصرالدین‌شاه از میان دخترانشان دو تا از محبوب‌ترین دخترانش یعنی تاج‌السلطنه و اخترالدوله را برای ملیجک انتخاب کرد. #ملیجک #عزیزسلطان
تاج‌السلطنه در برابر این انتخاب سرکشی کرد ولی اخترالدوله از نظر پدر تاجدار سرپیچی نکرد. شاه بخشی از باغ بزرگ سپهسالار را که میراث مرحوم میرزا حسین‌خان و همسرش بود را پشت قباله ملیجک کرد. عروسی که با ترور شاه بابا به طلاق منجر شد. #ملیجک #عزیزسلطان
زندگی عزیزالسلطان بعد از کشته شدن ناصرالدین‌شاه با افت و خیزهای زیادی رو به رو شد. با این که اخترالدوله طلاق گرفت اما مظفرالدین‌شاه با او رفتار بدی نداشت، اما خیلی هم محبوب نبود و یک سمت خیلی معمولی یعنی به منصب کشیک چی باشی داشت.#ملیجک #عزیزسلطان
او بعد از اخترالدوله گویا با یکی از دختران کامران‌میرزا نایب‌السطنه پسر چهارم و محبوب ناصرالدین‌شاه به اسم غنچه که به معززالملوک ملقب بود، ازدواج کرد. درست همان روزهایی که جنبش مشروطه آغاز شد و وقایع به توپ بستن مجلس در جریان بود صاحب یک دختر شد. #ملیجک #عزیزسلطان
در دوران محمدعلی شاه عزیزالسلطان با این که سمتی داشت و باجناق او نیز بود با اقبالی مواجه نبود. اما به خاطر نزدیکی با کامران میرزا به دربار رفت و آمد می‌کرد. در دوران احمدشاه نیز کم کم رفت و آمدش کم و کمتر شد. در نهایت شاهد سقوط سلطنت قاجار و به روی کار آمدن پهلوی بود. #ملیجک
عزیزالسلطان تا سال ۱۳۱۹ زنده بود. اما زندگی سختی را داشت. نه از آن مرحمت‌های شاه بابا به او چیزی رسیده بود و نه از ثروت کامران میرزا چیزی به او رسید. او سالهای پایانی عمر در چهارراه سیدعلی در خیابان سعدی زندگی می‌کرد.
در یکی از شبهای سرد زمستان ۱۳۱۹ خورشیدی موقعی که شب هنگام به خانه بازمی‌گشت در بین راه ناگهان پایش درون تلی از کاهگل که وسط کوچه ساخته و رها کرده بودند فرورفت و به علت ضعف و سکته قلبی در همان‌جا درگذشت. #ملیجک #عزیزسلطان
پسر محبوب ناصرالدین‌شاه را در آرامگاه خانوادگی مستوفی‌الممالک در ونک در وسط جایی که حالا دانشگاه الزهرا قرار دارد به خاک سپردند. #ملیجک #عزیزسلطان
بهرام افراسیابی نوشته:« پس از مرگ عزیزالسلطان سفیر انگلیس بلافاصله در منزل وی حاضر شد تا پس از تسلیت به خانواده اش حمایل و نشانی را که ملکه ویکتوریا، ملکه انلگیس در سفر سوم ناصرالدین شاه به وی اعطاء کرده بود باز پس گیرد.»#ملیجک #عزیزسلطان
از او تنها چیزی که باقی مانده است، تصویر کودکی با چشمان شیطان با چهره‌ای خاص در کنار ناصرالدین‌شاه و مجموعه چهارجلدی خاطراتش باقی مانده که از نظر شخصی یکی از بهترین خاطرات در فاصله سالهای ۱۲۷۰ تا ۱۳۰۰ شمسی است. #ملیجک #عزیزسلطان
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Enjoying this thread?

Keep Current with Farzane Ebrahimzade

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just three indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!