او به این سوال که «چگونه هنرمندی لعنت شده نباشیم؟» اینطور پاسخ داد:
یکم: شجاعت در بیان حقیقت
دوم: اولویت بندی حقیقت
سوم: نشان دادن راه
#مرجان هر سه راه با هم داشت. متاسفانه، انگشت شمارند هنرمندانی که دارای این ویژگی ها باشند
👇
آن كه از حقيقت مي نويسد (يا مي خواند يا مي نوازد يا…) در هنر ِاو حقيقت هرگز نبايد سركوب شده و پنهان باشد.او نبايد در مقابل قدرمندان سرخم كند. چه بسا لازم باشد براي اين كار از گرفتن مزد براي كاري صرف نظر كند.
👇
حقيقت در هنر او نبايد به شكلي نامشخص ,عمومي,همگاني وچند پهلو بيان شود. اين نامشخص گويي, عمومي گويي و پيچيده نويسي , دروغ و فريبي بيش نيست!
👇
👇
👇
يافتن حقيقت ونوشتن از آن كاري دشوار است. چرا كه حقيقت هميشه سركوب مي شود. همچنين بسيار دشوار است كه از ميان حقايق دريابيم كه اولويت با بيان كدام است وسپس به آن بپردازيم.
👇
👇
👇
👇
👇
بيان حقيقت هميشه بايد به نتيجه گيري منجر شود و ذهن مخاطب را سمت و سو دهد. البته اين موضوع در يك اثر هنري هنگامي به شكلي ناخودآگاه انعكاس ميابد كه هنرمند خود را موظف به درك حقيقت و استنتاج از آن و يافتن راه رهايي بداند.
👇
👇
پس هنري كه راه حل را به ذهن متبادر نسازد گاهي جز تخدير ذهن مردمان نقشي ايفا نكرده و ناخودآگاه در خدمت حاكمان قرار ميگيرد.بي سبب نيست كه بسياري هنرمندانِ به ظاهر معترض, با انواع و اقسام سبك هاي پرهياهو,كم و بيش اجازه ي نشر آثار خود را مي يابند
👇