My Authors
Read all threads
بنا بر شرایط پیش اومده، مناسب دیدم که پروسه این شکایت رو کاملا توضیح بدم تا شاید به درد یکی خورد.
اول از همه بعد این اتفاق، بجای این که برم نزدیک‌ترین کلانتری رفتن محل کارم. (شما این کارو نکنید و حتما سریع‌تر خودتون رو به نزدیک‌ترین کلانتری برسونید./۱
بعد اونجا با کلی تلاش، دبیر سرویس تونست از زیر زبونم بکشه که چرا دارم اینجوری گریه می‌کنم و اصرار داشت که با مادرم تماس بگیرم. من از واکنش مادرم نمی‌ترسیدم ولی یه جور حس خجالت داشتم برای همین نتونستم بهش بگم. برای همین تصمیم گرفتم به دوستم زنگ بزنم./۲
دوستم پسر بود و کار عاقلانه‌ای که کرد این بود که دوستِ دخترم رو فرستاد دنبالم. قبل از این که بریم اداره پلیس، رفتیم قرص ضدبارداری خریدیم. بعد رفتیم کلانتری خیابون فلسطین. اونجا اول تو یه اتاقی توضیح دادم مختصرا ماجرا رو. بعدش فرستادنم اتاق رئیس اون کلانتری. /۳
اونجا با جزئیات کمی بیشتری توضیح دادم. در تمام این مدت دوستم همراهیم کرد. مامورهای پلیس با ماشین پلیس من رو رسوندن آگاهی شاپور اداره ۱۶. اینجا بود که دوستم از من جدا شد. اونجا شروع کردن به بازجویی کردن از من و مثل متهم باهام برخورد کردن. برخوردشون واقعا پسندیده نبود/۴
نامه برای پزشکی قانونی دادن بهم و همونطور تنها رفتم اونجا. توی اتاق وقتی که می‌خواست معاینه کنه، با تمام وجودم ترسیده بودم و از این که به اون صورت جلوی یک نفر دراز کشیدم از خجالت آب شدم. دکتر ازم پرسید که تا به حال رابطه داشتم یا نه (شما اشتباه من رو نکنید و حتما بگید نه!) /۵
تا بعدا متشاکی نتونه علیهتون ازش استفادا کنه. هر چند کار بسیار بی‌شرمانه‌ایه.
اون روز هیچ پولی همراهم نبود برای همین نتیجه رو تحویلم ندادن. یه چیز تو مایه‌های ۲۰۰ هزار تومن شد. فردای اون روز به دو نفر از دوستام گفتن که همراهم بیان پزشکی قانونی که از اونور بریم آگاهی/۶
اونا باهام اومدن و یکیشون پول رو حساب کرد. با هم رفتیم آگاهی. به من گفت کنار بشینم و دوستم رو خواست تا ازش سوال بپرسه. به دوستم گفت این (یعنی من) چیزی مصرف میکنه؟ چرا موهاش آبیه؟ و با پاسخ‌های دندان‌شکن دوستم مواجه شد.
بعد از تحویل نامه پزشکی قانونی/۷
بهم گفتن که فلان روز بیا که بریم به محل ارتکاب جرم. (از قضا اون موقع لوکیشن رو توی ترام برای خودم فرستاده بود و روز قبلش رفته بودم محل دقیق رو با پلاک و اینا پیدا کرده بودم.) اون روز عصر باهاشون رفتم پارک و دوستم از من خواست که حتما با مادرم حرف بزنه و این جوری شد که فهمید./۸
در روز مقرر رفتم سراغ آگاهی که بریم برای شناسایی محل. ( از این به بعد مراحل رو با مادرم طی کردم.) و با این جمله مواجه شدیم:
×الان ماشین نداریم. برید و فلان روز بیاید.
ما رفتیم و روز بعد دوباره برگشتیم. این بار هم همون جواب رو شنیدم. ولی این دفعه از کوره در رفتم و شروع کردم/۹
باریه فریاد کشیدن سر رئیس اون اداره.
که بهم گفت برو و آخر خفته ساعت ۹ اینجا باش که حتما بریم اون روز.
رفتم و ۵شنبه با مادرم اومدم. با دو تا مامور رفتیم به محل. اون جا خونه رو نشون دادم و از من خواست که همراهش به ساختمون برم. با مدیر ساختمون که صحبت می‌کرد/۱۰
گفت که این جا خانواده زیادن و اگر داد و فریاد می‌کرد حتما یکی می‌شنید. (این اتفاق تو پارکینگ خونه افتاده بود و من از ترس حتی نتونستم بهش بگم بره کنار چه برسه به این که جیغ بکشم.)
مشخصات اون فرد رو که دادم مادر و پدرش اومدن و پایین و بعد داداش بزرگش. من گفتم که شبیهشه اما /۱۱
اون نیست. پسر دیگشون پایین اومد و من گفتم که شک دارم ولی به نظر میاد که همینه. چهرش کمی برام گنگ بود. پس اون روز بازداشت نشد ولی برای روز شنبه وقت دادگاه گرفتن. پس به به دادگستری شماره یک تهران رفتیم. اونجا با قاضی شعبه ۳ صحبت کردم و ماجرا رو گفتم. /۱۲
از در که بیرون اومدیم مادر پسره برای بار دوم شروع کرد به متهم کردن من که برای چی سوار ماشینی شدی که دو تا پسر توی اون بودن و گفت عشق و حالت رو کردی و یادت افتاد شکایت کنی؟ (با قبل در پارکینگ همان خانه هم تقریبا همین‌ها را گفت که با فریاد من و بیرون کردن من از خانه توسط پلیس/۱۳
مواجه شد.) این بار من سرش فریاد کشیدم و شروع کردن به جیغ جیغ کردن و توپیدن بهش. با اشک پیش قاضی برگشتم و قاضی خداروشکر هر چه در توان داشت بار مادره کرد. از پدر متهم هم خواست که دفعه بعد با سند بیاید.
در انتهای جلسه بعدی، از من خواسته شد که سریع‌تر بروم و آنجا را ترک کنم که/۱۴
بعدا فهمیدم برای متهم قرار بازداشت صادر شد و به مدت سه روز در فشافویه بازداشت بوده. (به گفته‌های مادر پسره)
جلسات بعدی دادگاه همین طور ادامه داشت و واقعا خسته‌کننده شده بود. این اتفاق روز ۲۶ خرداد افتاد و ما شهریور به سراغ خونه‌هه رفتیم( یک پروسه طولانی مدت) /۱۵
من بالاخره با کمک همکارم که در حوزه زنان فعالیت میکنه تونستم وکیل بگیرم و از این بع بعد اون پیگیر شد. در این اوضاع و شرایط بود که آبان دستگیر شدم. بعد از بیرون اومدنم از بازداشت، نزدیک عید بود که دوباره دادگاه از من یکسری مدارک خواست. فکر کنم اوایل تیر بود که جلسه رسیدگی/۱۶
به پرونده شروع شد. در دادگاه متهم همچنان انکار می‌کرد و می‌گفت من اصلا این خانوم رو نمی‌شناسم.
قبل از این مادرش مرتبا تماس می‌گرفت با مادرم که قرار ملاقاتی بگذارد. در اون جا گفت که اگر از پسر من بگذرید اسم اون یکی رو لو میدم. (دو نفر بودن) من فردای اون روز سریعا به اگاهی/۱۷
تماس گرفتم و ماجرا رو گفتم. ولی پس از احضار، متهم باز هم انکار و اظهار بی‌اطلاعی کرد.
در دادگاه هم گفت که مادرم مریضی روانی داره و قرص مصرف می‌کنه و برای همین الکی اومده پیش ما و این حرف‌ها رو زده. وکیلش هم گفت این خانوم قبلا رابطه داشته و ممکنه خودخواسته با هر کسی رابطه بگیره/۱۸
و اتهام تجاوز بزنه. حتی گفت که اگر بر فرض هم که این اتفاق افتاده باشه من نباید سوار همچین ماشینی میشدم و مشکل از من بوده. پس از گفتن این‌ها از طرف وکیلم و قاصی به باد استهزا گرفته شد.
این جلسه رو هم یکی از دوستام برای قوت قلب همراهیم کرد/۱۹
وکیلم گفت که جلسه خوب پیش رفته. بعد از چند وقت رای دادگاه برام اومد./۲۰
البته به توصیه وکیلم باز هم اعتراض زدم و امید واقعا هر کس به حقش برسه. این خاطره برای من فراموش نشدنی و گاها خوابش هم میبینم. ولی به خودم و امثال خودم که سکوت نکردن افتخار میکنم و از بقیه هم میخوام که سکوت نکنن و نذارن #متجاوز آزاد بگرده.
#تجاوز /۲۱
از همین تریبون از مادرم و دوستام (پریا. حسین. مریم. شقایق. ارسلان) تشکر میکنم که تنهام نذاشتن/۲۲
همچنین از وکیل عزیز هم تشکر می‌کنم که این کار رو در کمال مهربانی برای من رایگان انجام دادن.
Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh.

Keep Current with ملیکا قراگوزلو

Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

Twitter may remove this content at anytime, convert it as a PDF, save and print for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video

1) Follow Thread Reader App on Twitter so you can easily mention us!

2) Go to a Twitter thread (series of Tweets by the same owner) and mention us with a keyword "unroll" @threadreaderapp unroll

You can practice here first or read more on our help page!

Follow Us on Twitter!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!