۴ روز بعد شروع قطع سراسری اینترنت ۹۸ ایران، همکار آقای ناظمی پیامک میده به ایشون ک چون اینترنت قطعه داروی پدر بیمارم رو نتونستم بگیرم. آقای ناظمی به «تیم ضربت» دستور میدن مشکل ارتباط رو حل کنند
زمزمه قطع اینترنت، اول با اسم «رزمایش قطع اینترنت» شروع شد.
نکته رزمایش: اگر «تناوب تکرار قطع اینترنت» جواب نداد، آخرش سرویس پذیرندگانی که سرورشون خارجه قطع بشه تا «مجبور» بشوند سرورها را به داخل ایران منتقل کنند.
فکر میکنم یکی از اولین اشارهها به رزمایش توسط آقای پیرحسینلو
مدتی بعد که شایعه آماده بودن ساز و کار قطع اینترنت پیش آمد، وزیر قسم خورد که «فیک نیوز» است.
این قضیه «تیم ضربت» آقای ناظمی رو داشته باشید. بهش میرسیم که من و شما و میلیونها شهروند ایرانی که شماره موبایل ایشان و دسترسی به «تیم ضربت» نداشتیم در روزهای قطع اینترنت وضعمون چه بود؟
داستان عجیب مردی که «داوطلبانه» به آشویتس (اردوگاه کار اجباری نازیها که برای کشتار یهودیان معروفه) رفت و برای «امید» جنگید.
ویتولد پیلکی جوان بعد از جنگ لهستان و شوروی در ۱۹۱۸ رفت یک گوشهای در لهستان و با یک معلم مدرسه ازدواج کرد و همراه همسر و دو فرزندش زندگی آرومی رو میگذروند تا اینکه هیتلر به لهستان حمله کرد.کل قلمرو لهستان در کمی بیش از یک ماه به تصرف در اومد.
پیلکی و همرزمانش جنگیدند اما شکست خوردن. بعد شکست، یک گروه مقاومت زیرزمینی در ورشو تشکیل داد به نام «ارتش سری لهستان»
بهار ۱۹۴۰ ارتش سری لهستان متوجه آشویتس شد. زندان بزرگی که نازیها ساخته بودن ولی کسی خبر نداشت توش چه جنایاتی انجام میشه
خوندن این رشته توییت برای شما ناراحتکننده است و نوشتنش برای من. اما حالا به خاطر #ژیار ۵ ساله که توسط نامادریش به قتل رسیده فکر کردم درباره «حفاظت از کودکان» بنویسم.
سال ۸۳ محمد بسیجه (بیجه) قاتل سریالی که به ۱۷ بچه تجاوز کرده و کشته بود رو گرفتند و اعدام کردند
از زمان دستگیری تا محاکمه و اعدامش چند ماه بیشتر نبود و نمیدونم هیچ وقت مطالعهای شد که این آدم چطور فکر میکرد و چی شد به اینجا رسید یا خیر؟ گفته میشد که خودش هم در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته
مدتی پیش قتل وحشتناک رومینا رو داشتیم، این روزها درباره ژیار ۵ ساله حرف میزنیم
بعضی از توییتها رو «سربسته» میگم و رد میشم. هدفم اینه که بعضی از نکاتی رو بگم که به «حفاظت بچهها» کمک میکنه.
مهم نیست پدر و مادر هستین یا خیر. این نکات رو بخونید و در جمعهای فامیلی دربارهاش صحبت کنید یا به جای جوک در گروههای فامیلی بفرستید ولی مهمه دربارهاش صحبت کنیم
اواسط دهه ۷۰ شمسی، ابتدا مطبوعات محلی و بعد حتی صدا و سیما در کل کشور، «ابوالفضل بیات» (نفر سمت راست تصویر) رو به عنوان جوان نابغهای که در ۱۸ سالگی دکترای مغز و اعصاب گرفته و داره «پروفسوری» از کانادا میگیره معرفی و باهاش مصاحبه کردند.
البته موضوع به مصاحبه ختم نشد، در همان روزهای اول انتشار خبر، موجی از تقدیر و تشکر و عکس با مسئولین و جایزه و ... راه افتاد.
مدتی بعد مشخص شد خالی بسته و مدارک هم جعلی هستند. سرنوشتش رو درست به یاد ندارم و فکر میکنم آخرش به عنوان بیمار روانی بستریش کردند.
این آدم قطعاً شرایط «سرشناسی» برای اینکه یک صفحه در ویکیپدیا فارسی داشته باشه رو نداره، بنابراین به جز چند پاراگراف که یکی دو سال پیش در یکی از سایتها کار شد، روی وب چیزی ازش پیدا نمیکنید.
این ماجرا مربوط به بیش از ۲۰ سال پیشه اما چرا امروز هم در موارد مشابهی تکرارش میکنیم؟