#رشتو: هدف زندگی خود زندگی است!
۱
آیزایا برلین همداستان با متفکر انقلابی روس، آلکساندر هرتسن، همواره این فکر را محکوم میشمرد که رواست انسانها را در راه مجردات و تصورات انتزاعی فدا کنیم و خوشبختی یا بدبختی افراد را تابع رویای آیندههای باشکوه قرار دهیم. این فکر، 👇
۲
به عقیدهی او، جوهر و چکیدهی تعصب و خشکمغزی و دستوری برای کارهای غیرانسانی بیهوده و وحشتناک است.
برلین نیز مانند هرتسن معتقد بود که «هدف زندگی خود زندگی است»، و هر زندگی و هر عصری باید هدف خود آن، و نه وسیلهی رسیدن به هدفی در آینده، تلقی شود.👇
۳
او هشدار میداد که آینده پیشبینیناپذیر است، و پیامدهای هیچ رشته اعمالی را نمیتوان به یقین از پیش دانست، زیرا پیامد ممکن است بهکلی غیر از قصد و نیت اصلی از کار دربیاید.
[...] نادیده گرفتن ظرافتهای اخلاقیِ وسیلهٔ [نیل به سوی هدف]، به عقیدهی او، نه تنها اخلاقاً زشت، بلکه 👇
۴
احمقانه است، زیرا حتی هدف خوب ممکن است در نتیجهی کاربرد وسایل غیراخلاقی به فساد بگراید و متزلزل شود. از سوی دیگر، به دلیل عدم قطعیت پیامدها، عاملان سیاسی اغلب اساساً یا کاملاً به هدف نمیرسند و، بنابراین، بهتر است در راه نیل به هدف، بیحساب قربانی نگیرند و قربانی ندهند.👇
۵
واقعگرایان سیاسی میگویند:«بدون شکستن چند تخممرغ نمیتوان املت درست کرد» برلین پاسخ میدهد: «تنها چیزی که بتوان از آن اطمینان داشت واقعیت قربانیهاست، یعنی کسانی که مردهاند و میمیرند. اما آرمانی که در راه آن میمیرند متحقق نمیشود.👇
۶
تخممرغها را شکستهایم و عادت به شکستن آنها بیشتر میشود، ولی از املت اثری به چشم نمیخورد.»
از کتاب «آزادی و خیانت به آزادی»
اثر آیزایا برلین
برگردان از عزتالله فولادوند
نشر ماهی
گزینش از صفحات۲۷، ۲۸ و ۲۹
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱/۶
نگاهی کنیم به شرحی که رضاقلیخان هدایت از سفارش آقا محمد خان به ولیعهد خود فتحعلی خان جهانبانی میآورد:
«روزی حضرت نایبالسلطنه فتحعلیخان جهانبانی به آن پادشاه آگاه خدمتی شایسته کرد یا پاسخی درخور و بایسته گفت تا👇
۲/۶
طبع آن حضرت نیک برشکفته شد، به برادرزاده فرمود: «از من تمنایی کن که روا دارم.» شاهزادهٔ آزاده را تملقی و خوشآمدی به خاطر رسیده عرض کرد: «الحمد، مرا از دولت آن حضرت حاجت و نیازی نیست، کارهایم بر وفق نظام است، و وسعتی و راحتی تمام دارم، اما اگر تخفیفی در جمع منال(ثروت)
۳/۶
رعایا رَوَد مزید دعاگویی دولت شود.» پادشاه دانا برآشفت و او را براند. پس از لابه و الحاح و انابه دگرباره بخواند و فرمود: «ای فرزند ارجمند! رأیت خام است و بر خطاست، چون با رعایا به سر نبردهای از حالت این گروه عامه تجربتی حاصل نکردهای. رعیت چون آسوده گردد در فکر عزل رئیس 👇
#رشتو: سال ۱۴۰۰ هم سال نخست قرن جدید است و هم نیست!
۱/۹
بر اساس گاهشماری شمسی سال ۱۴۰۰ سال نخست قرن نیست و دلیل این موضوع این است که در سیستمهای میلادی، قمری و شمسی سال صفر وجود ندارد. در واقع بعد از سال یکم قبل از مبدأ، سال یکم بعد از مبدأ میآید. پس قرن نخست در این 👇
۲/۹
سیستمها با سال ۱ شروع و با سال ۱۰۰ خاتمه مییابد. پس قرن چهاردهم شمسی از ۱۳۰۱ شروع میشود و تا پایان ۱۴۰۰ ادامه دارد.
اما در سیستم گاهشماری نجومی و ایزو (و بعضی تقویمها مثل تقویمهای بودیستی یا هندویی) قضیه متفاوت است. در این تقویمها سال صفر نیز در نظر 👇
۳/۹
گرفته میشود. یعنی بعد از سال منفی یک، سال صفر و بعد سال یک میآید.
دلیل این موضوع ممکن است این باشد که سیستمهای گاهشماری میلادی، شمسی و قمری سالها بعد از مبدأ تدوین شدهاند. (مثلاً گاهشماری میلادی در ۵۲۵ یا ۵۳۲ بعد از میلاد و گاهشماری قمری در ۱۵ هجری تدوین شده)👇
#معرفی_کتاب#معرفی_نمایشنامه
۱/۶
اگر اهل تئاتر و نمایشنامهخوانی باشید، احتمالاً یوجین اونیل، نمایشنامهنویس برندهٔ نوبل آمریکایی، را با نمایشنامهٔ «گوریل پشمالو» میشناسید.
اونیل با تأثیر از ایبسن در تلاش بود تا دوباره فرم و درونمایهٔ تراژدیهای یونانی 👇
۲/۶
را که برای سالها مورد بیتوجهی بودند زنده کند و در این راه دست به خلق آثار متفاوت و متناقضی میزند.
یکی از این آثار نمایشنامهٔ چهار پردهای «نخستین آدم» است که داستان زندگی کُرتیس جیسنِ انسانشناس و همسرش مارتا را که بهترین همکار و دوستش است روایت میکند. این دو بعد از 👇
۳/۶
از دست دادن دو فرزند خود عهد میکنند دیگر بچهدار نشود و خودشان را وقف علم کنند و برای مدتی در شهر سنتی و مذهبی کرتیس یعنی بریجتاون اقامت میکنند. ولی نمیتوانند با مردمان شهر کنار بیایند و مارتا که دختری از غرب آمریکاست مانند بیگانهای انگشتنمای فامیل همسرش میشود.👇
#رشتو
۱
راستیآزمایی سخن پیمانشکن با آزمایشهای آب و آتش توسط قوم اوستایی هندوایرانی:
«نزد هندوایرانیان حفظ قول و پیمان اهمیت بسیار زیادی داشته است. ظاهراً دو نوع قول را میشناختهاند: یکی سوگند رسمی که گویا آن را 👇
۲
«ورونه» (احتمالاً از ریشهٔ فعلی هندواروپایی -ver به معنای بستن و گره زدن) مینامیدهاند و با ادای آن، مرد خود را به کردن یا نکردن کاری به خصوص ملزم میداشت، و دیگری توافق یا پیمان موسوم به «میثره» (احتمالاً از ریشه هندواروپایی mei به معنای «مبادله کردن») که طرفین 👇
۳
به وسیلهٔ آن، بر سر چیزی باهم توافق میکردند. در هر دو حالت، در قولی که به زبان رانده میشد، نیرویی پنهان میدیدند و سپس این نیرو را به منزلهٔ ایزدی میشناختند که شخص درستکار را که پای حرف خود میایستد تأیید و تقویت میکرد، ولی دروغزنی را که پیمان میشکست، با انتقامی 👇
داشتم این مقاله را که جناب ثابتی برای آسو ترجمه کردهاند میخواندم که یاد دوران دبیرستانم افتادم. سال دوم دبیرستان در حیاط پشتی مدرسه کتاب «چرندیات پست مدرن» را که جناب ثابتی ترجمه کرده بودند میخواندم و از ویران شدن عقایدم سخت خشمگین بودم. بتهایی که برای خودم ساخته بودم 👇
یکی یکی شیاد یا در حالتی بهتر مغالطهگرانی حرفهای از آب در میآمدند. احساس حماقت میکردم که تمام پیچیدهگوییهای آنان را به پای سخت و دشوار بودن موضوع صحبتشان میگذاشتم و بدون اینکه واقعا بفهمم آن حرفهای ضد و نقیض یعنی چه، کورکورانه میپذیرفتمشان و با استفراغ همان 👇
جملات نامفهوم برای دیگران ژست میگرفتم.
این کتاب تاثیر عمیقی در شخصیت من و روحیهٔ حقیقتجویی من گذاشت. دیگر کمتر فریب واژگان قلنبه سلمبه یا اصطلاحات علمی را میخورم و بدون احساس شرم در چشمان گوینده زل میزنم و آنقدر از وجوه مختلف گفتهاش میپرسم تا منظورش را بفهمم و بتوانم در👇
من هرسال در اینستاگرام لیستی از #بهترین کتابهایی رو که در آن سال خواندهام به اشتراک میگذارم. امسال هم چنین کردم.
تصمیم گرفتم در توییتر هم این لیست رو به اشتراک بذارم.
لیست من تقریباً شامل نصف کتابهایی هست که امسال خواندهام و به نظرم ارزش خواندن بالایی دارند.👇
سعی کردم آثار معروف رو ننویسم ولی از نوشتن نام بعضی از آثار مشهور به دلیل اینکه تاثیر عمیقی بر رویم داشتند نتوانستم خودداری کنم (مثل جهان همچون اراده و تصور).
و اینکه بعضی از این کتابها را هنوز تمام نکردهام و بعضی خواندشان شاید چند ماه یا سال طول کشیده (یا میکشد!).👇
لیستم رو در سه دسته تقسیمبندی کردم. شاید میتوانستم دستهبندی بهتری ارائه بدهم ولی دیدم دارم زیادی وقت تلف میکنم.
کتابهایی رو که در طول سال در توییتهای دیگه نام بردم سعی کردم در لیست قرار ندم.
به هر روی این از لیست بعضی از بهترینهای سال ۹۹ (نصف ۲۲-۲۳ سالگی) من: