زایمان کره ای!
زایمان و بچه داری در کمتر کشوری به اندازه کره ی جنوبی پر هزینه و آلوده به مسائل سرمایه داری است ، در این مطلب قصد دارم در مورد یکی از بخش های پر هزینه و طبقاتی زایمان در کره توضیح بدم./1 #رویای_کره_ای
بصورت معمول زنان بعد از زایمان دچار مشکلات جسمی ، روحی شده و نیاز به آموزش و مراقبت و کمک در نگهداری از نوزاد و انجام کارهای منزل هستند. در کره ی جنوبی هم بصورت سنتی و مثل اکثر کشورها این کار را خانواده ی زن بر عهده می گرفتند /2
اونها معتقدند باید تا 21 روز بعد از زایمان مراقبت ها و تغذیه ی ویژه ای انجام بشه و حتی این مراقبت ها با یک سری باورها و خرافات هم در هم آمیخته است(مثلا در این مدت نباید مراسم ختم شرکت کنند) به این شیوه ی سنتی مراقبت پس از زایمان سانهوجوری sanhujori گفته می شود./3
از دهه ی ۹۰م بحران اقتصادی و نسخه ی صندوق بین المللی پول برای کره و ... باعث شد که زنان اکثرا درگیر کار در ساعات طولانی شوند،میزان مرخصی زایمان بشدت کم شود، کم کم شکل خانواده ها هم از حالت گسترده خارج شد و دیگر افراد کمی بودند که می توانستند از اعضای خانواده ی خود کمک بگیرند/4
حتی مردها هم اجازه ی مرخصی برای کمک به همسر خود را پیدا نمی کردند.به همین دلیل از سال ۱۹۹۵ کم کم سر و کله ی مراکز مراقبت پس از زایمان پیدا شد و آنقدر رونق گرفتند که الان بیش از ۷۵ درصد زنان کره ای بعد از زایمان حداقل ۲ هفته را در این مراکز به سر می برند./5
به مرور این مراکز هم گرفتار سیستم طبقاتی جامعه ی کره شدند و مراکز متفاوت برای طبقات مختلف شکل گرفت از مراکز ساده ای که چند تخت در یک اتاق بود با پرستارانی مبتدی که فقط مراقبت و غذا دادن به مادر و بچه را بر عهده داشتند و هزینه ی اقامت دو هفته ای در آنها حدود ۲۵۰۰ دلار بود/6
تا مراکزی که همه ی امکانات یک هتل ۷ ستاره را داشتند، سوییت های vip و پزشک و پرستار حرفه ای اختصاصی، یوگا و پیلاتس و دستگاه های صاف کننده لگن و تمرینات تناسب اندام و اتاقهای ماساژ و و اسپا و مراقبت های پوست و مشاوره های روحی و گل آرایی و خنده درمانی(برای جلوگیری از افسردگی)/7
، آموزش توسط متخصصین نگهداری از نوزاد و آموزش شیردهی،در کنار باغ ها و گلخانه و فضای بسیار شیک و زیبا و مجلل ... و حمل از بیمارستان تا مرکز نگهداری با رولز-رویس یا ون های مخصوص بنز ... که هزینه ی آنها تا 30 هزار دلار برای 2 هفته می رسد./8
در برخی از این مراکز طبقات پایین که رفت و آمد به آنها ساده است به قسمت vip اختصاص داده شده و طبقات بالا که رفت و آمد سخت تر است به مادران معمولی(همه ی امکانات و پرستارانشان جداست)یک نوع دیگر از نگهداریها هم ارسال پرستار به منزل برای انجام کارهای خانه و مراقبت از مادر و نوزاداست/9
یکی از دلایل رفتن مادران به این مراکز ساخت یک گروه جدید از مادران هم طبقه است،این مادرهای که برای اولین بار بر اساس وجه اشتراک مادر یک نوزاد بودن دور هم جمع می شوند یک احساس و هویت مشترک نسبت به هم پیدا می کنند و حتی بعد از ترخیص هم ارتباط و گروهشان ادامه می یابد /10
و در مسائل مربوط به تربیت فرزندانشان با یکدیگر مشارکت و رقابت توأم دارند.این فرصت حتی آدم های معمولی را هم به تکاپو می اندازد تا هر جور شده حتی با وام گرفتن یا پول بیشتر دادن به مراکز بتوانن در مراکز vip منطقه ی گانگنام(منطقه ی لاکچری سئول) باشند ./11
برخی از مادران کره ای به مراکز مراقبت در آمریکا می روند و در مقابل مراکز کره ای با تبلیغات گسترده سعی در جذب مشتریان جهانی دارند.با وجود اینکه نرخ باروری در کره در حال کاهش است رشد این مراکز مراقبت پس از زایمان در حال افزایش است(الان بیش از ۶۰۰ مرکز در سراسر کره وجود دارد)/12
دولت و شهرداریها تعدادی مرکز نگهداری عمومی که قیمت پایین تری دارند را افتتاح کرده اند اما بخاطر کیفیت پایین تر این مراکز خیلی از افراد سعی می کنند در مراکز خصوصی جایی پیدا کنند(تقاضا برای مراکز عمومی ، خصوصی و vip اونقدر زیاد است که گاها باید چند ماه قبل نوبت بگیرند)./13
در برخی از این مراکز هم بخاطر کم کردن هزینه ها از افراد غیرمتخصص استفاده شده ،موارد بهداشتی و ایمنی رعایت نمی شود به همین دلیل گزارش های زیادی از عفونت در میان نوزادان و مادران منتشر شده است.غرض از این رشتو این بود که ببینیم چطور یک نیاز طبیعی و رسم سنتی توسط سیستم سرمایه داری/14
به ابزاری برای کسب سود و بسط رقابت و اختلاف طبقاتی در یک جامعه تبدیل می شود.طبق معمول در پایان رشتو یک سریال هم معرفی می کنم .سریال birthcare center که بخشی از داستان آن در یک مرکز مراقبت پس از زایمان می گذرد از برجسته ترین سریال کره ای سال ۲۰۲۰ بود./15
از دوستانی که دلسوزانه در مورد شغل دوم، تدریس خصوصی و کنکور پیشنهاداتی دادند ممنونم، از اونهایی که بهم یادآوری کردن که معلمی کار سختی نیست و پول مفت و اضافی بهمون دارن میدن و سه ماه تعطیل و ساعت کار هفتگی کمه و داریم در عین عشق و حال ناشکری میکنیم هم ممنونم، غرض از این توییت/۱
حل مشکل برای شخص خودم نبود هدف بیان بحرانی بود که دارم از نزدیک در آموزش و پرورش می بینم بود، این وسط چه پیشنهاد شغل دوم و تدریس خصوصی برای معلمان(حتی اگر مشکل شخصی اونها رو حل کنه) و چه تکرار بدون درک تعطیلات و راحتی و ... رو بیشتر مضر به حال جامعه می دونم تا معلمها/۲
بلاخره با تداوم این وضع معلمهای خوب یا رها میکنن و میرن سراغ کار دیگه یا شغل دومشون میشه معلمی و فضای ذهنی و وقت و تمرکزشون و رفتار و دغدغه شون چیز دیگه ای جز معلمی میشه یا می مونن و ناله زنان و در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلاتشون هر روز بی انگیزه تر میشن./۳
من با این حقوق معلمی واقعا زندگیم به فنا رفته. امروز در دفتر مدرسه بحث در مورد رها کردن شغل معلمی بصورت جدی جریان داشت، خبر دارم که چندتا از همکاران جوان تر در آزمونهای استخدامی پتروشیمیها و ... شرکت کردن، برخی بخاطر مشکل سربازی هنوز دست و پاشون بسته است و بخاطر همین رفتن/۱
سراغ شغل آزاد و دارن برای تموم شدن تعهدشون یا یافتن راه دیگه برای سریعتر خلاص شدن از آموزش و پرورش تلاش میکنن، برخی هم از قبل درآمدی داشتن که اصلا تامین زندگیشون با اون درآمد است. من آدم شغل آزاد نیستم، سرمایه و ارث و پشتیبانی ندارم، معلمی رو واقعا دوست دارم/۲
هر تلاشی برای کسب درآمد دوم نتیجه چندانی نداشته و حتی در برخی موارد شکست خورده. امروز یادم اومد که چون برخلاف اکثر همکارانم بیمه من خدمات درمانی است نه تامین اجتماعی، اگر امروز از معلمی استعفا بدم عملا هیچ سابقه کاری برام حساب نمیشه و اگر برم سراغ شغل دیگه سابقه ام صفر میشه/۳
سالها قبل توی مشهد با چندتا طلبه یزدی آشنا شدیم، گفتن امشب می ریم خونه حاج حیدر رحیم پور، شما هم خواستین بیاین. صحبتهای این مرد بزرگ و اون خونه ساده و ... برای من تجربه جالبی بود. چون مرحوم حاج حیدر از مبارزین قدیم مشهد بود واقعا اطلاعات و تجربیات نابی از فضای سیاسی/۱
مشهد در پنجاه شصت سال گذشته داشت. میگفت جریان ملی شدن نفت همزمان با نوجوانی او بوده و البته با وجود این در آن زمان در تجمعات و فعالیتهای مربوط به این ماجرا فعال بوده. میگفت از مهمترین و فعالترین عناصر سیاسی در جریان ملی شدن نفت در مشهد شبخ محمود حلبی بوده اما ماجراهایی که/۲
در فاصله ملی شدن نفت تا کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ اتفاق افتاد به نوعی باعث سرخوردگی شیخ محمود حلبی و برخی دیگر از مذهبیهای فعال در آن جریانات شد و همین زمینه تغییر در افکار و رفتارش شد و کم کم رسید به چیزی که به نام حجتیه مشهور شد. البته احتمالا عوامل دیگه ای هم در این ماجرا دخیل بوده/۳
یه حکایتی هست که میگه یه نفر هر روز می رفت بیرون از شهر، سنگ می ریخت توی یه خورجین، اون رو روی دوشش میذاشت و بر میگشت و میفروخت و درآمد کمی بدست می آورد. یک روز شخصی اون رو می بینه و بهش میگه چرا همه سنگها رو یک طرف خورجین میذاری، اگر دو طرفش بذاری راحت تر می تونی حملش کنی/۱
مرد امتحان میکنه و می بینه واقعا بهتر شد، میگه دستت درد نکنه که من رو راهنمایی کردی، ای مرد دانا تو چه کارهای؟ میگه هیچی، از این کوچه به اون کوچه و از این ولایت به اون ولایت میرم، از مردم میخوام یه تیکه نون بهم بدن که بخورم و زنده بمونم. اون سنگ فروش تا این رو میشنوه خورجین رو/۲
میندازه و سنگها رو دوباره میذاره یه سمت خورجین. مرد دانا بهش میگه چرا اینجوری کردی؟ میگه والا من فکر میکردم تو با این عقلت، وزیری، حکیمی، عالمی چیزی هستی نه گدا. من با این بی عقلیم یه خورجین کج و سنگین رو هر روز به دوش میکشم و نون خودم رو در میارم/۳
رسوایی در محافل مطبوعاتی بریتانیا پس از آنکه روزنامه Jewish Chronicle مجبور به حذف مجموعهای از مقالات درباره جنگ غزه شد که کاملاً ساختگی بودند و در پی این رسوایی شماری از روزنامهنگاران استعفا دادند، به وجود آمد. اما رسوایی واقعی این است که مالک روزنامه، روبی گِیب، /۱
عضو هیئت مدیره و کمیته سیاستها و استانداردهای رسانهای بیبیسی است!
روزنامه Jewish Chronicle در سال ۱۸۴۱ در لندن تأسیس شد و قدیمیترین روزنامه یهودی جهان است. معروف است که مالک آن، روبی گیب، تنها نماینده یک گروه ناشناس از سرمایهگذاران است./۲
آلن راسجر، روزنامهنگار بریتانیایی، میگوید: برای اولین بار در تاریخ بریتانیا، نمیدانیم چه کسی مالک یک روزنامه مهم بریتانیایی است!/۳
در چین بسیاری از شهرها و روستاها بصورت تخصصی به یک صنعت یا تولید یک یا چند محصول خاص صنعتی یا کشاورزی یا غذایی شناخته می شوند،در این رشتو چند شهر را مثال میزنم که ماجرا روشن تر بشه. بیش از ۷۰ درصد مژه مصنوعی جهان از شهر پینگدو در استان شاندونگ در شرق چین می آید/۱
شهر گوانتائو در شمال چین سالانه 2.7 میلیارد تخم مرغ تولید می کند و بیش از 12 میلیون مرغ تخمگذار پرورش می دهد./۲
شهر وودو در گانسو، شمال غربی چین، بیش از ۲۰۰۰۰۰ نفر از مردم شهر در زمینه کشت زیتون و فراوری آن و تولید روغن زیتون فعال هستند/۳