خب دوستان بعد سالها تونستم کتاب #آیات_شیطانی نوشته #سلمان_رشدی روبه صورت پادکست گوش بدم و به دور از حب بغض براتون شرح بدم و نتیجه بگیرم .
بیاید از داستان کتاب شروع کنیم کتاب درباره دو مرد هندیه اولی یک هنرپیشه مشهور به اسم جبریل فرشته که فرشته لقبی بوده که مادرش از کودکی بهش 👈
بیاید از داستان کتاب شروع کنیم کتاب درباره دو مرد هندیه اولی یک هنرپیشه مشهور به اسم جبریل فرشته که فرشته لقبی بوده که مادرش از کودکی بهش 👈
داده بوده و دومی صلاح الدین چامچابالا که از نوجوانی به انگلستان مهاجرت کرده ،و اونجا در کار خودش یعنی تقلید صدا و صحبت به جای شخصیتهای تبلیغات تلویزیونی موفقه و حالا برای دیدار پدرش به هند رفته و در حال برگشت به انگلیس با جبرئیل فرشته هم سفر میشه داستان از گروگانگیری
و منفجر کردن هواپیمای اونها در آسمان توسط تروریستها شروع میشه، در حین سقوط همه میمیرن و این دو نفر به طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا میکنن .رشدی در این داستان قصد داره مسال و مصایب مهاجران در انگلستان رو بگه و فک میکرده وقتی کتاب دربیاد هندیا و مهاجران خیلی خوششون میاد اما ...
حالا اول بگم که سلمان رشدی واقعا نویسنده بی نظیریه کتاب پر از لصطلاحات و تعابیریه که اثبات میکنه چقد دامنه دانش و اطلاعات این مرد زیاده و چه قلم و اندیشه پرباری داره اما مشگل کجاست ،در اواسط داستان جبرئیل فرشته در حین سقوط و بعد از اون سه رویا میبینه در رویاهاش
گویی گه نافش به جبرییل اصلی فرشته پیام آور خدا وصل شده باشه به سفر در زمان میره ،اولین رویا اینه که به مکه میره (در کتاب اسمش رو میزاره جاهلیه) و ماهوند (محمد پیامبر )رو ملاقات میکنه میبینه که ابو سیمبل (ابو سفیان)از ماهوند میخواد از خوداش بخواد سه بت جاهلیه لات منات و عزا رو
به رسمیت بشناسه تا دشمنی ها تمام بشه ماهوند هم بعد از فکر زیاد قبول میکنه و آیه ای به این مضمون میاره که لات دختر خداست و شایسته احترام بعد مردم جاهلیه خوشحال میشن و جشن میگیرن اما بعد ماهوند پشیمان میشه و حرفش رو پس میگیره میگه اونها از خدا نبود بلکه #آیات_شیطانی بود
شیطان به من تلقین کرد بعد آیاتی میاره که در قران هست ایه آیا دختران را به خدا نسبت میدهید؟و الی آخر ..یگی از علل عصبانیت خمینی همینه که رشدی بعد هزار سال این مساله رو بر ملا کرد و نشان داد که قران نوشته بشر است نه کار خدا و همینطور
اینکه محمد در قران دست میبرده ،چون در رویای دوم باز جبرئیل به جاهلیه میره مردی از مدینه فرار کرده و در خانه یکی از شاعران جاهلیه پناه گرفته چرا چون از اسلام برگشته و مرتد شده زیرا به واسطه سوادش ماهوند از او میخواسته آیات رو مکتوب کنه او ابتدا تغییرات اندکی در برخی آیات میداده
و میبینه ماهوند متوجه نمیشه و بعد به ماهوند پیشنهاد میده مثلا فلان کلمه رو در پایان یه تغییر بدیم و او قبول میکنه .این میشه که کاتب قصه ما به خودش میگه این چه کلام خداییه که من کمترین دارم عوضش میکنم .بعد از مرتد شدن ماهوند حکم قتلش رو میده و او فرار میکنه ،در کتاب این شخص
سلمان فارسیه اما میدونیم که در واقع عبدالله بن ابی سرح کسیه که در تاریخ از ش نام برده شده ،دونین علت عصبانیت خمینی همینه ،اما رویای سوم جبرئیل به لندن میره و اوتجا پیرمردی رو نیبیته نشسته در اتاقی خالی روی زمین با عبا و ریش بلند و عمامه سیاه ،امام در تبعیده و منتظر ،ننتظر اینکه
مردمش حاکم سرزمینش رو شکست بدن تا اون برگرده ،در میانه خواب امام چنگال هاش رو در پشت جبرئیل فرو میکنه و او رو مجبور میکنه به برج و بازوی قصر دشمنش پرواز کنه و اونجا شاهده که مردم چطور حاکم رو بیرون میکنند و بعد اماممیره در حیاط قصر لم میده دهانش رو باز میکنه و مردمی که به سمتش
میان رومیبلعه ،خب با توجه به اینکه سلمان رشدی سال ۶۶کتاب رو منتشر کرده و از بیرون شاهد حوادث ایران بوده به ظاهر روحیه وحشی و آدم خوار خمینی رو خوب تشخیص داده بوده اینم یه دلیل شخصی که چرا خمینی حکم قتل رشدی رو داده ،سلمان رشدی مسلمان زاده س و بیشتر از هر کسی به منابع اسلامی
احاطه داره حتی منابع دست چندمی مثل حمزه نامه که ما اسمش رو هم نشنیدیم ،و سال۶۴به خاطر کتاب دیگش یعنی شرم که مهدی سحابی ترجمه کرده در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی برنده بهترین رمان خارجی شده (عجیب جمهوری اسلامی رو هرکی سرمایه گذاری میکنه آخرش ضایع میشه ) .پس شک نکنید هر چی نوشته
با تحقیق و مطالعه بوده ،اما تنها حسرت من اینه که ما از این قلم شیوا به خاطر حواشی که بر متن غلبه کرده محروم موندیم .
امیدوارم این رشتو کمک کننده بوده باشه
امیدوارم این رشتو کمک کننده بوده باشه
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
