تلخ، شیرین، غمانگیز و غرورآفرین #رشتو
امشب در مسابقات جامجهانی #هندبال_بانوان، #تیم_ملی دختران ما که برای اولین بار با رفتن به #جام_جهانی تاریخسازی کرده، با نروژ (بهترین تیم هندبال جهان) بازی کرد و با نتیجه ۴١-٩ شکست خورد. ولی این شکست، تلخ نبود. تلخی ماجرا چیز دیگری بود. ⬇️
٢- این تیم بعد از این که تاریخسازی کرد و برای اولین بار در تاریخ هندبال زنان به جامجهانی رسید، هیچ بودجهای بهش اختصاص نگرفت. حتی به اندازه برگزاری ١ بازی تدارکاتی براش هزینه نشد.
٣- کل پاداشی که به دختران سرزمینم داده شد طبق گفتههای گزارشگر بازی، مبلغ ١۵ میلیون تومن بود. این مبلغ حقیرانه بیشتر از این که پاداش باشه، توهین بود به شخصیت دختران ما و تحقیر افتخارآفرینی دختران قهرمان سرزمینم.
۴- طبق معمول، هیچ پوشش خبری زندهای از این حضور تاریخساز دختران ما، توسط صداوسیمای غیرملی و ارگانهای وابسته انجام نگرفت. در مقابل اما بخش فارسی شبکه صدایآمریکا خوشبختانه پیشقدم شد و امتیاز پخش بازیهای دختران هندبالیستمون رو خرید تا دختران سرزمینم دیده بشن.
۵- بازی امشب نکات غمانگیزی داشت. دختران ما آزادی عمل نداشتند. نیمی از انرژیشون صرف جلوگیری از عقبرفتن مقنعهشون میشد. با این حال سنگتموم گذاشتن و علیرغم شکست با نتیجه سنگین، تا دقیقه آخر قهرمانانه جنگیدند.
۶- بازی تموم شد.
تیم نروژ مشغول شادی بود.
هنوز بازیکنها در زمین بودن که از بلندگوی ورزشگاه بهترین بازیکن زمین انتخاب شد: #فاطمه_خلیلی_بهفر دروازهبان ایران.
٧- این درحالی بود که همه منتظر بودن تا بهترین بازیکن زمین، از تیم فوقالعاده قوی نروژ باشه. اما فاطمه خلیلی انتخاب شد.
نِشست.
اشک ریخت.
همتیمیهای فاطمه اشک ریختند.
این اشک فاطمه نبود. اشک تمام ایران بود. اشک دخترانی بود که اگر محدودیتها نبود، جایگاه خیلی خیلی بالاتری داشتند.
٨- بازیکنان نروژ که تا چند دقیقه قبل بیخیال دختران ما، مشغول شادی و در باد پیروزی بودند، انگار تازه متوجه شدند که با مظلومترین بانوان جهان، بازی داشتند.
مظلومترین اما شایستهترین.
و من دیدم... دیدم که بانوان نروژ شادی پیروزی رو فراموش کردند و اشک ریختند. اشک شوق. یا شاید ترحم.
٩- تمام تماشاچیهای ورزشگاه که اکثرا نروژی و اسپانیایی بودند ایستادند، تشویق کردند، و اشک ریختند. تمام بازیکنان نروژ با چشمهای خیس از اشک دور دختران ما حلقه زدند تا با این شیرزنانِ خستهازمحدودیتها، عکس یادگاری بگیرند. گزارشگر اشک ریخت. مهمانان برنامه اشک ریختند. و من هم...
١٠- من افتخار میکنم به شما دختران سرزمینم. به شمایی که با وجود تمام محدودیتهایی که اقلیت متحجر بر شما تحمیل کردند ،ایستادید و جنگیدید. من به تک تک شما افتخار میکنم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
آشنایی با #ابن_مقفع، بزرگترین ادیب ایرانی در صدر اسلام.
در حدود ١٣٠٠ سال قبل، در خانوادهای زرتشتی از اهالی شهر گور (فیروزآباد کنونی)، فرزندی متولد شد که نام او را #روزبه گذاشتند. پدر او دادویه نام داشت و مدتی پیشکار امویان در بصره بود.
روزبه وقتی به سن جوانی رسید، همچون دیگر مردمان آن زمان، برای رهایی از پرداخت جزیه (جزیه پول زوری بود که اعراب از غیرمسلمانان میگرفتند)، مسلمان شد و با نام عربی عبدالله بن مُقَفَّعْ شناخته شد.
جاحظ در مورد او نوشته است که وی جوانی زیبا، سوارکاری توانا، و مردی به شدت بخشنده بود.
ابنمقفع به خاطر سطح سواد بالا و نبوغ و استعداد ذاتی، در دربار خلفای بنیامیه و بعدها بنیعباس، به عنوان کاتب و نویسنده مشغول به کار شد.
بزرگی و سواد و جایگاه والای او در زمان خلافت منصور عباسی باعث شد تا اعراب که از زعامت یک ایرانی، ناخرسند بودند، بر وی کینه گرفته و برای
در متون بازمانده از مصر باستان، تهدید شده بود که هرکسی بقایای مومیاییشده خانواده سلطنتی را بر هم بزند، با خشم خدایان روبرو شده و کشته خواهد شد. اتفاقی که واقعا افتاد و هنگامی که گروهی از محققان در سال ۱۹۲۲ مقبره «توت عنخ آمون»
را باز کردند، مجموعهای از اتفاقات منجر شد تا ۲۰ نفر از آنها هر کدام به شیوهای عجیب، کشته شوند. اتفاقی که به «نفرین توت عنخآمون» معروف شد.
جان هاوارد کارتر، باستانشناسی بود که یک قرن پیش، برای نخستین بار پس از هزاران سال موفق شد مقبره فرعون را بگشاید و پا به درون مقبره شاه
بگذارد. اما کارتر کمی بعد مبتلا به سرطان شد و در سال ١٩٣٩ درگذشت. پیش از او، لرد کارناروون، سرمایهگذار بریتانیایی پروژه نیز که به آرامگاه پر از گنجینه قدم گذاشته بود، پنج ماه بعد از این کشف بر اثر مسمویت خونی مرده بود.
سرنوشت تزار نیکلای دوم، آخرین شاه روسیه که توسط چپها در اسید حل شد.
تزار نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه از سلسله رومانوف بود که از سال ۱۸۹۴ تا زمان استعفایش در سال ۱۹۱۷ حکومت کرد. او در ۱۸ مه ۱۸۶۸ متولد شد و در ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸ به همراه خانوادهاش توسط بلشویکها اعدام گردید.
نیکلای دوم در دورهای بحرانی برای روسیه به قدرت رسید. حکومت او با چالشهای بسیاری مواجه بود، از جمله جنگهای متعدد، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و افزایش نارضایتیهای مردمی.
یکی از بزرگترین بحرانهای دوران حکمرانی او، جنگ روسیه و ژاپن در سالهای ۱۹۰۴-۱۹۰۵ بود که به شکست روسیه منجر شد و نارضایتیهای مردمی را افزایش داد.
چرا «پهلوان احمد وفادار» را نمیشناسیم؟
ماجرا چیست؟
احمد وفادار ملقب به «پهلوان ابدی ایران» دهها سال است که نامش توسط جریانی بایکوت شده است. او تنها کشتیگیری بود که هم در کشتی آزاد، هم در فرنگی و هم در کشتی پهلوانی طلا گرفت. وی از ١٣٢٩ تا ١٣٣١، سه سال پشت سر هم با شکست دادن
بزرگانی همچون عباس زندی و #تختی، صاحب بازوبند پهلوانی ایران شد و لقب پهلوان ابدی ایران را گرفت. در مسابقات جهانی توکیو ١٩۵۴، ملکه ژاپن به او لقب قویترین مرد دنیا را داد.
ماجرای این دوره از مسابقات بسیار جالب بود. در مسابقات جهانی توکیو ژاپن ۱۹۵۴. پهلوان حریفان خود را شکست داد. در فینال با رقیب خود مساوی شدند. اما داوران با قصد و غرض، رقیب وی را پیروز اعلام کردند! وفادار اعتراض کرد ولی پاسخی نگرفت.
ناصرالدینشاه بسیار هَوَل و کَفِدختر بود! در سفرنامهای که او هنگام سفر به اروپا نوشت، مدام از دختران خوشگل یاد کرده است! در این رشتهتوییت بخشی از این مطالب را خدمت شما گلچین کردهام!
#رشتو
«... رسیدیم به تفلیس. ناهار خوردیم؛ بعد آمدیم به مدرسه دخترها؛ زنِ جوان خوشگلی بود دست دادیم صحبت کردیم. در این مدرسه بقدر چهارصد نفر دخترهای بزرگ و کوچک مشغول تحصیل هستند؛ چیزی که باعث حیرت است اینکه دخترها تماماً خوشگل و مقبول هستند. ...
... آنجا را هم گردش کرده بیرون آمدیم، چیز عجیبتری که دیدم این بود که میرزا علینقی زرگرِ خودمان را دیدم که اینجا راست راست مثل خر راه میرفت، معلوم شد میخواهد از این راه به مکه برود! ...
قبلا در مورد تاریخ دههزارساله ایران و تمدنهای قبل از هخامنشیان مثل تمدن جیرفت، تپهحصار، شهر سوخته و... نوشته بودم (لینک همه رو آخر رشتو میذارم). اما تا جایی که دیدید، این تمدنها همه متعلق به ایران مرکزی بودند. آیا در دیگر نقاط
ایران،تمدنهای درخشان و پیشرفته باستانی وجود نداشته؟ البته که داشته! امروز میریم به گیلان در شمال کشور تا با تمدن بینظیر و ۵هزارسالهٔ مارلیک آشنا بشیم.
در شهرستان رودبار در استان گیلان، دهستانی وجود داره به نام رحمتآباد. در این دهستان چندین روستا وجود داره که یکی از اونها،
روستای نِصفی است. تمدن باستانی مارلیک در حوالی این روستا قرار داره. در جایی در نزدیکیِ درّهٔ گوهررود و در تپهای به نام تپهٔ مارلیک.
در کاوشهای باستانشناسی در تپهٔ مارلیک، گورستانی پیدا شده با قدمت 5 هزار سال. این گورستان، محل دفن اموات قدیمیترین ساکنان گیلان یعنی آماردها