از متن مقاله: زبان ریاضی در قالب الگوسازی آکسیوماتیک فردگرایانه، دال بر حقانیت دانش اقتصاد متعارف نیست؛ بلکه ابزاری برای پوشش جهتگیری ضد اجتماعی آن است...تلاش برای ترویج این دیدگاه که اقتصاد تنها یک نسخه دارد، سرانجام سر از رفتاری سرکوبگرایانه و حذفگرایانه در میآورد.
به این اعتبار، باید گفت که چنین دیدگاهی، نهتنها از منظر انسان شناختی و روش شناختی نادرست است، بلکه از منظر قواعد بازی دموکراتیک نیز سرکوب گرایانه است.
دوم مقاله "افسانه علم اقتصاد" از دکتر علی سعیدی/ دکتری اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه
لینک: b2n.ir/a39383
از متن: من در این نوشتار میخواهم نشان دهم
که انگاره «علمی بودن » اقتصاد انگاره ای
جهت دار و ایدئولوژیک است و پذیرش
یا نفی این تلقی از اقتصاد نیز مسأله ای
ارزشی و ایدئولوژیک است نه انتخابی
علمی در معنای رایج پوزیتیویستی.
هدف اصلی این نظریه پردازان، حل مشکلات و چالش های امپراتوری بریتانیا و بعدتر، ایالات متحده بوده است نه تولید علم و نظریات جهان شمولی که کاشف از واقعیت ها
و قوانین اقتصادی حاکم بر زندگی بشر باشد!
و البته چند گزاره از اقتصاددانان بزرگ غربی در تایید ایدئولوژیک بودن آنچه علم اقتصاد خوانده می شود:
1. آمارتیا سن (نوبلیست اقتصاد):
علم اقتصاد دو ریشه متفاوت دارد: یکی اخلاق که به ارسطو بر می گردد و دیگری مهندسی که توسط برخی مهندسان قرن 19 مانند والراس توسعه یافته است.
2. شومپیتر (رئیس وقت انجمن اقتصاددانان آمریکا)
امروزه #اقلیت_اندکی هستند که تاثیر تورشهای ایدئولوژیک بر اقتصاد را منکر میشوند. اکثر اقتصاددانان وجود تعصبات ایدئولوژیک در علم اقتصاد را میپذیرند
اما مثل مارکس آن را در #دیگران میبینند و نه در خودشان! لذا نمیپذیرند که این تورشهای ایدئولوژیک امری اجتناب ناپذیر بوده و تاعمق اقتصاد را #آلوده ساخته است
3. پروفسور رابینز (استاد LSE)
تاکید بر تفاوتهای موجود درعلوم اجتماعی و طبیعی زیان کمتری به بار می آورد تا تاکید بر تشابه آنها
3. کینز: «علم اقتصاد» یک «علم اخلاقی» است که از ارزشها بحث میکند
پ ن: جالب است بدانید کینز و بسیاری از فلاسفه و اقتصاددانان غربی در زندگی شخصی کاملا غیراخلاقی بودند و اعتقادی به مبانی اخلاقی و الهی نداشتند.
4. علم اقتصاد متعارف ادعاهایی دارد که برخی از آنها را به صورت بدیهی پذیرفته است و می گوید اینها پیش فرض ها، اصول موضوعه یا آکسیوم های من هستند.
اما دیوید اورول می گوید: آموزه های علم اقتصاد (که در تصویر آمده)، غلط می باشند.
و در پایان پیشنهاد میکنم که سخنرانی بری شوارتز در مورد پارادوکس انتخاب را ببینید. اینجا: ted.com/talks/barry_sc…
اگر هم فرصت ندارید میتوانید خلاصه ای از بحث را که در این #رشتو نوشتم بخوانید. این بحث، نقض یکی از پیش فرضهای اساسی اقتصاد متعارف است:
منطق اسلام برای پرداخت حقوق به کارمندان دولت:
قبلنوشت: اختلاف نظر دوستان زیر این توئیت مهمترین دلیل است بر اینکه دعوا بر سر نظریه عدالت است نه مسائل دیگر
۲. کارمند دولت با نیروی کار بخش غیردولتی قابل مقایسه نیست
۳. کارمند دولت آزادانه انتخاب کرده که در دولت خدمت کند
۴. کارمند دولت برای انجام امر واجب حق ندارد طلب دستمزد و اجرت کند. اصطلاحا حق تکَسُّب از امر واجب را ندارد
۵. دولت باید خرج زندگی کارمندش را بدهد
۶. دولت بودجه معینی دارد
۷. واجب آنست که هیچ کارمند دولتی زیر خط فقر نباشد
۸. اگر به اندازه خط فقر به کارمندان دولت بدهیم چیزی باقی نمیماند که بعنوان پاداش یا حقوق بیشتر به مدیران دولتی بدهیم
۹. اگر اضافه بیاید هم دلیلی ندارد بیش از "قاعده ارتزاق" (براساس فقه شیعه) داده شود
حذف تعدد بانک در کشور (چه خصوصی چه دولتی) قدم اول مهار تورم و اقتدار پول در کشور است.
تا وقتی این تعدد وجود دارد آش همان آش است و کاسه همان کاسه!
ایجاد یک نهاد پولی ملی که دو بخش دارد
۱. تامین مالی دولت در همان محدوده تکالیف قانون اساسی
۲. توزیع پول بعنوان یک حق عمومی بین مردم
در حقیقت تمام مردم از پولی که در اختیار دولت است به یک میزان حق دارند و عدالت در اینجا عین برابری است. هیچکس حق خلق پول خصوصی یا گرفتن تسهیلات بزرگ از دولت ندارد. اینگونه هیچ رانت و فسادی هم بوجود نخواهد آمد. هر کسی پولی که در اختیار دارد را به هر شکل که دوست دارد استفاده میکند
اگر کسی وام خواست به سراغ دولت نمیرود بلکه از خود مردم باید بگیرد. مردم میتوانند به شرط شراکت یا تعاون یا مضاربه یا هر عقد مشروع دیگری پولشان را در اختیار یکدیگر قرار دهند.
هماکنون نقدینگی موجود در کشور را اگر بین ۸۵ میلیون ایرانی تقسیم کنیم به هر نفر حدود ۷۰میلیون تومان میرسد
سال ۸۹ رادیو معارف کار میکردم
برای هر برنامه پنج هزار تومن میدان :)
به جز یارانه هیچ پولی نداشتم
اونم خرج شد
مادرخانمم زنگ زد نهار بیاید خونه ما
خانمم گفت باشه یه وقت دیگه
هرچی اصرار کرد خانمم قبول نکرد
چون پول کرایه ماشین رو هم نداشتیم
۱
اینجور وقتا من و خانمم یه اعتماد عجیبی به خدا داریم
خانمم گفت بریم بازار لباس
نگاش کردم خندیدم
گفتم بریم دور بزنیم روحیهت باز بشه
نزدیک خونمونه
رفتیم و یه لباس دید خیلی خوشگل بود
من قیمت پرسیدم گفت ۳۰ تومن
خانمم خندهش گرفته بود
به مغازهدار گفتم بریم یه دور بزنیم :)
از مغازه اومدم بیرون پیامک اومد برام
۳۱ هزار و پونصد تومن برام واریز شد!
به خانمم نگفتم
رفتم تو مغازه و گفتم اون لباس رو بده پرو کنیم
خانمم فکر کرد دارم شوخی میکنم
من تو فاصله پرو حساب کردم
خانمم لباس رو آورد و گذاشت روی میز و رفتیم بیرون.
چرا بانک های ما باید ردیف درآمدی ناشی از تسعیر ارز و درآمد غیرعملیاتی ناشی از فروش ارز در صرافی داشته باشند؟ آیا وجود این محلهای درآمدی، این انگیزه را در بانک ها به وجود نمی آورد که بازار ارز و مسکن را به هوای شناسایی این سودهای بادآورده بهم بریزند؟
آیا سود ریالی حاصل از افزایش نرخ ارز برای پتروشیمی ها، فولادی ها و...انگیزه عرضه محدود ارز در مرکز مبادله( در نرخ پایین) و عدم بازگشت ارزهای صادراتی را در مدیران عامل این مجموعه ها تقویت نمی کند؟
آیا انگیزه افزایش نرخ تسعیر در بودجه، زمینه را برای رها کردن نرخ ارز در بانک مرکزی با توصیه مدیران سازمان برنامه فراهم نمی کند؟
بعداز کودتای پینوشه در شیلی #بچه_های_شیکاگو یک کتاب نوشتند که از بس قطور بود اسمش را گذاشته بودند آجر (ladrillo)
آن کتاب سیاستهای نولیبرالی بود که در شیلی اجرا شد و نتیجهاش شد بیعدالتی و شکاف طبقاتی بسیار زیادی که در شیلی بوجود آمد.
12/1
نتیجهاش شد له شدن مردم زیر چرخهای توسعه به بهانه بزرگ کردن کیک. نتیجهاش شد غارت اموال مردم با خصوصیخواریهایی که توسط شرکتهای آمریکایی و چندملیتی در شیلی انجام شد. البته رشد اقتصادی که ظاهرا در آن کشور به وجود آمد هم سودی برای مردمش نداشت! 12/2
همین تصمیمات بزرگ در دهه چهل و هفتاد و نود در ایران گرفته شد.
له شدن مردم زیر چرخهای توسعه اصلیترین ایده جریانات تکنوکرات و نولیبرال در ایران بود.
ماجرای آبان 98 از همین جنس ایدهها بود. شکسته شدن رکورد تورم و رکود ده ساله اخیر هم همچنین. 12/3
نظر نامحبوب #رشتو ١
رانت تفاوت قیمت خودرو متعلق به کیست؟
دیروز بعد از سه ماه خودروئی که در قرعهکشی به نام همسرم درآمده بود به دستمان رسید
تفاوت قیمتی با بازار دارد.
این تفاوت قیمت حق مردم است.
و #عدالت چیزی نیست به جز اعطاء کل ذیحق حقه.
در ادبیات اقتصادی «رانت» یک واژه خنثی است. برعکس ادبیات عمومی که معنای منفی دارد
آن چیزی که مهم است توزیع عادلانه رانت است.
مثلا زمین یک رانت طبیعی است که در ایران وجود دارد.
برخی مشاغل رانت هستند. مهم این است که به دست شایسته ترینها برسند. #رشتو ٢
نفت یک رانت است برای مردم ایران. باید این رانت عادلانه توزیع شود.
حالا این رانت (تفاوت قیمت کارخانه و بازار) برای کیست؟
قطعا برای همه ی مردم است.
فلذا این خودروها باید به دست مصرف کننده برسد که این رانت حذف شود کلا.