این آخرین توییت امروز در مورد چپفارسی است:
هنگامیکه پشت بام مدرسه رفاه سران و امیران را اعدام میکردند چپ تشویق به اعدام بیشتر میکرد. هرگز بابت این مشارکت عذرخواهی نکرد که هیچ گنده لاتهای منقل دوست چپ هنوز در سالگرد فوت محمدرضاشاه جشن میگیرند و شعر شاملو توییت میزنند.
اما از اعدامهای ۶۰ که درصد بالایی از قربانیان چپ بودند تا الان مردم ایران و بویژه مشروطه خواهان بیشترین اقدام را برای دادخواهی این جنایات انجام دادند درحالیکه امثال نگهدار و دیگر چپها مشغول ماله کشی برای نظام بودند. هنگامیکه نظام زنان را تحقیر میکند و هیچ حقی حتی در حد یک
شهروند درجه ۳ هم برای زنان قايل نیست این زنان چپ مثل ملیحه محمدی و شاگردانش در بی بی سی و اینترنشنال هستند که روسری بر سر به کسیکه فرمان حجاب اجباری را صادر کرد - روحانی - در سفارتها رای میدهند و در سالگرد رهایی از بند اسلامگرایان عقب افتاده بین رضاشاه و جمهوری اسلامی
طرف جمهوری اسلامی را میگیرند. چپفارسی بیسواد است. تنبل است و این بیسوادی و تنبلی ذهن های زنگ زده نه جسارت بازبینی به سیر قهقرایی این جریان میدهد تا اقلا مثل نمونه اروپایی خود از زنگار دهه ۶۰ میلادی و ادبیات انقلاب لنین عبور کند و نه اجازه میدهد آنها امروز را بهتر بشناسند
بنده به دلایل گوناگون معتقدم ایران آینده احتیاج به یک حزب چپ با برنامه و امروزی دارد ولی متاسفانه بانیان چپفارسی هپلی های حمام ترسی هستند که نه نظم دارند و نه سواد و نه انگیزه.حامی وضع موجود.یک مشت تنبل که منافع ملی را قربانی موج سواری های روز میکنند.دهه ۵۰ چگوارا و جزنی و دیگر
هفت تیر کشها الگویشان بودند و امروز فسیلهایی مثل چامسکی و سندرز. مقایسه بین روشنفکران غیر چپ و دستاوردها و خدمات آنان با انتلک های بهداشت ستیز چپفارسی و حجم تبلیغات برای بزرگنمایی این شل تنبانان را کافیست مقایسه کنیم .
بیت:
خلق را تقلیدشان بر باد داد
این تقلید را امروز در کشورهایی که روشنفکران واقعی آن مغلوب هباهو و هوچی گری رسانه ای چپ هاست بهتر میتوان دید. مثلا ترکیه دارای طیف جوان روشنفکری است که به شدت علاقه دارد خود را برلین بداند. ضد سرمایه داری ولی سطحی ضد آمریکا ولی شیفته محصولات آمریکایی. آنارشیست با ته رگه اسلام
و کمی ناسیونالیسم پلاستیکی. مانند نمونه وطنی آن علاقه مندان به - قاسمشهر- بزرگان ایران ۱۰۰ سال پیش گرد رضاشاه حلقه زدند تا هویت ایرانی را زنده کنند. در سخترین شرایط توانستند ایران را حفظ کنند و به ملت تراخم زده فقیر بیسواد غرور و هویت ملی دوباره تزریق کنند.
امروز اما با موجودات بی هویت و بیسوادی طرفیم که شهوت دیده شدنشان و تسلطشان بر رسانه باعث شده دستاورد و تلاش و همت مردانیکه ۱۰۰ سال پیش دور رضاشاه بزرگ حلقه زدند در خطر بیافتد. همکاری ارتجاع سرخ و سیاه ایران را به لبه نابودی کشانده
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد!
زن حزب اللهی که از کودکی تربیت شده که حق خود را نداند متحد طبیعی این موجودات چند سر است. موجوداتیکه از روی حماقت با خدمت رضاشاه به زنان مشکل دارند و نگران حقوق زن چادری بیچاره هستند که حق مدرسه رفتن نداشته! اما همان زن حزب اللهی به موقع با کتک و باتوم برای همان حجاب خدمت این
شترگاوپلنگها میرسد. اینها حاضرند رفتن به استادیوم را هر ۴ سال یکبار از یک آخوند! گدایی کنند و هر بار کنف بشوند ولی نسبت به رضاشاه و جریان ایران سازی که آنها را به مدرسه و جامعه راه داد مخالفت کنند. چرا؟ چون شنیده اند چپ ضد سلطنت است.
آیت الله دکتر سید حسن تناسلی موسوی نجفی افشه
تکمله: نورالدین کیانوری نوه شیخ فضل الله نوری آخوند متحجر ضد مشروطه و مریم فیروز دختر شازده فرمانفرماییان دزد نامدار قجر. سران حزب توده که خواهان الحاق ایران به شوروی بودند!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#رشته
۱-بنده دیدم جوانان مثل اینکه متوجه عظمت شخصیت رفسنجانی نیستند، اینجا چند مورد را یادداشت میکنم برای عزیزان تیتر وار از دستاوردهای سردار سازندگی اسلامی؛
عکس کتک زدن نماینده مجلس توسط حزباللهی های مجلس و لبخند رفسنجانی، تقریباً کل تاریخ ۳۰ سال اول انقلاب را به تصویر میکشد
۲-🦈 آغاز کارنامه رفسنجانی با ترور است؛ همکاری در ترور حسنعلی منصور نخست وزیر در سال ۴۳/🦈 پس از ۵۷: حذف گروههای سیاسی رقیب تماماً توسط رفسنجانی برنامه ریزی و اجرا شد، در واقع رفسنجانی با کنترل پیرمرد دیوانه و پسر معتادش عملا در زمان حیات امام مغز متفکر سندیکای جنایتکاران بود
۳-اول اعدام مشروطه خواهان، سپس حذف ملیمذهبی ها، چپها، مجاهدین و باقی گروههای سیاسی / 🦈ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، جنگی که میتوانست پس از یکسال تمام شود ۸ سال ادامه یافت و اگر جنگ نبود امکان نداشت جمهوری اسلامی بتواند خود را تثبیت کند، هزینه این تثبیت جان ۷۰۰ هزار
اکبر گنجی یک مقاله نوشته به این عنوان که چرا باید دوست دولت آمریکا باشیم. امثال گنجی عبدی زیباکلاغ و دیگر گواسیل باید گه میزدند به مملکت و ۲۰ سال میرفتند آمریکا زندگی کنند تا بدیهیات را بفهمند، تا بفهمند در وسعت تاریخ و گستردگی دنیا چقدر ظهور مهدی و انقلاب ارزشی و آرمانهای
امام راحل و اداره جهان حرفهای بیربطی است، حالا باید ۲۰ سال دیگر منتظر باشیم تا بلکه امثال دکتر فشاری و گوریل پاریس و بقیه روشنفکران دینی و قاسمشهری بفهمند چقدر ایدئولوژی و راهکارهای این غارنشینان به دنیای امروز بیربط است البته تا ۲۰ سال دیگر چیزی از ایران نمانده و زندگی ما و
نسلهای بعدی حروم شد رفت، ولی اقلا برای دختر گنجی این مزیت را داشت که پدرش بفهمد با پونز زدن به پیشانی بدحجابها تعجیلی در ظهور مهدی صورت نمیگیرد. این گرفتاری ایران بوده و هست و تا وقتی رسانههای فارسیزبان که متاسفانه تنها ابزار جریان سازی هستند توسط میانمایگان اداره میشود
#رشته یکی از نکات اعصاب خورد کن، افزایش بودجه صداسیما است و اینکه مدیران این رسانه چقدر بیعرضه هستند که با اینهمه پول و امکانات هر سال بیشتر دچار ریزش مخاطب میشوند، ولی این فقط مختص صدا و سیما نیست، بودجه بیبیسی و ریزش آنرا نگاه کنید، آیا سمتگیری کارکنان بیبیسی شبیه
صداسیما نیست؟ آمنه سادات و رضوانی صداسیما جز حمله شخصی و دفاع از نظام کاری کردهاند؟ مشابه کراوات زده اینها در بیبیسی چندتا داریم؟ مدیران صداسیما امکاناتی عریض و طویل را بدون حسابرسی برای یک جناح سیاسی خاص استفاده میکنند و مدام دچار ریزش مخاطب هستند، بیبیسی چطور؟
بیبیسی امروز کجاست؟ مردم از صدا و سیما متنفرند بخاطر امثال رضوانی و آمنهسادات، و صداسیما با آنهمه پول و امکانات در قعر جدول رسانههای مورد اعتماد است. بروبکس بیبیسی هم با اصرار بر گره زدن سرنوشت خود به آمنه سادات و رضوانی های کراواتی با صداسیما در سومدیریت و ریزش مخاطب
یکبار هم همان اول انقلاب یکسری را گرفتند آوردند خدمت امام گفتند ما پشیمانیم و توبه کردیم، گویا خوشحال بودند و امام هم خیلی نسبت به این موضوع حساس بودند، ولی اینها ابراز پشیمانی میکردند و از سر و وضعشان هم معلوم بود در همین مدت بازداشت به این جمعبندی رسیده بودند که خوشحالی در
نظام ما جایی ندارد و قطعاً و شدیداً با ان برخورد میشود حتی اگر دلیلی هم نباشد یا باشد به هر حال، امام یک نگاه به صورتهای اینها کردند جوان بین میخواهم بگویم ۴ الی ۶ ساله اکثراً از خانواده متوسط غیر مذهبی، اینها گویا در یک جایی خوشحال بودهاند که برادران سریعآ اینها را
دستگیر کردند و با وساطت آقای بازرگان اینها را آوردند نزد امام که امام خودشان ببینند بلکه عفو کنند چون اینها جوان هستند و چه و چه البته من تاکید کنم من بشدت مخالف بودم و حتی سر آقای م.خ فریاد زدم در جلسه شورای امنیت شهید سلیمانی بودند و خاطرشان هست، علی ایحال امام میدانستند