در بحران اوکرائین نکات قابل تامل بزرگی وجود دارد اگر پوتین فرمان حمله را صادر کند و ارزیابی ها از شدت و عمق آن حمله درست از آب در بیاید دوره جدید (و تاریکی) آغاز می شود و واقعه ای خواهد بود که اعلان رسمی پایان گرفتن نظم بین المللی شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم خواهد بود.
از نظر نظامی این اولین جنگ کلاسیک گسترده روسیه با کشوری دیگر ۷۷ سال پس از ۱۱ می ۱۹۴۵ و پایان نبرد پراگ و پاکسازی بقایای ارتش آلمان نازی در چکسلواکی است. مداخلات نظامی در مجارستان ۱۹۵۶، چکسلواکی ۱۹۶۸، افغانستان،جنگ گرجستان و سوریه را نمی توان جنگ کلاسیک در این مقیاس ارزیابی کرد.
نیرویی که روسها تا امروز به میدان آورده اند در تعداد یک و نیم برابر قوای ائتلاف در حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ است. دور از انتظار نیست که روسها به دکترین تاریخی عملیاتی خودشان که عملیات عمیق است بازگردند: حمله جبهه ای همه جانبه در کل خط مقدم و نفوذ در عمق از پارگی ها و تهاجم ثانویه/
از محوری دیگر برای محاصره و قطع کامل ارتباط یگانهای درگیر در خط مقدم با خطوط ارتباطی و لجستیکی شان. آنچه می تواند کاراوکرایینی ها را یکسره کند، بازشدن جبهه شمالی از سمت بلاروس در شرق دنیپر و شمال کیف بعد از تهاجم اولیه و نفوذ درخط مقدم است.جنگ می تواند یادآور نبردهای تابستان ۱۹۴۴
و عملیاتهای فرعی بزرگترین نبرد شوروی در جنگ جهانی دوم عملیات باگراتیون مثل تهاجم لووف-ساندومیرز باشد.
حدود پیشروی احتمالی روسها سوال بزرگی است و راه حلشان برای کنترل بخش قابل توجه جمعیت ۴۴ میلیونی اکرایین در مناطق اشغالی (دولت دست نشانده؟ گرفتن پایگاه دايمی نظامی یا قرارداردی
مشابه تحمیل قرارداد ورسای به آلمان) معمای این ماجراجویی نظامی است.
مقاومتهای سخت موضعی اوکرایینی ها می تواند روابط عمومی چنین جنگی را نیز برای روسها بسیار پیچیده کند. بمباران بیمارستانها و مناطق مسکونی به سبک سوریه در وسط اروپا گزینه بسیار پر هزینه ای برای روسها خواهد بود.
تصحیح: در توییت سوم نوشته بودن باز شدن محور شمالی در مرحله دوم عملیات از شرق دنیپر که قصدم غرب دنیپر بود. مشخصا محوری از مازیر در بلاروس که در صورت آشفتگی و پارگی/نفوذ خط مقدم در شرق، کیف را به سرعت از غرب در معرض تهدید قرار می دهد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
هم میهنان عزیز!ازرفتن به مترو به عنوان پناهگاه مطلقا اجتناب کنید.از هر نوع تجمعی که توسط رژیم جمهوری اسلامی سازماندهی می شود اجتناب کنید.تونل متروهای تهران و شهرها فقط می توانند تبدیل به گورهای دسته صدها نفر از غیر نظامیان سپر بلا شده شوند. رژیم بدنبال العامریه ۱۹۹۱ است.
رژیم جمهوری اسلامی که از یافتن راهی برای محافظت از ارشدترین سرانش عاجز است، نه تنها انگیزه ی خیرخواهانه برای حفظ ایرانیان که دو سال به مدارس دخترانه شان شیمیایی میزد ندارد، بلکه با توجه به بی کفایتی اش نمی تواند راهنمای شما برای حفظ جان شما و خانواده هاتان بشود.
توضیح:
هدف در شرایط فعلی جلوگیری از واقعه با تعداد تلفات بالا در غیر نظامیان است. این به دوصورت محتمل است:
۱. استفاده پرتعداد مهمات در ناحیه وسیع که تعداد زیادی واحد مسکونی تجاری را هدف قرار دهد یا مهمات سنگین
۲. واقعه ناشی از اصابت یک یا دوبمب به محل تجمع غیر نظامیان.
تا/
چند ساعتی گمان کنم تا شروع دور بعدی ماجرای طولانی پیش رو مانده باشد. علیرغم پوچ و مضحک در آمدن سپاه و ج.ا. به گمانم روزهای آینده هنوز توان پیچیده شدن دارند. توان ج.ا. را برای برافروختن آتشی که ایران را خاکستر کند نباید دست کم گرفت.استفاده از سلاحهای کشتار جمعی، حمله
به تاسیسات حیاتی یا انرژی کشورهای منطقه، تلاش برای فعال کردن هسته های خفته تروریستی و پاسخ ناشی از آن از احتمالات خارج نیستند.بویژه که سرزنی انجام شده به گمانه ی تلاش برای بی ثبات سازی جمهوری اسلامی در تصمیم گیرندگان در قید حیات دامن می زند.
گفتن آنکه انتهایش چه می شود سخت است، اما اگر قرار به گمانه زنی باشد احتمالا جمهوری اسلامی تا دوشنبه پنجره بسیار کوتاهی برای قبول تسلیم بدون قید و شرط منظم شامل بازرسی از همه جا در هر زمان و تعطیلی کامل انقلابیگری دارد ولی از آنجا به بعد وارد بازی نامعلومی خواهد شد.
دوست گرامی @john_lucckk اینقدری با ریتوییت کردن این رشته به بنده کنایه زدند که ظاهرا گریزی نیست و باید بسیار خلاصه آخرین وضعیت پروژه بمب اتم ج.ا. را گزارش کنم. آنچه خودم هم فکر می کنم را در انتها اضافه خواهم کرد.
اولین نکته آن است که با تحولات دو سه سال اخیر، منجمله آنچه در ۵ ماه اول دولت ترامپ در ارتباط با حمله نظامی جهت متوقف کردن برنامه بمب اتم، تاسیسات آشکار بویژه دو سایت غنی سازی فردو و نطنز اهمیت استراتژیک شان را تقریبا از دست داده اند. این امر دو علت دارد:
۱- انهدام این دو سایت بعنوان راهی برای جلوگیری از گریز هسته ای به معنای تولید سریع مواد شکافت پذیر با غلظت بمب موضوعیت داشت به این معنی که اگر در سناریوی فرضی ج.ا. تصمیم به منع بازرسی می کرد،ظرف چند ماه می توانست در این دو سایت اقدام به غنی سازی برای رسیدن به بمب بکند.
جسارتا خانم صادقیان شما و آقای زیباکلام(نسخه ی ۴۰ سال پیش اش البته چون نسخه فعلی اش پیشرفت کرده) هرگز در زندگی تان نه مهارت کارگرهای فنی قادر به انجام شیت متال یا آنیلینگ صنعت هوایی را از نزدیک دیده اید، نه می دانید چقدرآموزش، مهارت و تجربه برای زدن صحیح چند صد پرچ یکطرفه
هوایی و شیم کردن در یک شیفت لازم است، نه با ساعتها نگاه کردن درکی از مهارت یک استاد فرزکار که می تونه سطح سه بعدی رو با یک فرز سه یا حتی دو محوره دربیاره دیدید، نه ایده ای دارید که یک تکنسین اویونیک برای عیب یابی و تعمیر یک برد ساده چطور باید شیوه تفکر متفاوتی از آنچه در ۹۵درصد
کارگران صنعتی دیگه داشته باشه ندارید، واقعا با چه اعتمادبه نفسی درباره آنکه چی صنعت است و چی صنعت نیست نظر می دهید؟ صنعتی شدن با داشتن کارخانه و صنایع مادر (و پدر و خواهر/برادر) نیست، بلکه با توسعه نیروی انسانی و داشتن طبقه متوسطی است که (بله) با مونتاژ کردن خودرو و شیفت ۸
کامل گفتگو بسیار واضح و مشخص است. برجامرا به این دلیل بد معرفی می کند که زیرساخت غنی سازی را جمع نکرد وبعد دو گزینه حمله نظامی یا برچیده شدن زیرساخت غنی سازی را طرح می کند. از نگر من اینها بیشتر از گفتگو ماهیت اولتیماتوم دارند. از ۱۹۹۰ به اینسو آمریکا بدون/
اولتیماتوم با درخواست مشخص وارد درگیری نظامی بزرگ (نه حملات تنبیهی مثلا به سودان) نشده است: ۱۹۹۰ عقب نشینی بدون قید و شرط از کویت، ۱۹۹۴ تخلیه مواضع توپخانه ای و خمپاره انداز از اطراف سارایو، ۱۹۹۹ خروج از کوزوو، ۲۰۰۱ تحویل دادن بن لادن، ۲۰۰۳ خروج صدام و دو پسرش از عراق ظرف ۴۸/
ساعت و تاوحدودی در ۲۰۱۱ با درخواست آتش بس فوری و برقراری پرواز ممنوع برفراز لیبی.
اینکه کلمات واضحی که توسط روبیو با تاکید بر جمع کردن غنی سازی گفته می شود را چیزهایی که از بین خطوط از منابع دیگر می شنویم رقیق کنیم یک انتخاب است و اجتناب ناپذیر نیست.
انزواگرایان!
تصویر کردن انزوایاگرایان جریان ماگا بصورت یک جمع همگن با دیدگاه صلح به هر قیمتی حداقل درباره ج.ا. نادرست و معوج است. در این موضوع انزواگرایان به دو دسته تقسیم می شوند:
۱- گروهی که معتقدند برنامه بمب اتم ج.ا. باید به هر قیمتی با تسلیم کامل به سبک لیبی برچیده شود ولی/
هنوز بسیاری از راههای تحصیل آن بدون جنگ آزموده نشده اند. این دسته دسترسی کمی به کاخ سفید ندارند و در میان چهره های آن می شود از استیو بنن،جک پسوبیک، چارلی کرک و پیتر ناوارو و کش پتل و حتی خود هگسث نام برد.
۲. دسته دوم همان انزواگرایانی هستند که معتقدند صلح به هر قیمتی باید حفظ/
شود و امکان معامله برابر با جمهوری اسلامی وجود دارد. از نگر من البته علیرغم موقعیت فعلی ویتکاف، دسترسی و توان فشار اینها برکاخ سفید کمتر است.
اما گروه اول دقیقا چه دیدی در مورد ج.ا. و مساله بمب اتمش دارند؟
بنن می گوید: «من ویتکاف را دوست دارم ولی/