آخوند از همه مناسبتها و آیینهای ملی متنفره ولی از #سیزده_بدر نفرت ویژهای داره جوری که میشه گفت آخوندسوزترین آیین ایرانیه!
حوزههای علمیه در تمام روزهای رسمی ج.ا تعطیلاند جز سیزدهبدر که نهتنها کلاسها برقراره، بلکه از روزهای قبل طلبهها تهدید میشن که حق غیبت ندارند! /۱
اگرچه ج.ا مجبور شد این روز رو (با تغییر مضحک اسمش) بپذیره و تعطیل کنه، اما هرگز از تلاش برای کمرنگ کردنش یا زهرمار کردنش به مردم دست برنداشته. تو پیکهای نوروزی کودکی ما، همیشه سعی میکردند غیرمستقیم زیراب سیزدهبدر رو بزنند، پارسال به بهانه کرونا تفریگاهها رو تعطیل کردند و /۲
حالا که اون بهانه رو هم ندارند، گفتند تو تمام پارکهای قم نماز جماعت برگزار میکنیم!!!
از مطهری «نوگرا» تا مکارم شیرازی و مفتیان اهل سنت، همگی نفرت و کینهشون رو به شکلهای مختلف ابراز کردهاند. مرتضی مطهری تو سخنرانی مشهورش که تبدیل به کتاب هم شده میگه: «بیچاره! چرا خانهات /۳
را در این روز رها میکنی و میروی به الدنگی! از خودت بیرون بیا! از این رفتار زشت خودت خارج شو، از این ملکات کثیف و پلیدی که گرفتارش هستی خارج شو... از سمنو چه کاری ساخته است؟ از سبزهگره زدن چهکاری ساخته است؟ بهخدا ننگ این مردم است که روز سیزده را بهعنوان سیزدهبدر میروند» /۴
مکارم شیرازی هم سیزدهبدر رو رسم بتپرستان و مربوط به داستان اصحاب رس دونسته! (تصویر اول) سایت مذهبی نوار اسلام که نظر برخی علمای اهل سنت رو بازتاب میده هم در پاسخ پرسشی گفته: "سیزدهبدر از خود نوروز حرمتش بیشتر است"! (تصویر دوم).
وقتی همهجوره شکست خوردند و فتوای شرعیشون هم /۵
به کتف ملت نبود، به یاری زبالههایی مثل رائفیپور سعی کردند با ساختن داستان جعلی شاخدار تاریخی، سیزدهبدر رو به عید پوریم یهودیان، و اون رو هم به کشتار صدها هزار! ایرانی نسبت بدند. یه دورهای بود که تمام پایگاههای رسانهای رسمی حکومت، یکصدا این مزخرف ابلهانه رو تکرار میکردن /۶
و البته هنوز هم رهاش نکردند. به هر حال هر بار که سیزدهبدر ملت رو در حال رقص و شادی و پایکوبی تو طبیعت میبینم، از حس زیبای تودهنی به آخوند و ارزشی لبریز میشم :)
تمام
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
بهترین هدیهای که سال گذشته گرفتین چی بود؟
من؟ قصه داره :)
دوران دبیرستان یه تفریحی داشتیم: ترانه میخوندیم و وقتی به یه واژهی مشترک با یه ترانه دیگه میرسیدیم، میپریدیم به دومی. مثلاً «چشمای منتظر به پیچ جاده/ دلهرههای دل پاک و "ساده" بگم ساده بگم...😃» ابتکار ما نبود و/۱
شاید خیلی از شما هم این سرگرمی رو داشتید. اون زمان یکی از فانتزیهامون این بود که بلندترین رشتهی ممکن از این ترانههای داخل هم! رو طراحی کنیم و بعدش هم روی خود موزیکها اجرا کنیم یعنی تبدیلش کنیم به نوار (اون موقع هنوز سیدی همهگیر نبود و فایل صوتی هم معنا نداشت برامون 🙂) /۲
من و یکی از دوستام خیلی از اون رشتهترانهها نوشتیم اما امکانات اون زمان اجازه نداد رویامون به واقعیت تبدیل شه. دوستی ما ادامه پیدا کرد اما رفتیم دانشگاهها و شهرهای مختلف. زمانه عوض شد و من اون رویا رو فراموش کردم تا دیماه قبل اون دوستم اومد خونه ما و گفت: لپتاپت رو بیار! /۳