یکی از مواردی که به ایرانیان در طول سالها دروغ گفته اند،دشمنی میان علی،عمر و عثمان است!
این راگفته اند تا مهر علی را دردل ایرانی بنشانند.چون میدانند چقدر ایرانی از عمر و عثمان برای جنایاتی که مرتکب شده اند متنفرند.ولی این دشمنی که تازی پرستان ازآن یاد می کنند،در روابط نزدیک⬇⬇
میان علی و عمر وعثمان به چشم نمیخورد. همانگونه که در توییت های پیشین گفته شد، علی یکی از خویشاوندان و مشاوران و یاران دو خلیفه و درتمام امور داخلی و خارجی و جنگهای تازیان بر علیه ایرانیان شرکت داشته و در همه چیز سهیم بوده است.روابط علی و عمر به گونه ای نزدیک و علی چنان مورد⬇⬇
اطمینان عمر بوده است که در نبودنش علی را جانشین خود قرار میداده است!
۱-حفصه یکی از زنان محمد دختر عمر بود.اگر عمر آدم جنایتکاری بود،چطور محمد دختر او رابه زنی گرفته بود؟
۲-ام حبیبه دختر ابو سفیان،خواهر معاویه همینطور یکی از زنان محمد بود.این معاویه را برادر زن محمد⬇⬇
میکند.
۳– رقیه دختر محمد زن عثمان بود.پس از مرگ رقیه،که گفته میشود از کتکهای عثمان مرد!محمد دختر دیگر خود، ام کلثوم، را به عقد عثمان درآورد.
۴ -علی دختر نابالغ خود،ام کلثوم را به زنی به عمر داد. اگر علی با عمر دشمنی داشت چگونه دخترش را به او داده است؟؟؟⬇⬇
ابن سعد(طبقات ابن سعد، جلد ۸ ،صفحه۴۶۲)میگوید: عمربن خطاب، ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب را به ازدواج خود درآورد، در حالی که دختری غیربالغ بود و نزد او بود تا هنگامی که عمر کشته شد، برای او دوفرزند به نام زید و رقیه به دنیا آورد.
حاکم نیشابوری به سند خود از علی بن حسین نقل میکند: عمر بن خطاب برای خواستگاری ام کُلثوم دختر علی، نزد او آمد و از او خواست که دخترش را به نکاح وی درآورد.علی فرمود: من اورا برای فرزند برادرم،عبداالله بن جعفر گذاشته ام.عمر گفت: باید او را به نکاح من
درآوری! آنگاه علی ام کلثوم⬇⬇
را به ازدواج او درآورد. سپس عمر نزد مهاجران آمد و گفت:آیا به من تبریک
نمیگویید؟گفتند:به چه دلیل؟گفت:بدلیل ازدواج ام کلثوم دختر علی و فاطمه.من شنیدم از رسول خدا که فرمود:وهر نسب و سببی روز قیامت منقطع است، مگر سبب و نسب من.از همین رو،دوست دارم که بین من و رسول خدا نسب و سبب⬇⬇
باشد(مستدرك حاکم، جلد ۳، صفحه ۱۴۲)
بیهقی نیز به سند خود از حسین بن علی نقل میکند:عمر بعد از انجام گرفتن ازدواج از مهاجران خواست که به او تبریک بگویند،زیرا از رسول خدا شنیده بود که هر سبب و نسبی غیر از سبب و نسب حضرت در روز قیامت منقطع میشود (بیهقی،سنن الکبری،جلد ۷، صفحه ۶۳)⬇⬇
همچنین خَطیب بغدادي،( تاریخ بغداد، جلد۶،صفحه ۱۸۲)ابن عبدالبرّ، (الاستیعاب، جلد۴ ،صفحه ۱۹۵۴) ،ابن اَثیر(اسدالغالبه، جلد۵،صفحه ۶۱۴) و ابن حجر عسقَلانی (الاصابه، جلد ۴ ،صفحه ۴۹۲) هم این روایت را آورده اند.
۵ -اگر علی با عمر و با خلافتش مخالف بود، چرا نام فرزند خود را عمر نهاد؟⬇⬇
(تاریخ طبری جلد ۴،صفحه ۱۵۲۱.. مستدراک علم رجال الحدیث ۶ / ۱۰۱... بحارالانوار ۳۷/۴۵)
۶.اگر علی با عثمان و خلافتش مخالف بود چرا نام فرزند دیگر خودرا عثمان گذاشت؟ (مستدرکات، علم رجال الحدیث ۲۲۰/۵... تحفه العالم ۲۳۱/۱)
۷.علی در نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹ برگ ۷۲۱ بمناسبت مرگ عمر ⬇⬇
چنین میگوید :او کسی است که کجی را راست کرد و درد را درمان کرد و سنت را برپا داشت و فتنه را پشت سرگذاشت،پاک جامه رفت و اندک عیب و خیر خلافت را دریافت و از شر آن اجتناب جست،طاعت خداوند رابجای آورد و بر ادای حقش تقوی ورزید!
در فتوح البلدان، بلاذری،بخش مربوط به ایران برگ۷ آمده:⬇⬇
عمربن خطاب در تدوین دیوانها با مسلمین رای زد، علی بن ابیطالب وی را گفت در هرسال هرچه که گرد آمده است تقسیم کن و نزد خود نگه مدار، عثمان گفت :میبینم که مالی عظیم گرد آمده است که همه مردمان را بسنده باشد لکن اگر آنان را شماره نکنیم تا کسی که بهره خود گرفته از آن کس که چیزی ⬇⬇
نگرفته است باز شناخته نشود بیم آن دارم که امر پریشان گردد. (این در زمانی است که هزاران زن و کودک ایرانی دربند اسارت تازیان راهی مکه و مدینه و بازارهای برده فروشی دنیا بودند! .. این هم از عشق علی به ایرانیان 😏)
وقتی اسیران نهاوند را به مدینه آوردند، ابو لولو فیروز،⬇⬇
غلام مغیرت بن شعبه، هرکس از آنها را بزرگ و کوچک میدید دست به سرش میکشید و میگریست و ميگفت: عمر جگرم را خورد..
درجنگ جلولا، برده های بسیار به چنگ عرب افتاد، چندان غنیمت که پیش از آن نیافته بودند و زنان و دختران نيز به اسارت گرفتند چندان که عمر را از کثرت اسیران نگرانی ⬇⬇
دردل پديد آمد، دینوری مينويسد كه عمر مکرر میگفت از فرزندان این زندان که در جلولا اسیر شدند اند بخدا پناه میبرم،اخبار الطول ص ۱۲۳(منظور از فرزندان این زنان، فرزندانی است که زنان ایرانی پس از تجاوز تازیان باردار شده بودند ترس عمر از فرزندان بی پدری بود که درشکم این زنان بودند)⬇⬇
دو قرن سکوت ص ۵۹...طبری جلد۵ ص ۱۹۵۸
در البلدان، ص ۶۲، یغوبی آمده :مردم کرمان نیز سالها دربرابر تازیان پایداری کردند تا سرانجام درزمان خلافت عثمان، حاکم کرمان پرداخت دومیلیون درهم و دو هزار غلام و كنيز بعنوان جزیه،با تازیان مهاجم صلح کرد!
در یورش تازیان به سیستان درزمان⬇⬇
عثمان، مردم مقاومت بسیار کردند اما تازیان با خشونت بلاخره موفق شدند آنها را به صلح درآوردند ربیع بن زیاد(سردار عرب)برای ایجاد وحشت دستور داد تا صدری بساختن (یعنی اجساد را روی هم انباشتند) و جامه افکندند بر پشتهاشان و هم از کشتگان تکیه گاهها ساختند و ربیع بر آن نشست و ⬇⬇
ایران بن رستم و بزرگان و موبدان بیامدند، چون ایران بن رستم وی را در آن حال بدید و صدر او از کشتگان باز نگرید و به یاران گفت میگویند اهریمن بروز فرادید نيايد،اینک اهریمن فرادید آمد که اندرین هیچ شک نیست (تاریخ سیستان ص۸۰.. کامل بن اثیر.. ج ۳ ص ۵۰)پس ازاین شکست ایرانیان پیمان ⬇⬇
بستند تاهرسال از سیستان هزار هزار (یک میلیون)درهم و هزار وصیف (غلام نابالغ)که بدست هریک از آنها جام زرین باشد به تازیان بپردازند!!
پ.ن:نه تنها علی، در چپاول تازیان سهیم بوده و زنان اسیر را خریداری میکرده، بلکه نام فرزند خود را عمر گذاشته است. میگویند علی 25 سال سکوت کرد⬇⬇
و با عمر و عثمان مخالفت داشت!!! این است سکوت علی؟!
درست است که حمله تازیان در زمان خلافت عمر صورت گرفت و دستورات از سوی عمر صادر میشد ولی بر اساس اسناد تاریخی و گفته های خود علی، با رضايت قلبی باهردو خلیفه عمر و عثمان بیعت کرده بود و در تمام رایزنی های مهم علی درکنار آنها ⬇⬇
قرار داشت! تنها چیزی که میتواند نیت واقعی علی را در آنزمان نشان دهد این است که اگر علی بعداز به خلافت رسیدن، شیوه وحشیانه تازیها را برعلیه ایرانیان تغییر میداد، آنگاه میشد ادعا کرد که شرکت علی در مشورت با خلفای پیشین خود از روی میل قلبی نبوده اما علی بعد از به خلافت رسیدن ⬇⬇
شیوه تازیان را تغییر نداد و براساس اسناد تاریخی بارها دستور قتل عام ایرانیان را صادر کرده است و تا آخرین روزهای مرگش به فرستادن سپاه و کشتار ایرانیان و برده گیری و جنایتهای خود سرگرم بود و اگر کشته نمیشد همچنان مانند گذشته سیاست چپاول و خونخواری خودرا درمورد ایرانیان ادامه ⬇⬇
میداد! هیچ کجا مهری از سوی علی نسبت به ایرانیان روا داشته نشده پس به چه دلیل ایرانیان باید مهر کسی که دستور قتل عام نیاکانشان را داده،به دل داشته باشند؟! در تاریخ کدام ملتی قاتلان نیاکان خودرا میپرستند؟!؟ ⬇⬇
""در رشته توییت بعدی به جنایت های علی علیه ایرانیان بیشتر خواهم پرداخت""
🔞اهمیت "پستان زن" در شبه جزیره عربستان و کتابِ الله!!!
در آداب و رسوم رايج در شبه جزيره ی عربستان،كه به صورت فرهنگی ماندگار درآمده بود، زنی كه دارای سينه های بزرگ و يا باسنی
برجسته بود،شانس بيشترى در شوهر كردن داشته و كنيزانی که سینه های برجسته داشتند ارزش بیشتری در بازار⬇⬇
برده فروش ها داشته اند!! (السیسلی، دکتر عبد الحمید السیسلی سایکولوجیه الاخلاق الطبعه الثانیه، دار الکتب الاسلامية مصر، صفحه ۵۰۷)
سينه ها، عامل برانگيختن شهوت و جلب توجه اعراب شبه جزيره ی عربستان بوده است. در ادبيات عربی چكامه هايی در وصف آن سروده اند. در اين زمینه داستانهای ⬇⬇
زيادى، در مورد والی و رؤسای قبايل مشهور جهان اسلام، موجود است. مثلاً حجاج بن يوسف سقفی،طی نامهای به مروان بن حكم از وی خواسته است زنی برايش بيابد كه، از دور زيبا و دلفريب و از نزديك نرم و لطيف باشد. در ميان قوم خويش شريف باشد،و در درون خويش منزوی و گوشه گير از همه مهمتر خادم⬇⬇
چهار بار رسيد،به كمترين بها؛حتی به بهای ريسمانی بافته شده از موی بز اورا بفروشيد! به تعبير دقيقتر برده و كنيز مجازات سنگسار شامل حالشان نميشود و كمترين مجازات را دارند(صحیح مسلم،کتاب الحدود،باب رجم الیهود،حديث ۱۷۰۳)
علي بن ابيطالب(حضرت گوریل)با توجه به اين آيه و روايت محمد⬇⬇
به مسلمانان يادآور شده است كه؛ حكم كنيز زنا كار شلاق است نه سنگسار و برای نمونه زناكردن يكى از كنيزان محمد را سند قرار ميدهد و ميگويد:كنيزى از كنيزان پيامبر زنا كرد و ايشان به من دستور داد كه او را تازيانه بزنم !با اين روايت معلوم ميشود كه كنيزان محمد نيز، دست به زنا زده اند⬇⬇
نقطه آغازین کشتن زنان، به بهانه محفاظت از شرف و ناموس در اسلام!!
از دیدگاه اسلام زنا عبارتست از عملی سکسی و غیر شرعی میان دو جنس مذکر و مونث و طبق احکام اسلامی مشروعیت رابطه جنسی میان این دو جنسیت تنها در سایه عقد اسلامی میسر خواهد بود... (و به زنا نزدیک مشوید چرا که همواره⬇⬇
زشت و بدراهی است الاسرا ۳۲)
در نظر عامه ی مردم مقيد به مسائل اسلامی، زنا عبارتست از جماع كامل ميان دو نفر . اما بر اساس احكام اسلامی رسيدن به اُرگاسم يا عدم اُرگاسم كامل،زنا محسوب شده و گناهی كبيره است و مسلمانان را نسبت به انجام آن برحذر داشته اند پيش از عقد،حتی دوستی و⬇⬇
خاطر خواهی، بوسه و عشق و حال و صحبت و نگاه کردن، نوازش و مالش همگی جز زنا محسوب میشوند، در صحیح البخاری انواع زنا با جزییات آن بیان شده تا جایی که میعادگاه عشقی نیز در زمره زنا بحساب آمده (صحیح البخاری،کتاب النکاح، الایه الی قوله البقره ۲۳۵)
مرد مسلمان در اسلام تا دو بار میتواند همسرش را طلاق دهد وهر دوبار میتوانند باز باهم به توافق برسند و به زندگی زناشویی قبلی خود برگردند(البقره ۲۲۹)
اما اگر مرد برای بار سوم زنش را طلاق داد نمیتواند به سادگی به زندگی زناشویی سابق خود برگردد⬇⬇
ولی اگر مرد و زن دوست داشتند دوباره بهم برگردند تنها راه چاره دین اسلام دراین مورد اینست که زن بایستی به عقد مرد دیگری درآید و یعنی با نکاحی شرعی و خواندن صیغه عقد مدتی با مردی دیگر همسر وی شود و با او همبستر شود!!(البقره ۲۳۰)در این نوع طلاق دادن و نکاح کردن ها،همبستر شدن زن ⬇⬇
با شوهر جديد برای يك شب،يا بيشتر يا حداقل برای يك ساعت است.و شرط اين نوع نكاح، سكس كامل و به اُرگاسم رسيدن زن و مرد ميباشد.پس از رسيدن به اُرگاسم و لذت بردن دوطرفه از همديگر، زن(ميتواند طلاق بگيرد و پس از اتمام مدت عده بار سه قاعدگی)،شوهر قبليش ميتواند دوباره او را نكاح كند.⬇⬇
ماجرای قوم لوط و وعده لواط به مسلمانان با نوجوانان(غلمان)بهشتی در اسلام!!
در قرآن داستانی مشهور درباره قومی كه همجنس باز بـوده انـد؛بيـان شده است .مردانشان به سكس معقدی عادت كـرده بودنـد .هـر مهمـان يـا غريبه ای كه گذرش به آن شـهر مـی افتـاد، آويـزانش مـيشـدند تـا عمـل⬇⬇
سکس خود را با وی به انجام برسانند. شخصی به نام لوط بعنوان پیامبر برای گسترش دین خود و به منظور زدودن پدیده همجنس بازی در ميانشان ظهور كرد، آیه های الشعرا ۱۷۲ـ۱۷۳و۱۶۵و۱۶۷و۱۶۹.. هود ۸۲..النمل۵۷.. هود۸۱، ۸۰ و ۷۷ـ۷۸.. الحجر ۶۲و۶۷.. التحریم۱۰
ترجمه آیه ها ⬇⬇
(زمانی كه فرستاده هايمان به عنوان مهمان نزد لوط رسيدند،لوط ناراحت شد چون كه جوانانی تازه به سن رسيده بودند و با وجـود قـوم هـمجـنس بازش دچار مشکلاتی ميشدند گفت امروز همان روز سختی است كه به
آن دچار آمده ام(لوط مهمان هايش را بجا نياورد،به آنها گفت)شـماها
بایستی غريبه باشيد⬇⬇
مکن چه رای آنها نادرست و عزم اراده آنها سست و ضعیف است. با پوشیده داشتن ایشان رخسارشان را از چشم نامحرم دور نگهدار چه بهتر اگر بتوانی کاری کنی که آنها جز تو کس دیگری را نشناسند! در عزیز داشتن زن افراط مکن!(نهج)
-علی بن ابیطالب پس از پایان جنگ جمل خطبه ای ایراد کرد و ضمن آن ⬇⬇
اظهار داشت: ای مردم بدانید زنها ناقص العقل، ناقص ایمان و ناقص بخت هستند! نقصان ایمان آنها بازنشستگی ایشان از نماز و روزه در روزهای حیضشان میباشد،اما نقصان عقلشان گواهی دو زن که برابر یک مرد است میباشد! ولی نقصان بختشان در اینست که میراثشان نصف میراث مردان است،بنابراین⬇⬇