تمام انديشه و خواب وخيال محمد،فتح جھان وبخصوص ایران و سروری بخشيدن به عرب است!اين مھم چنان فکرو ذھن اورا به خود مشغول داشته که ھر پديده ناچيز و پيش پا افتاده ای را به اين مسئله ربط داده وبه خيال پردازی و خلق داستانھا و قصه ھا مینمايد!⬇⬇️
دعوت محمد در آغاز کار و برای مدت ده سال در مکه،از طریق آيات قرآنی آنهم آیه هایی چون (در دين اجباری نیست،هدایت از گمراهی بخوبی آشکار شده است..۲۵۶ بقره)و(بگو ای كافران: من آنچه را كه شما می پرستيد،نمی پرستم و شما نيز معبود به حق مرا عبادت نمیكنيد. ومن به آن صورت كه شما عبادت ⬇⬇
میکنید، عبادت نمیکنم و شما نيز بمانند من عبادت نمایید دین شما برای خودتان و دين من نيز برای خودم! آیه ۵و۶سوره کافرون)صورت می گرفت،زيرا فاقد آن نيرويی بود که با توسل به آن بتواند کسی را قھرأُ و با تھديد به شمشير، مثله کردن،مصادره ی اموال،نفی بلد،و.. وادار به پذيرش دعوت و آيين⬇⬇
خود کند، اما پس از ھجرت به مدينه، تشکيل دولت و گردآوری آن نيروی لازم و قابل اتکاء، در حالی که در دستی شمشير و در دستی
قرآن حمل می کرد، با لحنی خشن و بيانی سراسر تھديد ارعاب به دعوتش ادامه داد بدون اینکه دراین راه کمترین پیوند دوستی و خویشاوندی را رعایت کند ⬇⬇
كيفر كسانی كه با خدا و رسولش می جنگند و در زمين فساد به پا می كنند جز اين نيست كه آنھا به قتل رسانيده يا به صليب كشند و يا دست و پايشان را به خلاف ببرند و يا آنان را تبعيد نمايند؛ اين ذلت و خواری عذاب دنيوی آنھاست اما در آخرت به عذاب
بزرگی مبتلا خواھند شد.)آیه ۳۳ مایده ⬇⬇
محمد برای ایجاد وحدت کلمه و یگانگی تلاش میکرد بهمین دلیل عامل تفرقه رو بین تازیان بت های متفاوت برای پرستش را میدید و با آوردن آیه ۴۸ نساء(خداوند شرک را نمیبخشد و بجز آنرا برای هرکس که خدا بخواهد ميبخشد) و از آنجا که وحدت سیاسی _دینی بدون مسایل ترغیب کننده و ⬇⬇
برانگیز کننده مادی و معنوی برای تحقق و پیشبرد، اهداف دراز مدت آن که همان سروری و آقایی بخشیدن به عرب و مغلوب نمودن پارسیان، رومیان و مصریان مردم شمال آفریقا و غیره باشد،کافی بنظر نمیرسید محمد دو راه چاره جویی را در پیش گرفت
۱.بیشتر اعراب بعلت سکونت در صحرای خشک و بی آب و علف⬇⬇
زندگی سخت و پر مشقتی را می گذراندند! و از نعمتھای تمدن و آسايش و آرامش آن روزگار نيز محروم بودند! پرواضح و روشن است که چنين مردمی،با اين خلق و خوی بيابانی در مواقع درگيری با يکديگر بر سر چراگاه يا چاه آب و گم شدن احشام و غيره،اقدام به ربودن چھارپايان و زنان وکودکان ھمديگر ⬇⬇
مینمودند و بر آنچه بدست میآورند،نام افتخار آفرين غنايم جنگی می گذاشتند! محمد عادت زندگی شبانی و بيابان گردی را به رسميت شناخت و بدان صورت قانونی و اسلامی بخشيد!
۲.انگیره معنوی،درنظر گرفته شده از سوی محمد نیز،کلام با زندگی طاقت فرسای اعراب در صحرای گرم و سوزان و بی آب علف ⬇⬇
ھمخوانی داشت! او بھشت خداوندی را وعده دادد و تا آنجا که قوه ی تخليش اجازه می داد و اوج میگرفت،درباره بھشت،کوشک ھا و قصر و باغ ھای آن،نعمتھای فراوان و ابدی آن و حوران و غلمان ھای زيبا روی وفتانش تعریف و توصيف نمود! اين جايگاه بینظير و افسانه ای متعلق به کسانی بود که در راه خدا⬇⬇
مبارزه میکنند و فرامين اورا مو به مو اجرا مینمایند! محمد بمنظور ایجاد انگیزه جهاد و در راه الله و شهادت درراه اسلام علاوه بر بخشيدن بھشت اعلام نمود که کشته شدگان درراه خدا مرده نیستند بلکه زنده جاویدند و نزد خداوند خود روزی میخورند! (آیه ۱۶۹ آل عمران) ⬇⬇
گوستاو لوبون در كتاب تمدن اسلام وعرب ھدف پيامعن را اینگونه توصيف می كند :
پيامعن اسلام توانست ھدف مقدس واحدی برای تمام ملل عرب بنا نمايند؛ ملت ھايی كه ھدف و ايده در آنھا وجود نداشت، ھمين بنای عالی پيغمبر بود كه توانست به خوبی عظمت و شخصيت او را آشكار نمايد، كه در ھيچيك از⬇⬇
حقایق عالم نميتوانيم مانند آن را پيدا كنيم پيروان محمد به دنبال همین هدف بودند که از هیچگونه جانفشانی دريغ نداشتند و به دنبال آن چشم طمع بھشتی داشتند كه هیچیک از متاع های این دنیا نميتوانست با نعمتهای بی پایان و لذت بخش آن برابری کند (تمدن اسلام و عرب صفحه ۱۵۱)⬇⬇
او مرحله نخست بدنبال سروری بخشیدن به قریش و آقایی آنان بر کلیه قبایل و عشيره های عرب بوده و در مراحل بعدی اتحاد و یکپارچگی و رهبری به جهان بدست آنان را مدنظر داشته پر واضح است که در کنار این هدف بزرگ و دراز مدت به مسایل شخصی و آمال خود نيز می اندیشده ⬇⬇
ابن هشام و حلبی در کتاب ھای سيره ی خود آورده اند که :ھنگامی که ابوطالب در بسترمرگ افتاد، عده ای از مردم قريش نزد او آمدند و از محمد نزد او شکايت بردند، و از اوخواستند تا از محمد بخواھد آنھا و خدايانشان را رھا سازد و آنھا نيز او را رھا خواھند ساخت. ابوطالب نيز محمد را خواست⬇⬇
و این مسئله را با وی در ميان گذاشت محمد پاسخ داد: اگر آنچه را که میخواهید انجام دهم،آيا میتوانید جوابی به من بدهید که با آن بتوانيد بر اعراب فرمانروايی کنيد؟ و عجم را به اطاعت و فرمانبری خويش در آوريد!؟ (ابو محمد عبدالملک ابن هشام و علی بن بر هان الدین حلبی شافعی) ⬇⬇
حلبی مينويسد :هنگامیکه محمد همراه ابوبکر قصد مهاجرت به مدینه را کرد قریش برای دستگیر کننده آنها جایزه ای به ارزش ۲۰۰ شتر تعیین کرد و همه مردم ساحل نشین را نیز مطلع گردانید،سراقه بن مالک مدلجی بيدرنگ درپی آنها روانه شد و آنها را یافت اما خداوند آنها را از شر او مصون نگهداشت ⬇⬇
بگونه ای که سراقه به محمد اظهارداشت:من میدانم که کار تو دردنیا بالا خواهد گرفت و مالک الرقاب مردم خواهی شد پس عهد کن که آن هنگام چنانچه سوی تو آمدم مرا مورد مرحمت خود قرار دهی سپس از وی خواست امان نامه ای به وی بدهد ومحمد نیز از عامربن فهیره خواست تا این امان نامه را بنویسد⬇⬇
و به او بدهد، زمانی که سراقه قصد بازگشت نمود به او گفت ای سراقه نظرت چیست اگر دستبند های کسری را به چنگ بیاوری؟سراقه گفت منظورت کسری فرزند هرمز است؟محمد گفت آری!(سیره حلبی،جلد۲،ص ۴۳ و۴۶)در اینجا میبینیم که هدف محمد واضح و آشکار است! او میخواهد سرزمین پارس را فتح کند و دارایی ⬇⬇
کسری را به چنگ آورد حتی دستبندهایش را سراقه بدست خواهد کرد!!
محمد باردیگر درجنگ خندق یا احزاب نیز هدفش را با صدای بلند و درجمع مهاجرین و انصارش به زبان آورد، ابن هشام و حلبی در کتاب سیره های خود از قول سلمان فارسی چنین نقل میکنند: در قسمتی از خندق مشغول کندن بودم که با زمین⬇⬇
سخت برخوردم و پيامعن در نزديکی من بود، چون ديد کار بر من سخت شده است پايين آمد و کلنگ را از دستم گرفت و با آن چنان ضربتی بر زمين کوبيد که جرقه ای در زير کلنگ برق زد،سپس ضربه ای ديگر و ھمان شد و برای بار سوم باز ھم جرقه زد به اوگفتم:ای رسول خدا اين چه بود که با ھرضربه کلنگ برق⬇⬇
میزد؟گفت تو هم آنرا ديدی سلمان؟ گفتم آری، گفت در ضربه اولی الله يمن را برمن گشود و در دومی شام و سمت غرب را و در سومی الله سمت شرق را برمن گشود(سیره حلبی،جلد۲ ص۳۱۳ و ۳۱۴.. سیره هشام جلد۲،ص۴۸۹ و ۴۹۰)
طبری همین روایت را چنین نقل میکند :رسول الله کلنگ را از سلمان بگرفت و ضربتی ⬇⬇
بر آن سنگ زد،و يک سوم آن را خرد کرد و برقی ظاھر شد،رسول الله تکبير گفت و فرمود:کليدھای يمن را دريافت کردم،دروازه ھای صنعا را ازھمين جايی که ايستاده ام ھمچون نيش سگان میبينم،سپس ضربت دوم را وارد کرد و يک سوم ديگر آن را خرد کرد، و برقی از سمت روم ظاھر شد،رسول الله تکبير فرمود⬇⬇
و گفت:کلید های شام را دريافت کردم،بخدا قصرھای سرخ آنرا میبینم و ضربت سوم را فرود آورد و باقی مانده سنگ را خرد کرد و جرقه ای پديدار شد محمد تکبير گفت و ادامه داد کلید های پارس را دريافت کردم بخدا از همینجا قصرھای حریره و مداين را همانند نیش های سگان میبینم!! و شروع به وصف گوشه⬇⬇
کناره های پارس کرد و سلمان اورا تصدیق میکرد و ميگفت:راست گفتی ای رسول الله شھادت میدهم که فرستاده الله هستی! سپس محمد گفت:اینها فتوحاتی هستند که پس از من الله برای مسلمانان خواهد کرد (طبری جلد ۲، ص۶۰۲)
⬇⬇
ھنگامیکه منافقان از گفتگوی او با سلمان در روز خندق با خبرشدند، جمعی از آنان از جمله معتب بن قشير اظھار داشت :آيا تعجب نمیکنيد از اين که محمد به شما اميد و وعده ھای دروغ میدھد، و ادعا می کند ازيثرب(مدينه) کاخ ھای حيره و مداين کسری را می بيند،که برای شما فتح خواھند شد، درحالیکه⬇⬇
شما خندق را از روی ترس حفر میکنيد وقدرت رویایی با دشمن را ندارید (سيره ی حلبی،جلد دوم، ص ٣١۴ ...تاريخ طبری، غزوه خندق، جلد دوم، ص ۶٠٢ ... سيره ی ابن ھشام، غزوه خندق، جلد سوم، ص ٢٢٢)
ذهن حاضر جواب محمد فورا این آیه را در پاسخ معتب بن قشير نازل و با صدای بلند بوی تحویل داد:⬇⬇
بگو: بارالھا! مالك حكومت ھا تويی به ھر كس بخواھی، حكومت میبخشی ازھركس بخواھی،حكومت را میگيری ھركس را بخواھی عزت میدھی و ھركه را بخواھی خوار میكنی تمام خوبیھا به دست توست تو بر ھر چيزی قادری (آیه ۲۶ آل عمران)
صحیح البخاری کفر را بدين شرح تعریف کرده است، کفر نداشتن اعتقاد به اصول ایمان است، اصول ایمان عبارتند از ۱.عقیده به الله ۲.ایمان به فرشته های الله ۳.اعتقاد به پیامبر الله ۴.عقیده به الهامات الهی ۵.ایمان به روز قيامت و ۶.عقیده به تقدیر (هر آنچه که الله ⬇⬇
برای انسان مقدر کرده است، به وقوع خواهد پیوست)
فرهنگ دهخدا کفر را بدين شرح تعریف کرده است، کفر عبارتست از دینی بجز دین اسلام پیروی کردن (فرهنگ دهخدا، جلد حرف 'ک' صفحه ۱۶)
قرآن در آیه های زیادی از کفر نام برده است، کتاب قرآن مفهوم کفر را تا آن اندازه وسیع گرفته که ⬇ ⬇
نه تنها نداشتن ایمان به الله و نیروهای متافیزیکی اسلام، بلکه حتی ناسپاسی را نیز کفر میشمارد، برای مثال، آیه ۴۸ سوره شوری میگوید :هنگامى كه ما رحمت خودرا شامل حال انسان کنیم، شاد میشود ولی هرگاه سزای اعمالش رابا وارد کردن ضرری به او بدهیم، ناسپاس (کفور)میشود! ⬇⬇
قتل ابن ملجم هم از دیگر داستانهایی است که شیعیان معمولا برای علی میگویند،ببینید نویسنده شیعه درمورد این قتل چه گفته است:👈شیعیان همه میدانند که مولاعلی(حضرت گوریل)هنگامی که در بستر شهادت قرار داشتند وقتی برایش شیرآوردند فرمودند:آیا⬇⬇
برای اسیر خود(ابن ملجم ضارب)نیزغذا برده اند و توصیه می فرمودند که نه تنها بدرفتاری بااو نشود حتی گرسنه یا تشنه هم نماند و باز فرمودند:اگر زنده بمانم خود میدانم بااو چگونه رفتارکنم واگر زنده نمانم شما اجازه دارید فقط یک ضربه همان گونه که او زده است بزنید و نکند اورا مثله کنید⬇⬇
یا شکنجه نمائید!(محمدرضاسعادت،حکومت اسلامی یا ارزش اسلامی)
نکته:توجه کنید که براساس نوشتار بالا علی نمیدانسته است آیا خواهد مرد یا زنده میماند این باید برای شیعیان خردباخته دلیلی باشد براینکه او غیبگو نبوده و بسیاری از چیزهارو نمیدانسته!
آیا میدانستید 'قتال العرب' همان امام اول شیعیان است؟!
علی بن ابیطالب آنقدر آدم کشته است که در بین خود اعراب به قتال العرب یعنی قاتل عربها معروف است!درطول سالیان در گوش ایرانیان خواندن که علی دوستدار ایرانیان بوده! اما تابحال کسی بما نگفته چرا!وقتی علی تازی برای هموطنان خودش⬇⬇
دلسوزی نمیکرده و آنها را براحتی از دم تیغ میگذرانده، به ایرانیان دلبستگی داشت؟! به تصاویری که ملاها از علی برای فریب ما ساختن توجه کنید و با تصویر واقعی علی که در موزه نگهداری میشود مقایسه کنید!!!
به شرح برخی جنایت ها و کشتار های علی میپردازیم :
۱.علی پس از پیروزی بر ⬇⬇
قبیله بنی قریظه ۹۰۰ نفر از مردان قبیله را بهمراهی زبیر و بدستور پیامعن اسلام سر برید (تاریخ طبری جلد ۳ صفحه ۱۰۸۸ و صفحه ۱۰۹۳)
۲.کشتار خاندان اَزْد، علی و يارانش تعداد ۲۵۰۰ نفر از افراد این خاندان را در یکروز سربریدند! (مروج الذهب، جلد ۱، صفحه ۷۲۹)
یکی از مواردی که به ایرانیان در طول سالها دروغ گفته اند،دشمنی میان علی،عمر و عثمان است!
این راگفته اند تا مهر علی را دردل ایرانی بنشانند.چون میدانند چقدر ایرانی از عمر و عثمان برای جنایاتی که مرتکب شده اند متنفرند.ولی این دشمنی که تازی پرستان ازآن یاد می کنند،در روابط نزدیک⬇⬇
میان علی و عمر وعثمان به چشم نمیخورد. همانگونه که در توییت های پیشین گفته شد، علی یکی از خویشاوندان و مشاوران و یاران دو خلیفه و درتمام امور داخلی و خارجی و جنگهای تازیان بر علیه ایرانیان شرکت داشته و در همه چیز سهیم بوده است.روابط علی و عمر به گونه ای نزدیک و علی چنان مورد⬇⬇
اطمینان عمر بوده است که در نبودنش علی را جانشین خود قرار میداده است!
۱-حفصه یکی از زنان محمد دختر عمر بود.اگر عمر آدم جنایتکاری بود،چطور محمد دختر او رابه زنی گرفته بود؟
۲-ام حبیبه دختر ابو سفیان،خواهر معاویه همینطور یکی از زنان محمد بود.این معاویه را برادر زن محمد⬇⬇
🔞اهمیت "پستان زن" در شبه جزیره عربستان و کتابِ الله!!!
در آداب و رسوم رايج در شبه جزيره ی عربستان،كه به صورت فرهنگی ماندگار درآمده بود، زنی كه دارای سينه های بزرگ و يا باسنی
برجسته بود،شانس بيشترى در شوهر كردن داشته و كنيزانی که سینه های برجسته داشتند ارزش بیشتری در بازار⬇⬇
برده فروش ها داشته اند!! (السیسلی، دکتر عبد الحمید السیسلی سایکولوجیه الاخلاق الطبعه الثانیه، دار الکتب الاسلامية مصر، صفحه ۵۰۷)
سينه ها، عامل برانگيختن شهوت و جلب توجه اعراب شبه جزيره ی عربستان بوده است. در ادبيات عربی چكامه هايی در وصف آن سروده اند. در اين زمینه داستانهای ⬇⬇
زيادى، در مورد والی و رؤسای قبايل مشهور جهان اسلام، موجود است. مثلاً حجاج بن يوسف سقفی،طی نامهای به مروان بن حكم از وی خواسته است زنی برايش بيابد كه، از دور زيبا و دلفريب و از نزديك نرم و لطيف باشد. در ميان قوم خويش شريف باشد،و در درون خويش منزوی و گوشه گير از همه مهمتر خادم⬇⬇