Kamran Matin Profile picture
Jun 15 19 tweets 4 min read
چرا #مشروطه‌‌ بودن و مشروطه ماندن نظام #پادشاهی در ایران نامحتمل است؟

🧵 (۱۹ قسمت)

نظامهای پادشاهی مشروطه در اروپا حاصل یک توازن قوای اجتماعی-اقتصادی خاص تاریخی هستند. این توازن قوا ناشی از قدرت گیری سیاسی یک طبقه سرمایه‌دار (بورژوازی) بود. /۱
گسترش منافع بلافصل اقتصادی این طبقه اجتماعی جدید در چارچوب سیاسی سلطنت مطلقه از پیش ‌موجود، که پایه مادیش بر یک طبقه پیشامدرن زمیندار/فئودال استوار بود، ناممکن بود. /۲
پیروزی سیاسی بورژوازی از خلال جنگهای خونین داخلی و انقلاب (مانند انقلاب ۱۶۴۸ انگلستان) به این توازن قوای جدید طبقاتی انجامید و قدرت شاه را محدود و وی را "در" پارلمان و نه "فرای" آن قرار داد. /۳
چنین روندی در کشورهای دیر پیوسته به روندهای جهانی توسعه سرمایه‌داری نظیر ایران بسیار نامحمتل است. چرا؟ چون روابط‌ اجتماعی سرمایه‌دارانه و طبقه بورژوازی صنعتی/مدرن حاصل پویاییهای داخلی (مبارزه طبقاتی بین یک طبقه بورژوازی جدید و یک طبقه زمیندار کهن) نیست. /۴
بر عکس، این روابط‌ و طبقه جدید اجتماعی (بورژوازی) محصول پروژه‌های "مدرنیزاسیون تدافعی" (یا "انقلاب از بالا") هستند. این پروژه‌ها "تدافعی" بودند چون تحت فشار ژئوپولیتیک بیرونی کشورهای اروپایی شکل گرفتند و پاسخی به این فشارها بودند. /۵
عاملیت استراتژیک دولتِ پیشا مدرنِ‌ (که متکی بر طبقات اجتماعی غیر-سرمایه‌دار است) در این پروژه‌ها باعث شد که بورژوازی مدرنی که از متن این پروژه‌ها برخاست به لحاظ اقتصادی، و به تبع آن سیاسی، زائده دولت باشد و نه مستقل از آن. /۶
عدم استقلال اقتصادی-سیاسی بورژوازی مدرن از دولت به این معنیست که این طبقه استقلال مالی-اقتصادی و در نتیجه انگیزه سیاسی کافی برای به چالش کشیدن دولت (چه مبتنی به رهبری فردی یا اصل جمهوریت) و دموکراتیزه کردن آن را ندارد. /۷
این وضعیت توضیحگر این واقعیت است که چرا بورژوازی در کشورهای "دیرتر توسعه یافته" از به انجام رساندن آنچه به طور سنتی "رسالت تاریخی" آن تلقی میشود ، یعنی "انقلاب بورژوا-دموکراتیک"، عاجز بوده است. کثرت دولتهای اقتدارگر و استبدادی در خاورمیانه و جنوب جهانی نشانگر این واقعیت است. /۸
سه عامل ساختاری دیگر امکان ایجاد یک نظام سیاسی لیبرال-دموکرات در شکل پادشاهی مشروطه (یا جمهوری لیبرال) در کشوری مانند ایران را محدود میکنند:‌ اقتصاد سیاسی دولت رانت-محور (متکی به فروش‌ انرژی فسیلی در بازارهای جهانی)، موقعیت ژئوپولیتیک/ روابط‌ بین‌الملل، و ناسیونالیسم تک-ملیتی. /۹
دولت رانت-محور عملا سود ناشی از فروش ‌نفت را بر اساس مصالح ‌سیاسی خود میان طبقات اجتماعی توزیع میکند. به این ترتیب و در تحلیل نهایی سودی که بورژوازی صنعتی/مدرن از فعالیت تولیدی خود به دست میاورد حاصل از تولید رقابتی مبتنی بر بهینه کردن تکنولوژیک فرآیند تولید نیست، /۱۰
بلکه حاصل برخورداری از رانت اقتصادی-مالی دولت است که دریافت آن تابعی از دوری و نزدیکی به دولت/حکومت است. این امر استقلال سیاسی بورژوازی را تحدید و تمایل و توان آن برای محدود کردن انحصارگری سیاسی-اقتصادی دولت و سوق دادن آن به سوی یک نظام لیبرال-دموکراتیک را کاهش‌ میدهد. /۱۱
سوگیری طبقه متوسط ایران علیه حکومت از ۸۸ به بعد بیشتر ناشی از تقابل ایدئولوژیک و رفع محدودیتهای اجتماعی و نیز باز توزیع ثروت و قدرت مبتنی بر اقتصاد رانتی بود تا مخالفتی تمام عیار و استراتژیک با کلیت نظم سیاسی-اقتصادی موجود. /۱۲
این وضعیت تزلزل سیاسی رهبران و بدنه شهری/مرکزنشینِ "جنبش ‌سبز" در برهه تعیین کننده بهار و تابستان ۸۸ را تا حد زیادی توضیح میدهد. موقعیت ژئوپولیتیک و روابط‌ بین‌الملل ایران هم طوری است که گرایش‌ آن به سوی تمرکز قدرت در دولت را تشدید میکند. /۱۳
موقعیت ژئوپولیتیک ایران به گونه‌ای است که مانع اتخاذ سیاست خارجی مبنی بر "عدم تعهد" استراتژیک است. این امر باعث میشود که "خطر" خارجی (که دولت میتواند خود ایجاد کند)‌دولت را به سوی نظامیگری و به تبع آن "منضبط" کردن جامعه برای "حفظ/شکوفایی کشور" سوق دهد. /۱۴
این وضعیت منجر به انحصار قدرت سیاسی توسط حکومت و دیکته/تحمیل کردن اولویتهای سیاسی-اقتصادی جامعه بر اساس محاسبه دولت از تداوم قدرت خویش‌ و "منافع ملی" که میتواند پارامترهای اصلی آنرا با اتکا با امکانات عظیم سیاسی و تبلیغاتیش و بر اساس منافع ویژه‌اش مداوما ‌باز تعریف کند. /۱۵
نکته پایانی این که برنامه سیاسی طرفداران سلطنت در ایران در بهترین حالت یک کپی مخدوش‌ از لیبرال دموکراسی‌های غربی است. لیبرالیسم بنا به تعریف مبتنی بر، و حامیِ آزادیهای فردی است. حقوق مثبت جمعی عنصر بنیادی در لیبرالیسم نیست هر‌‌چند در چارچوبهای سیاسی مبتنی بر آن قابل طرحست. /۱۶
تمرکز استراتژیک لیبرالیسم بر آزادیهای فردی در کشورهای چند فرهنگی/ملیتی نظیر ایران که فاقد بستر اجتماعی، اقتصاد سیاسی و نهادهای مدنی منتاظر با لیبرالیسم هستند و در عین حال دارای هویتهای جمعی (ملی/فرهنگی/زبانی) متعدد هستند مانعی اساسی در دموکراتیزه کردن واقعی نظم سیاسیست. چرا؟ /۱۷
چون ناسیونالیسم تک-رگه‌ای که برای حتی لیبرال-دموکراتیکترین جریانات سیاسی ایران هم عنصری کانونیست بر نفی رابطه برابر سیاسی و فرهنگی بین عناصر تشکیل دهنده تکثر ملی-فرهنگی است. /۱۸
ممانعت از برابر ساختن ماهوی روابط بین این هویتهای جمعی/ملی از سوی ناسیونالیسم فارسی-محور ایرانی خودبخود نظم سیاسی که بر اساس چنین ناسیونالیسم تک-فرهنگی-زبانی استوار باشد را به سوی تمرکز قدرت سیاسی (در و برای مرکز) و اعمال خشونت علیه "دیگری"های فرهنگی-زبانیش‌ سوق میدهد. /۱۹

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Kamran Matin

Kamran Matin Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(