۱) آنچه در سال۵۷ در ایران بوقوع پیوست یک انقلاب نبود زیرا مفهوم یک انقلاب، ازمیان بردن یک نظم کهنه اجتماعی و برقراری یک نظم تازه و کاملا مخالف بانظم کهنه شده پیشین است و این درست همان کاری است که به دست #رضاشاه_بزرگ انجام گرفت و #محمدرضاشاه فقید آن را ادامه داد در اجرای این ⬇️
۲) انقلاب بافت سیاسی کهنه ایران تغییریافت ارتشی مدرن با معیارهای امروزی بوجودآمد که عنصر اصلی استقرار امنیت و استحکام سازمانهای کشوری بود قدرت ارتجاعی طبقه روحانیون تضعیف شد و یک دولت مرکزی نیرومند با سازمانهای حکوپتی دنیای مدرن بوجود آمد و مهمتر از همه قدمهای نخستین به جانب ⬇️
۳) تبدیل سیستم قرون وسطایی اقتصاد بازار به یک سیستم اقتصاد مدرن صنعتی برداشته شد این تحول بخصوص در دوران شاه فقید در ابعادی بسیار وسیعتر و با شتابی بیشتر ادامه یافت بطوریکه ایران ازصورت یک کشور عقب مانده بصورت کشوری با اقتصادنیرومند و صنایع بنیادی پیشرفته و درعین حال برخوردار⬇️
۴) از آموزش عمومی و خدمات فراگیربهداشتی و درمانی رایگان درآمد
بر این اساس بازگرداندن ایران به ساختار قرون وسطایی که ۶۰سال پیش از آن رضاشاه بزرگ با آن به مبارزه برخاسته بود را نمیتوان نام انقلاب بر آن نهاد درواقع "شورش" یا "خودکشی جمعی" نامهای مناسبی هستند که میتوان بر روی این⬇️
۵)فاجعه رخ داده دوران معاصر نهاد که بازیگرانش ملایان ومذهبی های تهی مغز وبه اصطلاح روشنفکران ملی-مذهبی بودندآنچه در #انقلاب_سفید شاه وملت بوجودآمد نمادی از یک انقلاب بزرگ وبسیار ارزشمندبود که بحق بایستی آنرا بزرگترین انقلاب تاریخ ایران به نفع مردم دانست نه آنچه در ۲۲بهمن۵۷ رخ داد
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
یک حقیقت تاریخی غیرقابل انکار وجود دارد و آن اینکه #رضاشاه_بزرگ از پیشگامان #سکولاریسم در ایران است
باوجود فراز و نشیبهای سیاسی که پس ازمشروطه تا پایان عمرسیاسی قاجار بوجودآمد کوششهای طرفداران نظریه جدایی دولت از قید دیانت به جایی نرسید هرچند که باکناره گیری و انزوای روحانیت⬇️۱/۳
از امور سیاسی، این اعتقاد از قدرت بیشتری برخوردار گردید پس از کودتای ۱۲۹۹ توانست باطرفداری از رضاخان(قبل از پادشاهی) نه تنها از انسجام بلکه ازقدرت سیاسی نیز برخوردار شود رضاخانی که تا این زمان بطور کلی توانسته بودحمایت اقشار زیادی حتی درمیان روحانیون را برای خود فراهم کند⬇️۲/۳
با سلطنت رضا شاه چرخش کامل او به تز جدایی دین از دولت ناگهان بر همگان عیان شد
حکومت او در واقع پیروزی طرفداران جدایی نهاد دین از نهاد دولت بود تغییر و تحولاتی که در امور قضایی و دیگر شئون اجتماعی در این دوره بوقوع پیوست به انزوای هرچه بیشتر دین و مذهب ازصحنه اجتماع انجامید.
۳/۳
۱)زمانیکه یاران مظفر بقایی دولت مصدق را به جهت شکنجه متهمان پرونده تیمسار افشارطوس در شهربانی استیضاح میکنند ترکیب مجلس 40 به 31 به نفع مصدق بود ولی به قول مصدق به محض بیرون آمدن نتایج بررسی پرونده شکنجه و ماجرای چاپ بدون مجوز اسکناس، مصدق در استیضاح شکست میخورد از سوی دیگر ⬇️
۲)پس مصدق تصمیم گرفت مجلس را تعطیل کند یاران او مخالفت کردند صدیقی وزیر کشور گریه کرد سنجابی رئیس حزب ایران مخالفت کرد و مصدق هم عصبانی شد او را حشیشی خواند دکتر معظمی رئیس مجلس گفت مجلس هرگز نمیپذیرد و دراعتراض از ریاست مجلس استعفا کرد و مهندس رضوی نایب رئیس مجلس در منزل مصدق⬇️
۳) که همزمان محلِ هیات وزیران هم بودمیگوید:
آقای دکترمصدق شما تا به حال هرچه خواستید به ما تحمیل کردید و ما حرفی نزدیم شما برخلاف قانون اساسی از مجلس اختیار گرفتید و برخلاف قانون ۲سال است که حکومت غیرقانونی نظامی اعلام فرمودهاید و برخلاف قانون درانتخاب رئیس مجلس دخالت نمودید⬇️
۱)برای ما شهروندان کنونی ایران که از داشتن یک دادگستری سالم محرومیم شاید عجیب باشد که نزدیک به یک سده پیش #رضاشاه_بزرگ دستور میدهد تا یک قاضی را بابت بهزندان افکندن خواهرزاده وی به مقام دادستانی ارتقاء دهند! یک بار هم #احمدکسروی حکمی علیه رضاشاه میدهد و آن را اجرا میکند ⬇️
۲)نظیر چنین احکامی بارها در دوران #پهلوی تکرارشده که گواه تاسیس یک نهادمدرن باعنوان دادگستری در دوران پهلوی است این دادگستری مستقل چندین حکم هم به سود شهروندان علیه #اشرف_پهلوی میدهد به لحاظ تاریخی پدیدآمدن چنین نهادی خلافآمد عادت پادشاهان آن دوران بود چراکه با سقوط ساسانیان⬇️
۳)و با سلطه سلاطین قبایل بر ایرانزمین تاظهور پهلوی، #تعصبات_عشیرهای عامل تعیینکنندهای درمناسبات قدرت بوده اند
ازیننظر دیوانسالاران و وزیران ایرانشهری از دریچه ادبیات فارسی کوشیدند که از شاه، #فرهمند ارائه دهند که بتوانند تعصبات عشیرهای قبایل مهاجم را با نظام حکومتی ایران ⬇️
۱) اگر قرار باشد امروز کسی درجایگاه انتقاد از پهلوی سخن بگوید یقینا نمیتوانند کسانی باشند که در ویرانی ایران امروز نقش موثر داشتند و از تحلیل شرایط زمان خود عاجز بودند و چاهی به این عمیقی را زیر پای کشور ندیدند حرف ما این است اینها صلاحیت نظردادن درمورد انتخاب فردای ایران آزاد ⬇️
۲) را ندارند البته میتوانند بعنوان یک ایرانی آن یک رای خود را درصندوق بیندازند هرچه که باشد اما نه میتوانند مسیری را به مردم تحمیل کنند و نه داعیه رهبری داشته باشند این مردم آخرین باری که دنبال اینها راه افتادند بیش از ۴۰سال است که تاوان سنگینش را میپردازند اینبار اما نمیخواهند⬇️
۳)عقلشان را دست کسانی بدهند که امتحانشان را پس دادند و در بزنگاه تاریخی کشور را به سیاه چاله ای مهیب کشاندند و سپس رهایش کردند و خارج نشین شدند اینبار میخواهند برای یکبارهم که شده سرنوشتشان را خود به دست بگیرند و آینده خود و فرزندانشان را خود رقم بزنند بدون تردید کسانیکه خواهان⬇️