ـ #رشتوی_جدید
شاپور ساسانی، پادشاهی که ٧٠ سال سلطنت کرد!
شاپور احتمالا تنها انسان در جهان بود که از دوران جنینی تا مرگ، پادشاه بود! بریم سراغ اصل ماجرا.
بعد از بنیانگذاری شاهنشاهی ساسانی توسط اردشیر بابکان، و سپس پادشاهی شاپور اول پسر اردشیر که مجموعا این دو نفر حدود ۵٠ سال
حکومت مقتدرانهای داشتن، یه ٣٠ سالی کشور دچار عدماقتدار شد و ۶-٧ نفری از نوه نتیجههای اردشیر بابکان حکومتهای کوتاهمدتی داشتن. آخرین فرد از این شاهان غیرمقتدر، آذرنرسه نام داشت که فقط ١ سال حکومت کرد و بخاطر قساوت و بیرحمی و عدم صلاحیت اخلاقی، به دست بزرگان کشور برکنار شد.
٢
این وسط بزرگان کشور دیدن نمیشه یه مشت شاهزاده نالایق رو هی تاج شاهی بذاریم سرشون و دو سال بعد برکنار کنیم. باید یه فکر اساسی کرد. چه کردن؟ زن هرمز نوه شاپور اول حامله بود. اومدن تاج رو گذاشتن رو شیکم زن هرمز و پسری که هنوز متولد نشده بود رو به اسم شاپور دوم، به عنوان شاه جدید
٣
انتخاب کردن! بنابراین شاپور دوم تنها فرد در جهان بود که پیش از تولد رسما شاه شد!
شاپور متولد شد. تا چند سال مادر شاپور و بزرگان و درباریان کشور رو اداره میکردن تا شاپور بزرگ بشه. رسما شاه ایران بود ولی هیچ دخالتی تو اوضاع نداشت چون هنوز طفل بود! این وضعیت تا پونزده سال ادامه
۴
داشت. تا این که شاپور به سن قانونی رسید (زرتشتیها سن قانونی و بلوغ رو ١۵ سال تمام میدونن). و از این زمان رسما تمام اختیارات کشور رو گرفت دست خودش.
تو اولین حرکت جدی، سال 325 میلادی وقتی فقط ١۶ سال داشت، یه لشگر برداشت رفت جنوب ایران. چرا؟ چون تو اون ٢٠ ٣٠ سالی که هرج و مرج
۵
بود و کشور پادشاه قدرتمند درست درمونی نداشت، اعراب حجاز در جنوب ایران یکم شاخ شده بودن و میومدن شهرهای جنوب ایران سمت خوزستان و بصره و جنوب عراق فعلی راهزنی میکردن و مرزهای جنوبی رو دچار ناامنی کردن.
شاپور لشگر ایران رو برداشت زد به #خلیج_فارس اول تو جزایر ایرانی بحرین و
۶
و قطر، اعراب مهاجم رو سرکوب کرد. بعد رفت به شمال شبهجزیره حجاز چنتا قبیله عرب مثل بنیتمیم و عبدالقیس رو یقه کرد و بزرگانشون رو گردن زد. بعد شرق عربستان که امروز میشه کشور عمان رو گرفت و خلاصه اومد غرب میانرودان جایی که امروز بهش میگیم سوریه رو به توبره کشید و اعراب مهاجم
٧
و مهاجر رو قتلعام کرد. بر اثر حملات شاپور دوم، عدهای از اعراب به نواحی مرکزی عربستان رانده شدند و ناحیهٔ خلیج فارس در تسلط شاهنشاهی ساسانی باقی ماند. این بخش از سیاست کلی ساسانیان برای حفظ خلیج فارس بود.
تو این حملات شاپور یه کار جالب هم کرد. سران قبایل عرب رو گرفت ردیف
٨
کرد، داد سرشونههاشونو سوراخ کردن و طناب رد کردن همه رو عین قطار به هم وصل کردن! از اون موقع بین اعراب لقب شاپور شد شاپور ذوالاکتاف ینی شاپور شونهسوراخکن!!
بعد اومد یه چنتا گروه از اعراب که متمدنتر و بدردبخورتر بودن رو آورد جنوب ایران ساکن کرد. اینا تا چند قرن بعد
٩
و دوران پادشاهی خسروپرویز مثل یه سد و دیوار بین ایران و بیابانگردان عرب بودن. این اعراب که به اعراب حیره معروف بودن همیشه وفادار به ساسانیان بودن که داستانش رو تو ماجرای خسروپرویز تعریف کردم.
شرق ایران یه حکومت بود به اسم کوشانیان. به مرکزیت شهر بلخ. اینا اصالتا آریایی و از نسل سکاها بودن. یکی دو قرن بعد از سقوط هخامنشیان به دست اسکندر، فلات ایران دست ٣حکومت بود: سلوکیان (جانشینان اسکندر) ،اشکانیان و کوشانیان. سلوکیها از بین رفتن و کل فلات افتاد
١١
دست اشکانیان به جز بخشهای شرقی که دست کوشانیان باقی موند و تا این زمان هنوز کوشانیان اونجا حکومت میکردن.
در 375 میلادی، شاپور به سمت قلمرو کوشانیان حمله کرد. و کوشانیان رو منقرض کرد و کل اون منطقه که کوشان نامیده میشد تبدیل شد به یکی از ایالتهای ساسانیان.
١٢
جنگ با روم
هفتاد سال قبل از پادشاهی شاپور و در سال 313 میلادی، کنستانتین امپراطور روم، رسما دین مسیحی رو دین رسمی اروپا اعلام کرد. تا پیش از اون اروپاییها، پیرو دین ایرانی مهرپرستی بودند.
این اتفاق باعث شده بود تا ارمنستان که بخشی از خاک ایران بود، به دلیل مسیحی بودن مورد حمایت رومیها قرار بگیره و جنگهای بسیاری بین ایران و روم سر ارمنستان پیش اومد که حتی تا پایان دوره ساسانی هم ادامه داشت. در آخرین جنگ میان ایران و روم، رومیها پیروز شده بودند و ساسانیان
١۴
کینه بدی از رومیها داشتند.
شاپور به ارمنستان لشگر کشید و طی سلسله جنگهایی حکمران ارمنستان رو سرکوب کرد و تا گرجستان، حاکمیت ایران رو تثبیت کرد. بعد به شرق کشور رفت و با قبایل بربر هون مبارزه کرد و اونها رو سرکوب کرد و سپس به سرکوب ماساژتها پرداخت.
١۵
این وقایع پنج سال طول کشید. در سال 359 دوباره به جنگ با روم رفت. این جنگهای طولانی سرانجام با کشتهشدن ژولیان امپراطور روم، با پیروزی ایرانیها به پایان رسید. یوویان جانشین ژولیان با خفت و خواری معاهدهای با شاپور منعقد کرد که بندهای اون از این قرار بود:
1- شهرهاینصیبین و سنجار و ولایات ارمنستان کوچک به ایران تعلق گرفت. 2- قفقاز و گرجستان)و آلبانیای قفقاز به از چنگ روم خارج شد و به ایران رسید. 3- امپراتور روم متعهد شد که در امور ارمنستان دیگر دخالت نکند.
١٧
این موفقیت بزرگ در سنگنگاره صخرهای نزدیک شهر بیشاپور در پارس نشان داده شدهاست، در زیر سم اسب شاپور، بدن بیجان ژولیان، قرار دارد و سردار رومی که از او درخواست صلح میکند، امپراتور یوویان، میباشد. آمیانوس مارسلینوس مورخ رومی که شخصاً در لشکرکشیهای روم به آسیا
١٨
در سال ۳۶۳ میلادی حاضر بود، در مورد شاپور نوشته است: «شاه، قدی بلند داشت و از همه سرداران خود یک سر و گردن بلندتر بود. در لشکر شاپور نظم کامل حکمفرما بود و معمولاً در موقع فتح شهرهای دشمن، مردم را قتلعام نمیکرد.» از روایات وی بر میآید که شاپور دارای صفات جوانمردانه بود.
١٩
شاپور در سال 379 میلادی و در 70 سالگی، پس از هفتاد سال حکومت، به مرگ طبیعی درگذشت. در زمان مرگ شاپور، شاهنشاهی ساسانی از همیشه قویتر بود و دشمنانش در شرق آرام بودند و ارمنستان تحت کنترل ساسانیان بود. در دوران سلطنت او شاهنشاهی ساسانی یک دوره پر رونق را تجربه کرد.
٢٠
دوران پادشاهی وی دوران تجدید حیات نظامی کشور و گسترش قلمرو ایران بود.
شاپور دوم سیاست سخت مذهبی را دنبال میکرد. او یک زرتشتی متعصب بود. در زمان فرمانروایی او، مجموعه اوستا، متون مقدس زرتشت جمعآوری شد.
سگ پژدر سگی باستانی و نژادی اصیل، بومی کردستان ایران است که طبق شواهد تاریخی، اولین سگ نگهبان گله در آسیا محسوب میشود!
انسان در طول تاریخ, همواره به دنبال اهلی کردن حیوانات بوده تا از ویژگیهای آنها بهرهمند شود و از این طریق ضعفهای خود را جبران کند.
طبق شواهد باستانشناسی و باتوجه به کتیبههای سفالی مربوط به تمدن آشور که در استان نینوا کشف شده، پیشینه همزیستی "سگ پژدر" با انسان به حداقل پنج هزارسال پیش باز میگردد و به تعبیری پژدر اولین سگ نگهبان گله و سگ شکار در آسیاست!
اواخر سال ۹۴، در یکی از بیحوصلگیهای شبانهام، از رفیق شبهای تاریکم کوروش، طلب شاملو کردم. لازم به توضیح نبود. همیشه بدون پرسش، اشعاری مناسب حال من ارسال میکرد. اما از بدِ روزگار آن شب کوروش را نیافتم و خمار از ننوشیدن غزل تا نزدیکیهای سپیدهدم به خود پیچیدم.
١
هنوز خورشید بالانزده بود که سر و کلهی کوروش پیدا شد. بدون فوت وقت دستبهکار شد و برای ترمیم روان من، دو تصنیف سنتی -با گویش لُری- بجای شاملو فرستاد. با گمان این که دسترسی به شاملو نداشته، نشئه از سوز و دردِ این دو تصنیف بودم که تعریف کرد:
٢
«صدای #کیومرث_صادقی است. با او در یکی از آبادیهایی که تدریس میکردم، آشنا شدم. هنرمند بود و نوازنده؛ با صدای بینظیر و روحی زخمی از شلاقهای زمانه. مدتها برای تامین معاش و مبارزه با اخوتُفهای روزگار جنگید. ولی نهایتا در مقابل جبر روزگار هنرناشناس، کم آورد و خودکشی کرد.»
٣
یکی از ابداعات شاهنشاه داریوش بزرگ، ایجاد راه شوسه بود. نمونه اولیه سنگفرش و آسفالت امروزی. این راهها برای عبور و مرور چاپارهای دولتی در کمترین زمان ممکن از پایتخت به شهرهای مهم ساخته شده بود و به راه شاهی معروف بود.
برای مورخین نظامی جادههای شاهی راههایی بودند که در آنها ارتش میتوانسته است بهراحتی آذوقه و مواد حیاتی خود را پیدا کند اما برای ورود به این راهها اجازهنامه رسمی ضرورت داشته است که
در لوحههای معروف به سری «Q» تخت جمشید، از آنها به نام سند مهرشده نامبرده شده و نمونه کامل آن نامهای است که بهوسیله #آرشام به مباشرش #نهتی_هور دادهشده که در یک سند معروف به (DAE67) ضبطشده است.
ـ #رشتوی_جدید
ماجرای #مازیار، دلاور ایرانی که علیه اعراب جنگید و در راه وطن کشته شد.
بعد از سقوط ساسانیان و سیطره اعراب بر کل ایران، تنها منطقهای که مستقل ماند و توسط اعراب فتح نشد، گیلان و طبرستان (مازندران) بودند چون بین کوه و دریا محصور شده و اعراب هربار که به اونجا لشگر
میکشیدند، شکست میخوردند. بنابراین، این مناطق تحت حکومت یه سری از امیران ایرانی که از شاهزادگان ساسانی بودند مثل خاندانهای باوندی، پادوسبانی، دابویه و... اداره میشدند که قبلا در کتاب «شهریاران طبرستان» کامل توضیح دادم.
دانلود این کتاب ⬇️ bahmanansari.ir/the-kings-of-t…
یکی از این دودمانها که در بخشهایی از طبرستان حکومت میکردند، خاندان قارنوَندی بود. این خاندان، از شاهزادگان بازماندگان اشکانی بودند که در تمام دوران ساسانی، در طبرستان مورد احترام بودند و بعد از ساسانیان هم در مقابل اعراب ایستادگی کردند.
بریم ببینیم این آقای تیمور لنگ چه اصل و نسبی داشت و افتخاراتش متعلق به کدوم ملته!
تو آسیای میانه یه بابایی زندگی میکرد به اسم تراغای. کجا؟ شهر کَش. کَش کجاست؟ امروز تو ازبکستانه. این آقای تراغای، تو شهر کَش برا خودش برو و بیایی داشته
و یکی از ملاکهای بزرگ بوده که از کردن خون مردم تو شیشه، دارایی و مال و املاکی به هم زده بود. تراغای از قوم برلاس بود. برلاس قومی بود با زبان تُرکی و اصالت مغول. تراغای ادعا میکرد از نسل چنگیز هست ولی هیچوقت ادعاش اثبات نشد. با این حال خودش رو آغازاده میدونست و خوب پولی هم
2
از آغازادهبازی به هم زده بود.
این بابا یه پسری داشت به اسم #تیمور که سال ٧٣۶ هجری به دنیا اومد. تیمور تو جوونی زخمی شد و پاش آسیب دید. چطوری؟ معلوم نیست. ابنعربشاه میگه تو یه جنگ (دعوا) محلی ضربه خورد و منابع دیگه میگن اتفاقای دیگه افتاد مثلا گوسفند دزدید و چوپان با