۱)#انقلاب ایران و رژیم پس از آن:
مقدمه: در این مقاله سعی میشود علل انقلاب ایران و به قدرت رسیدن روحانیت شیعه را بر اساس نظریه ها و تئوری های #علوم_سیاسی توضیح دهیم
۲)از عمده ترین مفاهیمی که در این نوشتار از آنها استفاده شده میتوان به نظریه سیستمها ، دولت ورا طبقاتی یا بناپارتی ، نظریه توسعه ناموزون و توتالیتاریسم واکنشی انقلابی اما ارتجاعی علیه مدرنیته اشاره کرد
۳)انقلاب ایران از بهت امیز ترین تحولات نیمه دوم قرن بیستم بود، در جایی اتفاق افتاد که نه اندیشمندان نه سازمانهای اطلاعاتی توقعش را نداشتند زیرا رژیم مستقر در ظاهر از پر قدرت ترین نظامهای سیاسی نو ظهور جهان در همه ابعاد سیاسی اقتصادی و نظامی بود و بنظر اینده درخشانی در پیش داشت.
۴)نخستین خطای تحلیل در همینجا رخ میدهد نظامهای سیاسی به منزله ی یک سیستم یعنی مجموعه ای منظم از اعضا که با یکدیگر ارتباط متقابل دارند، با جهان خارج مرز مشخص دارند دارای ورودی و خروجی و بازخوردند که از محیط حمایت هایی را دریافت و تصمیماتی را صادر میکنند تلقی میشوند .
۵)سیستمها نه در قوت و ضعف بلکه در تناقض کارکردی دچار واماندگی و فروپاشی میشوند لذا یک سیستم ضعیف نظیر قاجاریه به علت فقدان تناقض در سیاستها حمایت ها و کارکردها می تواند بیش از یک سیستم قوی نظیر پهلوی ها با تناقضات کارکردی عمده دوام بیاورد
۶) نه تنها پهلوی ها بلکه نگاهی به سقوط سایر سیستم های سیاسی پر قدرت نظیر اتحاد شوروی و المان نازی هم نشان میدهد هماهنگی اجزا کارکردها و سیاستها و اهداف مهمتر از میزان قدرت خروجی از یک سیستم سیاسی است.
۷)بر این مبنا شاه با اتخاذ دو سیاست کلان متناقض توسعه و مدرنیته ی شتابان و سرکوب با اسلامگرایی ابزاری تناقضی کارکردی میان سنت و مدرنیته را رقم زد که اصطلاحا انرا تئوری توسعه ناموزون می نامیم، تناقضی که نهایتا با پیروزی روحانیت شیعه در قالب انقلاب ۵۷ به سود سنت گرایی حل و فصل شد.
۸)تئوری توسعه ناموزون از جمله نظریات مشهور ساموئل هانتینگتون در کتاب مشهورش سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونیست.
بر این اساس واحدهای ملی در رقابت سیاسی اقتصادی و نظامی با یکدیگر نیازمند تغییر و توسعه و نوسازی اند تا با نهادهایی کارامدتر در رقابت با یکدیگر پیروز شوند
۹)نظامهای سیاسی که در بزنگاههای مهم ضرورت این توسعه و نوسازی را درک نکنند متعاقبا یا در جنگ خارجی و یا در اداره داخلی تبدیل به دولتهای درمانده شده و مضمحل خواهند شد.
۱۰)از سوی دیگر توسعه اقتصادی و نوسازی اجتماعی منجر به ظهور طبقه متوسط و انسان مدرن فردگرایی میشود که دارای تثلیث عقل، اراده و ازادی است و این تثلیث حاصل از اموزش، موفقیت های اقتصادی و مشروعیت تصمیمات شخصی و فردی او را به فعالیت و مشارکت سیاسی سوق خواهد داد
۱۱)انسانی که در اموزش اقتصاد و زندگی خصوصی صاحب عقل و اراده و ازادیست این ۳ گانه را به سیاست هم تسری خواهد داد لذا نظامهای سیاسی سنتی که سیاست های توسعه محور در پیش میگیرند با تقاضای انفجار امیز مشارکت سیاسی یعنی دموکراسی مواجه میشوند
۱۲)امری که نه میخواهند که تقسیم قدرت کنند و نه میتوانند یعنی فاقد نهادهای لازم نظیر حزب جامعه مدنی فرهنگ مشارکتی و...برای تنظیم مشارکت سیاسی در قالب دموکراسی اند لذا به سرکوب سیاسی روی می اورند
۱۳)امری که با وجود موفقیت مقطعی منجر به آنومی و هرج و مرج اجتماعی و در ادامه بحران مشروعیت نظام سیاسی میشود و فضایی انقلابی میسازد که با یک جرقه و حادثه میتواند به انقلاب تبدیل شود.
۱۴)رژیم سیاسی پهلوی هم در همین چالش سیاسی و در رقابت با نظامهای سیاسی رقیب و تهدید امیز نظیر اتحاد شوروی، عراق، ترکیه، پاکستان و تهدیدات فروپاشی و واماندگی داخلی در اذربایجان کردستان و خورستان دست به مجموعه بسیار بزرگ و انقلابی از سیاستهای توسعه و نوسازی از دهه۱۳۴۰ زد.
۱۵)سیاستهایی که منجر به تقاضای مشارکت سیاسی شد و سرکوب ان تقاضاها فضایی انقلابی ساخت که در پی مجموعه حوادثی نه چندان مهم ناگهان به بهمن سهمگین انقلاب ۵۷ ختم گردید، عمده ترینِ این سیاستها که نقش کاملا تعیین کننده ای در انقلاب ۵۷ داشت اصلاحات ارضی بود.
۱۶)سیاست اصلاحات ارضی از گامهای اجتناب ناپذیر و ضروری توسعه جهت انتقال موتور اقتصاد یک کشور از روستا به شهر و از کشاورزی به صنعت است ، با اصلاحات ارضی یعنی سلب مالکیت یا فروش اجباری از اشراف زمیندار سنتی و اهدا یا فروش انها به بهای اندک به روستاییان شاغل روی همان زمینها
۱۷)در ادامه اکثریت ناتوان از رسیدن به بهره وری زمینها را فروخته و راهی شهر میشوند تا طبقه کارگر را بسازند و اقلیتی که موفق میشوند زمینهای شکست خوردگان را میخرند و تبدیل به نوعی بورژوازی کشاورزی صنعتی میشوند یا شرکتهای کشاورزی صنعتی زمینها را میخرند و چنین جایگاهی را اشغال میکنند
۱۸)بدین ترتیب چند هدف اصلی دنبال میشود: تبدیل اشراف زمیندار به بورژوازی و هدایت ثروت و نفوذشان در فرایند تولید صنعتی و مالکیت سرمایه صنعتی مالی تجاری بجای زمین کشاورزی
۱۹)افرایش بهره وری از طریق کاهش نیروهای درگیر در فعالیت های کشاورزی و ایجاد طبقه خرده مالک تجاری در کشاورزی و سوم ایجاد انبوهی سابقا روستایی بیکار مهاجرت کرده به شهر و تبدیل انها به پرولتاریا یا طبقه کارگر صنعتی و ساختمانی
۲۰)اگر رژیم اصلاحات ارضی را انجام نمیداد احتمالا با بحرانهای دیگری درگیر میشد اما قطعا با انقلاب ۷۵ روبرو نمیشد اصلاحات ارضی به طور اخص و مدرنیته پر شتاب به طور اعّم سیاستهای درستی بود که بطرز اشتباهی انجام شد خطای رژیم در اجرای این سیاستها هم راهبردی بود هم تاکتیکی
۲۱)از منظر راهبردی رژیم به علت ذات پروژه محور خودش نهادهای امنیتی اش و سیاستهایش ماهیت پروسه محور توسعه و عواقب محاسبه نشده بحرانهای پیش رویش را درک نمیکرد، رژیم سیاسی اجتماعی ایران پهلوی پیش از آغاز سیاستهای توسعه و نوسازی یک نظام سیاسی بسته سنتی بود
۲۲)با ویژگی هایی چون خصلت شخصی و پاتریمونیال سیاست، ضعف فرهنگی اقتصادی در توسعه جامعه مدنی، انحصار قدرت نزد اقلیتی از اشراف و عدم وجود جامعه ی توده ای در بسیج سیاسی، پایگاه عمده رژیم و وابستگی طبقاتی آن به اشراف زمیندار و روستاییان بود
۲۳)در کنار اشراف و روستاییان که گروه عمده ی تا ۳/۴ جمعیت ایران را تشکیل میداند رژیم از حمایت گروههای خاص نظیر نظامیان کارمندان و روحانیون نیز برخوردار بود اما ماهیت غیر مدرن رژیم آن را به طور طبیعی در تضاد با طبقات متوسط شهری قرار میداد امری که نسبتا قابل کنترل و مهار بود.
۲۴)اصلاحات ارضی از آن رو خطایی راهبردی بود که رژیم پایه اصلی مشروعیت سیاسی خودش یعنی اشراف زمیندار و روستاییان را تخریب کرد و بر وزن سیاسی شهر که به عنوان محل تجمع و تشکل مخالفان افزود تا استانه انقلاب نسبت جمعیت شهر به روستا طی حکومت پهلوی از ۲۵ به۷۵ به ۵۰-۵۰ تغییر یافت.
۲۵)از بحرانی ترین لحظات های عمر نظام های سیاسی پروژه تلاششان برای تغییر پایگاه اجتماعیست، رژیمها مدافعان پیشینشان را آسان از دست میدهد اما به آسانی طرفداران جدید پیدا نمیکنند بخصوص که سابقه ای از خصومت و دشمنی ایدئولوژیک و تاریخی هم میانشان باشد
۲۶)رژیم شاه در حالیکه از روستا و اشراف زمیندار برید که طبقه متوسط شهری از او به واسطه نفس سلطنت مطلقه و همچنین کودتای ۲۸ مرداد بیزار بود هدایای مالی و اموزشی و رفاهی رژیم را گرفت اما چون راه به سیاست نبرد رژیم را در برابر دشمن بزرگش فاشیسم توده ای تنها گذاشت.
۲۷)بدین ترتیب سیاستهای توسعه و نوسازی رژیم شاه را از رژیم بسته سنتی به رژیم ورا طبقاتی یا بناپارتی تبدیل شد ، دولت های ورا طبقاتی یا بناپارتی اصلاحا به دولتهایی گفته میشوند که هیچ پایگاه و وابستگی اجتماعی مشخصی ندارند
۲۸) در حالیکه به شکل روتین هر دولتی نماینده ی طبقه ی اجتماعی مشخصیست، در وضعیتی خاص که هیچ یک از طبقات اجتماعی قابلیت و قدرت تشکیل دولت ندارند دولتی ورای طبقات اجتماعی شکل میگیرد که از همه طبقات به یک اندازه مستقل است و مرتبا تغییر موضع میدهد
۲۹)گاه سرکوب میکند گاه امتیاز میدهد تلاش میکند همه را از خودش راضی نگه دارد لااقل تا انجا که مخالفت موثری نکنند این دسته حکومتها نخست در فرانسه شکل گرفت جاییکه بورژوازی ناتوان از سرکوب اشراف و کلیسا با ناپلئونها متحد شد به همین دلیل به این دسته دولتها دولتهای بناپارتی گفته میشود
۳۰) ماهیت مستقل از طبقات و خود بسنده ی این دولتها چون گیاهی بی ریشه است و لاجرم یا سقوط میکنند یا تغییر ماهیت میدهند و یک طبقه خاص را بر میگزینند.
۳۱)طنز تاریخ اینکه حکومت رضا شاه خودش حکومت بناپارتی بود که با حمایت روشنفکران و بورژوازی ایرانی به قدرت رسید تا ارمانهای مشروطه یعنی استقلال و مدرنیته و توسعه اقتصادی و تمرکز قوا را محقق کند
۳۲) رضاشاه اما پس از به قدرت رسیدن انبوه زمینها را تصرف و تقسیم کرد با اشراف قاجار متحد شد و یاران پیشینش در به قدرت رسیدن را سرکوب و سلاخی کرد، بدین ترتیب از دولت بناپارتی متحد با بورژوازی تبدیل به دولت بسته سنتی با پایگاه اجتماعی محکمی نزد اشراف زمیندار گردید.
۳۳)شاه در دو سیاست عمده آنچه پدر انجام داده بود را معکوس کرد تغییراتی که نقش بسزایی در سقوطش داشت، یکی بازگرداندن و ائتلاف با روحانیت شیعه به قدرت سیاسی و اتحاد با انها علیه طبقه متوسط شهری و پرولتاریا دیگری تغییر ماهیت از دولت طبقه اشراف زمیندار به دولتی ورای طبقات و بناپارتی
۳۴)غافل از انکه دارد ضربه گیر خودش در برابر جنبشی توتالیتاریستی را تخریب میکند همچون خوارزمشاهیان که حکومت قراختاییان میان خودشان و مغولان را از میان برداشتند تا گرفتار فاجعه شوند، رژیم نه تنها جامعه مدنی را تقویت و نهادینه نکرد بلکه
۳۵)به جهت احساس شکست در برابر ملی گرایان و چپها عملا تمامی نخبگان ضد مدرنیته را تقویت کرد، فلسفی به رادیو رفت، شریعتی و فردید به دانشگاه، مطهری و نصر به انجمن سلطنتی فلسفه، حکومت همه نخبگان دموکراسی ستیز را به خدمت گرفته بود
۳۶) رژیم اما خطای ساده ولی مرگباری گرده بود در سیاست همواره دشمن دشمن شما دوست شما نیست بلکه گاها دشمن دورتر و خطرناکتریست که اتحاد با آن دشمن نزدیکتر و ضعیف تر در میانه را از میان میبرد.
۳۷)نتیجه آنکه رژیم شاه به جای انکه با جبهه ملی و جناح مترقی و علاقه مند به پارلمانتاریسم حزب توده که طبقه متوسط شهری بورژوازی و پرولتاریا را نمایندگی میکردند علیه روحانیت و روستا و اشراف متحد شود، با روحانیت شیعه و نخبگان مدرنیته ستیز علیه آن دو یعنی علیه طبقه متوسط شهری متحد شد.
۳۸)از منظر تاکتیکی رژیم اشتباه دیگری هم مرتکب شد از ترس تهاجم خارجی و تعصب مذهبی عمده کارخانجات صنعتی را در شهرهای مرکزی و شیعی ایران یعنی تهران اصفهان اراک شیراز تبریز و مشهد قرار داد
۳۹)بدین ترتیب انبوه روستاییان شیعه مهاجر را در حلبی ابادها و حومه های شهرهای اصلی شیعه بخصوص تهران سوق داد چون امپراتوران روم غربی که اقوام ژرمن را به رم فراخواندند تا خود قربانی شورش انها شده و مضمحل شوند.
۴۰)رژیم می بایست سکونت در تهران را محدود و منوط به مجوز میکرد، میبایست کارخانجات را در شهرهای سیستان و کردستان تاسیس میکرد تا جمعیت مهاجر شیعه و جمعیت بومی سنی یکدیگر را خنثی و سکولار کنند، شهرهای اصلی می بایست بر روی توریسم و مهاجر اروپایی متمرکز میشد تا سکولاریزه شوند
۴۱)اما رژیم که تصور میکرد با تهدید چپها و ملی گرایان روبروست به خطا با روحانیت و طبقات مذهبی متحد گشت غافل از اینکه مار در استین خودش میپرورد فرانکشتینی میسازد که مخترعش را قربانی خواهد کرد
۴۲)رژیم شاه عملا با تقویت روحانیون و سوق دادن روستاییان شیعه به شهرهای مرکزی ارتشی از لمپن پرولتاریای شیعه تدارک دید تا تهران را به سان رم برای خمینی فتح کنند.
۴۳)روستایی مذهبی و سنتی اما نسبتا سکولاری که خیلی درگیر حجاب و قواعد دینی نبود حتی درباره اخوندها و تنبلیشان جوک های ملانصرالدین طور میساخت با مهاجرت به شهر و اضطراب و اضطرار مدرنیته روبرو شد، دنیای سنتی که میشناخت روی سرش خراب شده بود
۴۴)در این شهر فرنگ جدید او به سان صمدی بود که از خودش و محیط توامان بیگانه گشته است سهمی از هتلها رستورانها پولها و زنان زیبا ندارد (طبعا جهان سنت کشاورزی یکجا نشین جهان مردسالار است)، در این سرگشتگی حیرانی و خشم ناشی از محرومیت و در غیاب جامعه مدتی و حزب
۴۵)بخصوص احزاب چپ سوسیال دموکراتی که روستایی کارگر شده را نمایندگی کنند (کاری که در دهه ۲۰ و ۳۰ حزب توده به خوبی انجام میداد و مانع از اتصال لمپن پرولتاریا به روحانیت شده بود) به تنها چیزی که برایش آشنا بود یعنی شبکه مساجد و روحانیت شیعه پناه برد
۴۶) و طی یک جنبش فاشیستی توده ای به فتوای مردی که به خودشان شبیه بود و در سودای اب برق و اتوبوس مجانی خانه الله اکبری و پول نفت درب منزل نخست به خیابانها و سپس به نهادهای دولتی نظامی و انتظامی حمله برد و انها را برای روحانیت شیعه فتح کرد.
۴۷)توتالیتاریسم در واقع اتحاد طبقات اسیب دیده از مدرنیته علیه مدرنیته است جنبشی که ماهیتی ضد مدرن با ارجاعات مشخصی در سنت دارد اما همزمان از ابزارها و تکنیک های مدرنیته استفاده میکند به تعبیر هابرماس از عقلانیت ابزاری برای در هم شکستن عقلانیت مفاهمه ای سود می جوید.
۴۸)در المان روشنفکران اشراف زمیندار یعنی یونکرها و لمپن پروتاریا علیه مدرنیته متحد شدند تا المان نازی را سوار بر یک جنبش توده ای به قدرت برسانند پس از در هم کوبیدن بورژوازی و پرولتاریای المانی به تقابل با مدرنیته تا سر حد جنگ و سرنگونی خودشان ادامه دادند.
۴۹)در ایران هم جنبش توتالیتر توده ای با رهبری ایدئولوژیک شریعتی و رهبری سیاسی خمینی در پس انقلاب سفید و اصلاحات ارضی ظهور کرد، لمپن پرولتاریا یعنی همان روستایی مهاجرت کرده به شهر که دیگر روستایی نیست اما هنوز کارگر ماهر و نیمه ماهر یعنی پرولتاریا هم نیست با اشرافیت سنتی
۵۰)یعنی روحانیت شیعه علیه مدرنیته متحد گشت تا با توسل به خشونت ایدئولوژی و بوروکراسی نهاد تشیع و شبکه مساجد و زنجیره سلسله مراتب روحانیتش مدرنیته را سلاخی کند.
۵۱)مولفه هایی چون رهبری تقدس مابانه (خمینی) ایدئولوژی (اسلام سیاسی) ارزش خشونت(خلخالی) ستایش ارزشهای جمعی(امت) توامان با تحقیر ارزشهای فردی (از ازادی تا پوشش) نوستالوژی گذشته طلایی(بازگشت به خویشتن شریعتی) جملگی عینا در جنبش فاشیستی اسلامگرایان تبلور یافت.
۵۲)این جنبش نخستین تلاشش در خرداد ۴۲ با توسل به ارتش سرکوب شد اما ۱۵ سال مبارزه بی امان سیستم با طبقه متوسط شهری و گرایش های انقلابی بر امده از آن(چریک ها) از یک سو ساختار سیاسی نظامی دولت را هم تهی از احساس مشروعیت و حقانیت و شرمسار از خویشتن ساخته بود
۵۳) از سوی دیگر مرتبا به یارگیری و استخدام دولتی و ارتشی از میان مذهبی ها انجامیده بود، انها که به سان ستون پنجم و اسب تروا به درون دولت و ارتش راه داده شده بودند تا چریک چپ و طبقه متوسط شهری سرکوب کنند در بزنگاهی تاریخی نهادهای دولتی و نظامی رژیم سلطنتی را برای خمینی فتح کردند.
۵۴)تلاش شاه برای زدن هر شخصیت توانمند و مشروعی در داخل به جهت تسهیل امر جانشینی اش برای نوجوانی ۱۷-۱۸ ساله عملا رژیم را از دولتمردی که بتواند در بحران نجاتش دهد محروم ساخته بود نظام عملا سیاستمدارانی از جنس مصدق قوام و زاهدی نمی خواست و نمیساخت
۵۵) تنها بوروکراتهای گوش به فرمان چون هویدا و اموزگار لازم داشت بوروکراتهایی که عادت داشتند به ایشان گفته شود که چکار کنند، ان کس که میگفت یعنی شاه خودش گرفتار سرطان بود قدرت فهمیدن اوضاع و تصمیمگیری صحیح ازش سلب شده بود
۵۶)معدود رجال توانمند چون امینی و جم منزوی شده بودند، تنها فرد مورد اعتماد یعنی اعلم هم خود در بستر مرگ و بیماری بود، همه چیز مهیا شده بود تا رژیم عملا تنها با سه تظاهرات بزرگ میدان ژاله ۱۷ شهریور و عاشورای ۵۷ یعنی در ۱۹ و ۲۰ اذر سقوط کند
۵۷)در واقع تاریخ واقعی سقوط رژیم شاه ۲۰ اذر ۵۷ است نه ۲۲ بهمن همان سال، در این حد فاصل صرفا دولتهای محللی بودند که قرار بود خروج شاه و تحویل دولت به خمینی را مدیریت کنند.
۵۸)بخت خوش اسلامگرایان اینکه درست اندکی پیش از پایان جنگ سرد ایران را فتح کردند نخست روسها شادمان از خارج ساختن بزرگترین متحد غرب از بازی یاریشان کردند تا نظامیان و سلطنت طلبان سکولار و بختیار و ملی گرایان را حذف کنند
۵۹) و سپس غربی ها بهت زده از سقوط شاه و نگران از فرو افتادن ایران پشت پرده اهنین در گوادالوپ ۱۴ تا ۱۷ دی ۵۷ تصمیم گرفتند به یاریشان بیایند تا لااقل مدیریت بحران و دمیج کنترل کنند
۶۰)بدین ترتیب روحانیت شیعه از کمکهای اطلاعاتی شرق و غرب برخوردار شد تا مخالفانش را در موجهای متناوب ۵۸، ۶۰ و ۶۲ در هم بکوبد تا طبقه متوسط و شاه با ۲۵ سال بیگانگی از یکدیگر تومان قربانی جنبش توتالیتر اسلام سیاسی شدند تا دولتی شبه توتالیتر از پس جنبش و انقلابی توتالیتر بر آید
۶۱)ج ا به مثابه دولت توتالیتر:
روحانیت شیعه در قالب حزب جمهوری اسلامی و سپاه(با ادغام کمیته ها) هوادارانش یعنی روستاییان مهاجر را متشکل کرد تا با توسل به نهادها و ابزارهای سرکوب بجا مانده از رژیم پهلوی خیابانها و دانشگاه ها رو فتح کند و طبقه متوسط را به پستوی خانه ها فراری دهد
۶۲)در این فرایند حزب جمهوری اسلامی بازوی سیاسی سرکوب و سپاه پاسداران بازوی نظامی آن بود اولی پس از در هم شکستن مخالفان دیگر موجودیتش ضرورتی نداشت حتی می توانست به بستری برای تهدید و تشکل سیاسی تبدیل شود لذا منحل شد همانگونه که نازی ها تشکیلات SA را بر چیدند
۶۳)بازوی نظامی یعنی سپاه با وجود زمزمه های مشابه اما حفظ شد زیرا همچنین ۲ وظیفه اصلی در پیش داشت مهار ارتش و دیگری سرکوب داخلی لذا نه تنها منحل نشد بلکه تقویت و گسترش یافت.
۶۴)با وجود سرکوب خیابانی و عدم نیاز به تشکل سیاسی، ج ا اهمیت در اشغال و انحصار نگه داشتن خیابانها به هر قیمت را متوجه شد لذا در نمایش های مکرری از روز قدس تا ۲۲ بهمن مکررا این تجربه اشغال و انحصار فضای عمومی را تکرار میکند گویی تصرف خیابان کلیدی ترین مفهوم در بقای ج ا ست.
۶۵)پیشتر اشاره کردیم که بدین ترتیب نظامی شبه توتالیتر در پی انقلاب ۵۷ و به مدد حمایت ها و نهادهای بجا مانده از حکومت پهلوی از یک سو و حمایت توامان خارجی شرق و غرب از سوی دیگر در ایران به قدرت رسید اما این شبه توتالیتر یعنی چه؟!
۶۶)ج ا صرفا از انرو شبه توتالیتر است که در عمل کفایت و کارامدی سرکوب تمام عیار توتالیتریسم به سبک المان نازی یا شوروی استالین را ندارد، لذا همواره حفرها و فرصت هایی برای مقاومت و پس زدنش توسط مخالفان به ویژه طبقه متوسط مهیا میشود اما تعریف رژیم توتالیتر:
۶۷)رژیمهای توتالیتر به عنوان حد اعلای حکومت ارعاب و کشتار نوع خاصی از دولتهای اقتدارگرا اند که ماهیتی دو گانه دارند بواقع چیزی بجز فقدان دولت و نظام سیاسی نیستند دولت به لحاظ شکلی وجود دارد اما در واقع پوششی ظاهریست برای مجموعه ای که چون دسته های تبهکاری لمپن پروتاریا عمل میکنند
۶۸)این ماهیت دوگانه معمولا در قالب دولت و حزب شکل میگیرد در ج ا پس از انحلال حزب ج ا ، سپاه و بیت جایگزین حزب شدند اما ماهیت دوگانه قدرت دولت پنهان و دولت آشکار و تعارضات ساختاری آن دو و روئسایشان باقی ماند و به شکل تعارض دامی میان رهبر و رییس جمهور در آمد
۶۹)در دولت توتالیتر نوعی قانون عالی و قانون برتر وجود دارد (در اینجا اسلام سیاسی شیعه متکی به ولی فقیه) که با وجود در اختیار داشتن دستگاه قانون گذاری عملا و مکررا قوانین مصوبه را یا دور میزند یا نقض میکند یا در سکوت آنها عمل میکند و طبعا با واکنش قانونی هم مواجه نمیشود
۷۰) مصداق بارز این الگو در ج ا حجاب اجباریست که از ۱۳۵۹ برای مهار و ترساندن جامعه و به بهانه جنگ با شعار یا روسری یا توسری با اذیت و ازار زنان چاقو کشی و اسید پاشی بر مردم تحمیل گردید در حالیکه قانون مرتبط با حجاب اجباری در سال ۱۳۶۲ به تصویب مجلس فرمایشی و ماشین امضای رژیم رسید.
۷۱)روحانیت شیعه که به خوبی میدانست به قدرت رسیدنش حاصل فتح تهران توسط اقلیتی به خوبی بسیج شده و سازمان یافته انهم در میان بهت و عدم تشکل اکثریت است فورا جامعه و عرصه عمومی را با توسل به خشونت فتح کرد تمامی نهادها و تشکل ها و فرصت های سازماندهی و کار جمعی را از اکثریت گرفت
۷۲)و حتی با توسل به گزینش نهادهای سیاسی و اداری را با هوادارانش اشغال کرد باز کردن متعاقب این نهادها بروی عموم با کنترلهای سفت و سخت گزینشی حراست عقیدتی سیاسی و نمایندگیهای رهبری عملا امکان استفاده سایر طبقات از نهادهای عمومی را برای بیان خواسته ها و اعتراضات غیر ممکن ساخت
۷۳)تنها چیزی که رژیم تقسیم میکرد منافع مالی بود که گروهی از تحصیلکردگان بی پرنسیب و فرصت طلب را جذب نمود تا با توسل به نهادهای بجا مانده از رژیم پیشین کشور را برای آخوندها اداره کنند.
۷۴)رژیم به دقت برای مشاغل مدیریتی اش متناوبا و مکررا از روستاها که سیل امکانات به سویشان روان ساخته بود جذب نیرو میکرد و برای مشاغل تخصصی اش از تحصیلکردگان بی اخلاق و طماعی که زندگی خصوصیشان سکولار بود سود می جست.
۷۵)جنگ نیز طبقه ای موسوم به خانواده های شهدا به ج ا هدیه داد، بخش عمده آنها که فرزند از دست دادند در قیچی دوگانه ای از ایدئولوژی و داغ عزیزان از یک سو و دوپینگ منافع و فرصت های مالی و اجتماعی از سوی دیگر به خدمت ج ا در آمدند.
۷۶)روحانیت که به ثروت نفتی زمین و امکانات قانونی و اداری و آموزشی دست یافته بود بدقت از انها برای یارگیری از تهیدستان استفاده کرد تا به تعبیر میلوان جیلاس طبقه جدید خودش نومن کلاتورا بسازد: مقامات طبقه‌ای تشکیل داده‌اند که اموال ملی شده را تصاحب و استفاده می‌کنند و لذت می‌برند
۷۷)رژیم همچنین به تاکتیک دیگری که پیشتر در سایر نظامهای توتالیتر به ویژه اتحاد شوروی توسل جست، اصل گناه کار بودن و مجرم بودن همگان، بدین ترتیب ج ا عامدانه قوانینی وضع کرد که عملا رعایت کردنشان ممکن نبود قرار هم نبود همگان رعایت کنند بلکه برعکس این قوانین برای نقض شدن تصویب شدند
۷۸)تا افراد همواره گناهکار و بیمناک باشند مهار و سرکوبشان آسان باشد و به وقت مقتضی هم صرف تشخیص هویت انها را مجرم کند حجاب ماهواره روابط زن و مرد ابزارهای بازی و سرگرمی و غیره ، تقریبا کسی از طبقه متوسط نباید بماند که مرتکب خطایی نشده باشد
۷۹) نقطه اوج این خطاکار بودن انسان را در اعترافات تلوزیونی می توان دید ، از دهه۶۰ تا خرداد۸۸ ، اعترافات تلوزیونی یاداور اصل گناهکار بودن انسان و ترساندنش از قرار گرفتن در موقعیتی مشابه است.
۸۰)پیشتر به ناکارامدی نهادی و ساختاری ج ا اشاره کردیم امری که منجر به کاهش درامدها و امکانات کشور و در نتیجه طبقه حاکم میگردید، جاه طلبی های ایدئولوژیک در خارج، فساد مالی و افزایش جمعیت هم بر این مصرف بیش از حد منابع می افزود
۸۱) لذا سفره انقلاب می بایست از جلوی گروههای سیاسی و اجتماعی خاصی برداشته میشد، محدودیت منابع ج ا را به قطاری تبدیل کرد که در هر ایستگاه ناچار به حذف و پیاده کردن گروهیست بدون آنکه کسی را سوار کند.
۸۲)بدین ترتیب فرایند حذف از گروههای رقیب به گروه های خودی و از طبقه متخاصم یعنی متوسط شهری و پرولتاریا به طبقه متحد یعنی لمپن پرولتاریا رسید از حذف بیت منتظری خمینی و هاشمی تا حذف اصلاح طلبان (چپ اسلامی انقلابی پیشین) تا حذف طبقه نابرخوردار و مستضعف
۸۳)...رژیم دیگر نیازی به سربازان فاتح تهرانش نداشت لذا حتی تعریف مستضعف را هم از فقرا به رهبری تغییر داد تا انها را که از قزوین و اسلام شهر و مشهد دهه ۱۳۷۰ تا کرج و اهواز و شیراز دهه ۱۳۹۰ از سپهر سیاسی و اقتصادی حذف شدند از کلمات و ایدئولوژی هم حذف کند.
۸۴)مشکل طبقه متوسط اما به قوت خود باقی بود، طبقه متوسط بزرگترین دشمن ج ا و روحانیت شیعه است بورژوازی سه تعارض بزرگ پایان ناپذیر با ج ا دارد نخست ماهیت وجودی سنت در برابر مدرنیته است
۸۵) نفس ارزشهای مدرنیته یعنی عقل اراده و ازادی با مسلمان تسلیم شده نیازمند هدایت گوسفندی به دنبال چوپان روحانی در تعارض است، بورژوازی به هیچ بزرگتری و بنیادی بیرون از خودش باج نمیدهد شاه شیخ یا حتی پدر سنتی خانواده
۸۶)تعارض دوم در غربگرایی و ناسیونالیسم است ، روحانیت شیعه در انتخابی تاریخی غرب ستیزی و ایران ستیزی را برگزید و بورژوازی ایرانی غربگرایی و ناسیونالیسم را
۸۷)حتی در انجا که ج ا توانست برای شخصیت هایش نظیر سلیمانی یا ظریف هوادارانی در میان بورژوازی بیابد با توسل به همین دو مفهوم ناسیونالیسم یا غربگرایی بوده است
۸۸) این خصومت و دشمنی به ویژه در قالب تشکیل دولت توتالیتری که همواره نیازمند دشمن در جهت بسیج نیروها و نسبت دادن ناکارامدی ها و شکست هاست قابل چشم پوشی نیست، ترکیب اسلام سیاسی و غربگرایی یا ناسیونالیسم در میان اعراب و ترکان ممکن شده اما روحانیت شیعه هرگز بعد از باب بدین سو نرفت
۸۹) پروتستانیسم اسلامی یا ایرانِ اسلامی هرگز در میان روحانیت وجاهتی نیافت چشم اندازی از ترکیب و اشتی شان هم بجز در تعارفات اصلاحطلبان گوگولی و بروکراتهای خود فروخته دیده نمیشود.
۹۰)تعارض سوم اقتصادیست بورژوازی نیازمند نظام سرمایه داری و اتصال جهانی در جهت انباشت سرمایه است در حالیکه ایران به لطف ج ا از نظام سرمایه اخراج شده حتی نفت ایران تحریم شده است
نظام اقتصادی کنونی ایران نه سرمایه داری بلکه شیوه تولید اسیایی متحول شده با رانت نفت است.
۹۱)در این شیوه تولید تولید توزیع و مصرف کالاها و خدمات نه حق عموم مردم بلکه رانت و امتیاز ویژه خواص است چنانکه در تولید و مصرف اتوموبیل و واکسن کرونا مشاهده میکنید اینها امتیازات ویژه خواص بودند عموم مردم دسترسی نداشتند مگر به بهای زیاد و به شکل کنترل شده
۹۲)اگر در عصر صفوی آب زمین و طلا فقط به خواص تعلق میگرفت حالا تولید و مصرف و دلار است که نصیب خواص میشود، لذا تا ج ا روحانیت شیعه باقیست امکانی برای اتصال به جامعه جهانی، سازمان تجارت جهانی و اتصال به شبکه مالی بین المللی، ورود ویزا و مستر کارت ممکن نیست
۹۳) امکانی برای تبدیل شیوه تولید آسیایی به سرمایه داری قابل تصور نیست بورژوازی به خوبی میداند خروج روحانیت از قدرت شرط رسیدن به یک زندگی خوب و مرفه است.
۹۴)ج ا به لطف کاریزمای خمینی و خشونت سپاه و یاری لمپن پرولتاریا موقتا بورژوازی را منکوب کرده بود ، با پایان یافتن جنگ و مرگ خمینی بخش بزرگی از ظرفیت ایدئولوژیک رژیم برای سرکوب از میان رفت
۹۵)به علاوه فرزندان مقاماتی که بیش از یک دهه در قدرت بودند حال خودشان خواستار لذت بردن از مواهب مالی قدرت و معاشرت با طبقه متوسط بودند طبقه متوسط نیز نخسین بار بعد از انقلاب با تصادفی فوتبالی در ۱۳۷۶ به خیابان ها امدند تا برای اولین بار طی ۱۶ سال خیابان از سیطره ج ا خارج شود
۹۶)طبقه متوسط به مرور قدرت اقتصادی اداری و از همه مهمتر ایدئولوژیک و ارزشهایش را باز می یافت با گسترش دانشگاهها که حاصل نیاز ج ا به کادرهای آموزش دیده از میان روستاییان و لمپن پرولتاریا و نظامیان بود
۹۷) و خواست انها برای برخورداری از مواهب پرستیژی و استخدامی تحصیلات تکمیلی عملا منجر به پمپاژ و گسترش ارزشهای طبقه متوسط نظیر فردگرایی رفاه حقوق زنان و غیره گردید و قدرت سیاسی اش را هم در فرصت های سه گانه انتخاباتی خاتمی موسوی و روحانی به رخ رژیم کشید.
۹۸)جناحی که بواسطه ۲۰ سال نخست ج ا در قدرت بود در پی مواجه شدن با همان الزامات رقابت فرا ملی و فرو ملی که شاه را به اتخاذ سیاستهای توسعه و نوسازی کشانده بود و تهدید طبقه متوسط بر آن شد که راه مشابه رود
۹۹)واضح بود که رژیم توتالیتر به جهت ماهیت کاریزماتیک منفی آن از یک سو ، خشونت و عدم بهروری اقتصادی اش از سوی دیگر و نهایتا ناتوانی نهادی و قانونی و تعارض دائمی اش با نظم سیاسی دولت های مدرن چه در داخل چه در سطح بین المللی پایدار نیست
۱۰۰)این گروه کوشیدند در قالب اصلاحات و حزب مشارکت ، مشارکت سیاسی طبقه متوسط و در قالب حزب کارگزاران مشارکت اقتصادی و بوروکراتیکش را به سیستم تزریق کنند تا ج ا را حکومت طبقه متوسط سازند
۱۰۱)اما ج ا هم با مسئله شاه مواجه شد توسعه پایه های رژیم را به لرزه در میاورد هر بار توسل به مشارکت و فضای باز سیاسی در سه گانه خاتمی موسوی و روحانی به طبقه متوسط رانده شده از حوزه عمومی فرصت میداد تا با تبدیلش به جنبش اعتراضی ماهیت غیر دموکراتیک و غیر مدرن رژیم را هدف بگیرد
۱۰۲)برای ج ا یعنی ائتلاف روحانیت شیعه و سپاه تقسیم قدرت و منافع مالی ممکن نبود هر مسیری به سوی دموکراسی نه تنها به حذف اصولگرایان بلکه به حذف اصلاح طلبان منجر میشد در یک انتخابات ازاد هیچ آخوندی ۲۰ میلیون رای نداشت تفاوتی نداشت کدام خاتمی باشد احمد یا محمد
۱۰۳)لذا انتخابات از فرصت بسیج سیاسی و ویترین خارجی به تهدیدی علیه موجودیت نظام مبدل شد تا رژیم عملا آنرا و همچنین سیاست های توسعه و نوسازی را از دستور کار خارج کند
۱۰۴)رهبری نظام به سان ناصرالدین شاه بیمناک از نوسازی کادرهایی میخواست که فرق بروکسل و کلم پیچ را ندانند.
فرایند حذف طبقات نابرخوردار و فساد مالی عملا قابلیت بسیج اجتماعی را از ایدئولوژی اسلام سیاسی حذف کرده، ج ا خودش موتور سکولاریسم شده
۱۰۵)حال حتی ساختن مسجد هم در گروی و بهانه ساختن پاساژها و مالهای وابسته به آن است، بدین ترتیب چنان که در کیس حجاب اجباری میبینید ایدئولوژی تنها به بیان تئوریک سرکوب فرو کاسته شد که: «خدای ما خدای دهه۶۰است»
۱۰۶)ج ا از پی تجربه خرداد۸۸ سیاست یارگیری از طبقه متوسط را کنار گذاشت تا گرفتار تجربه شاه نشود در راس همه آنها سیاست افزایش جمعیت در پیش گرفت تا بر وزن سیاسی جمعیتی لمپن پرولتاریا بیافزاید و شهرها رو از کنترل طبقه متوسط و پرولتاریا خارج کند
۱۰۷)اما گرفتار خطایی خود خواسته و پیشینی در گسترش تحصیلات دانشگاهی و همچنین انقلاب ارتباطات و تکنولوژی (ماهواره و اینترنت) و همچنین پارادایم(تفکر مسلط دوره ای)فرد گرایی و رفاه در سطح جهانی گردید
۱۰۸)حال آنکه پارادایم پیشین همزمان با انقلاب۵۷ در سطح جهان بر ایثار از خود گذشتگی نفی مادیات و مرگ طلبی استوار بود امری که از ویتنام تا کوبا از امریکا تا اروپا رو در بر گرفته بود و بر اتش ضدیت با مدرنیته دامن میزد.
۱۰۹)بدین ترتیب با هژمونی طبقه متوسطی مواجه شده که تضعیفش به سادگی مقدور نیست، به بیان دیگر حالا پرولتاریا، لمپن ها، روستاییان و تمامی جامعه برخوردار و نا برخوردار بورزائیزه شدند ارزشها و خواسته های طبقه متوسط را درونی کرده اند لذا به منزله طبقه متوسط عمل میکنند
۱۱۰)تجربه دی و آبان نشان داد حتی تظاهرات فرمایشی در میان فرودستان در اعتراض به گرانی هم به سرعت میتواند از کنترل خارج و به انقلابی جمعی بر اساس ارزشهای طبقه متوسط شود چنانکه بزرگترین چهره نمادین آن جنبشها پوریا بختیاری آن را نمایندگی میکرد
۱۱۱)سیاستهای مالی ج ا در کاهش مکرر ارزش پول که در جهت افزایش درامدها و کاهش هزینه های رژیم انجام میشود چرا که درامد دولت به دلار اما مخارجش به ریال است همچنین بزرگترین مالک دارایی های تورمی است لذا هر کاهش ارزش پولی به سود اوست
۱۱۲)بدین ترتیب ج ا عملا کلیت جامعه ی ایران را به طبقه متوسط فقیر تبدیل کرده که اگر چه فقیرانه زندگی میکند اما چون طبقه متوسط می اندیشد و عمل میکند
۱۱۳)لذا این تعارض بنیادین میان دولت و ملت به جنبشهای خیابانی ادواری می انجامد، ج ا محکوم به سرکوب همه و مکرر انهاست هر موفقیتی صرفا اتش بس موقتی تا قیام و سرکوب بعدیست در غیاب ایدئولوژی رفاه و مشارکت چیزی جز سرکوب از ج ا باقی نمانده است
۱۱۴)سوی دیگر میدان اما طبقه متوسط تنها و تنها به یک پیروزی نیاز دارد ، تنها یک بار کافیست که این به خیابان رفتن ها به سرنگونی رژیم منجر شود و این متغیر مهمیست که روحانیت شیعه را اسیر و وابسته سپاه پاسداران کرده و سرنوشتش را به خواست و اراده و توانایی نظامیان گره زده است.
۱۱۵)این تضعیف ایدئولوژی و تقویت سرکوب در داخل و همچنین تعارض دائمی با نظم بین المللی در خارج به ویژه تعارضات نظامی با امریکا اسراییل و عربستان همچنین موازنه قدرت در درون ج ا را تغییر داده، به شکل متناوبی از نقش روحانیون کاسته و بر نقش نظامیان افزوده است
۱۱۶) به ویژه انکه رژیم های توتالیتر نیازمند فضای بحرانی کنترل شده در سطح خارجی اند ج ا نمیتواند وضعیت موجود را با حل و فصل مشکلاتش با غرب حفظ کند از سوی دیگر توان مبارزه تمام عیار هم ندارد
۱۱۷) لذا روحانیت نیازمند سپاهیان است تا بحرانهای خارجی مدوام اما کوچک و کنترلی ایجاد کند اما این بحرانها به ویژه پرونده هسته ای ایران به سادگی می تواند از کنترل خارج و منجر به جنگ و سرنگونی سیستم شود
۱۱۸)بدین ترتیب روحانیت شیعه در همه ابعاد داخلی و خارجی قدرت وابسته به سپاه شده چنان خلفای عباسی که از ترس شورش های ایرانیان و جنگهای صلیبی به غلامان سردار شده ترک پناه بردن اما خودشان بازیچه سرداران شدند و عملا خلافت را به ایشان واگذار کردند
۱۱۹)روحانیت شیعه هم میرود تا تمامی سنگرهای سیاسی اقتصادی را که به زور شمشیر از پهلوی ها و طبقه متوسط شهری گرفت به سپاه پاسداران واگذار کند ، این فرایند که در دهه۱۳۷۰ و اشکار شدن نیاز روحانیت برای سرکوب آغاز شد عملا با هر بار سرکوب سیاسی گسترده تشدید میشود
۱۲۰)تا انجا پیش میرود که روزی سرداری یا جمعی از سرداران به این نتیجه برسند که نیازی به یک روحانی شیعه و یا روحانیت شیعه به طور کل ندارند و با تصرف تمامی ارکان قدرت ایران را به همان مسیری ببرند که نظامیان مصری و پاکستانی بردند،
۱۲۱)نگاهی به سرنوشت دو نظام پیشین قاجاریه و پهلوی آشکار میکند که هر بار نظام سیاسی مستقر در برابر تهدیدی که موجودیتش را هدف گرفته متحدی اختیار کرده در نهایت قدرت را به همان متحد واگذار کرده، قاجارها به قزاق ها و رضاخان ، پهلوی ها به روحانیت و خمینی
۱۲۲)زنگ پایان تاریخ برای روحانیت شیعه به صدا در آمده، قدرت به سان دسته گل عروس به هوا پرتاب شده اینکه چه کسی آنرا میگیرد بسته به طرفین درگیر و شانس های تاریخیست روحانیت اگر هم قدرت را به انقلاب طبقه متوسط شهری نبازد آن را به سپاه و سرداری که هنوز نامش را نمیدانیم تحویل خواهد داد.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with عقل منفصل پادشاه

عقل منفصل پادشاه Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(