اتفاقا ج.ا درمورد مسئله حجاب در زمین براندازها بازی میکند همه میدانند که آن زن معتقد به حجاب اختیاری که به دخالتهای زن محجبه معتقد به #حجاب_اجباری اعتراض میکند میداند که تنها با آن یک زن طرف نیست بلکه با یک حکومتی تا بن دندان مسلح وبیرحم روبروست که تمام قد از آن ایدئولوژی حفاظت/۱
میکند بنابراین خود را برای دادن هزینه
آماده کرده پس این تقابل مردم بامردم نیست تقابل مردم بابخشی ازسیستم سرکوب حکومتی است از آن لحاظ گفتم ج.ا در زمین براندازها بازی میکند که ناخواسته به خشم جامعه نسبت به چنین رفتارهای غیرانسانی دامن میزندکه درجهت خواست براندازان و یکی ازمهمترین/۲
فاکتورهای همبستگی مردم درمقابل حکومتهای تمامیتخواه است در نتیجه بدون اینکه بخواهد شجاعت زنانیکه خواهان احقاق حق طبیعی انتخاب پوشش خود هستند را بولد و ترس از بگیروببند حکومتی را تضعیف میکند واین دقیقا افتادن درتلهایست که هم رسوایی بینالمللی برای حکومت دارد و هم با گامهایی که /۳
در جهت افزایش خشم عمومی برمیدارد هر روز بیش از پیش خود را به سقوط نزدیکتر میکند! /۴
در فاصله اکتبر ۱۹۱۷ تا آغاز دهه ۱۹۵۰ میلادی، صدای معدود کسانیکه خود را به غرب میرساندند و از جهنم بوجود آمده در روسیه خبر میدادند زیرفشار دستگاه عظیم تبلیغاتی شوروی و انبوه هواداران خارجی آن به گونهای بسیار موثر خفه میشد ولی در سال ۱۹۵۶، در کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی /۱
این خروشچف دبیرکل حزب کمونیست این کشور بود که به افشای بخشی ازجنایات استالین پرداخت گزارش خروشچف درکنگره بیستم برای کل «اردوگاه سوسیالیسم» و جنبش جهانی کمونیستی یک زمینلرزه واقعی بود دراین گزارش عمدتا بر اعدام حدود یک میلیون نفر از اعضای حزب کمونیست شوروی از جمله اکثریت اعضای /۲
کمیته مرکزی منتخب کنگره نوزدهم تاکید میشود و بخش بزرگی ازجنایات مخوفی که علیه مردم عادی انجام میگیرد در پرده میماند گزارش خروشچف همچنین میگوید که چگونه با اعدام برجستهترین افسران و تصفیه انبوه در ارتش سرخ، نیروی دفاعی شوروی به شدت تضعیف شد و زمینه فروپاشی شگفت آن دربرابر آلمان/۳
در یکی از شمارههای مچله اندیشه پویا، از عباس کیارستمی خاطرهای از مرتضی کاخی، در مورد پول توجیبی گرفتن شاملو از دربار شاه(آنهم زمانیکه در اعتراض به حکومت در لندن به سر میبرد)نقل شده است
درمورد کریم سنجابی هم چنین روایتی وجود دارد بسیاری ازمخالفان عصرپهلوی حقوقبگیرحکومت بودند/۱
شریعتی و مطهری، در استخدام دانشگاهها بودند مفتح و باهنر، درتدوین کتب درسی مدارس نقش داشتند و ...
کشور روند به واقع خوبی را در راه توسعه طی میکرد یکی نبود به این ناروشنفکران بگوید که کافه را به هم نریزید دنبال سراب ایدئولوژیهای غربی و شرقی، راه نیفتید! اما کافه را بهم ریختند /۲
همه ضرر کردند حتی چپها و مذهبیها، درگذشته فقط مسلحین و تروریستهای چپ موردحمله واقع میشدند که کاملاً طبیعی بود هیچ جای دنیا چریکها را تحمل نمیکنند اما چپهای غیرمسلح، وضع آزادیشان خیلی بهتر از الان بود و به تدریج بهتر میشد اکثر نهادهای فرهنگی کشور در دهه 50 درکنترل چپها بود /۳
در کمتر جایی به اندازه ایران، افراد بیمایه، خائن و تروریست به قهرمان و اسطوره تبدیل میشوند در هرجایی ازجهان، افرادی قهرمان میشوند که یک خِیری از آنها به ملت و میهن رسیده باشد و یا منشأ اثری مثبت باشند این یک پدیده جدید در ایران است از دیرباز ایرانیان بزرگان خود را پاس میداشتند/۱
اما در یک قرن اخیر به دلایل گوناگون بیمایگان مورد تجلیل واقع میشوند و این یکی از آسیبهای مهم ایدئولوژیزدگی در میان الیت جامعه ایرانی است بر سر در مهمترین دانشگاه این کشور (دانشگاه صنعتی شریف) که باهوشترین نخبگان ایران در آن درس میخوانند نام کسی درج شده که منشأ هیچ اثر علمی، /۲
انسانی، اخلاقی یا فرهنگی و ... نبوده ماجرا از این قرار بوده که در سال ۱۳۵۳ دو تن از اعضای گروه تروریستی مجاهدین خلق، یعنی مجید شریف واقفی و لیلا زمردیان درمحل شرکت جنرال الکتریک بمبگذاری کردند و سرایدار بدبخت و بیچارۀ آنجا را کشتند بعد در کادر رهبری این گروه تروریستی، اختلافی/۳
تاریخ ۱۰۰ساله ایران به ما میگوید برای براندازی نظام حاکم چند دسته باید همسو شوند
۱.نخبگان سیاسی: این دسته هم قدرت دارند و هم ثروت و لابی و نفوذ، اگر ملیگرا ومیهن دوست باشند درجهت منافع مردم حرکت خواهند کرد و اگر میهن دوست نباشند کشور را به دلارهای سبز بیگانگان برای کسب منافع/۱
شخصی/حزبی/گروهی و فرقه ای و ایدئولوژیک خواهند فروخت
۲-رسانه ها:این گروه درارتباط تنگاتنگ با نخبگان سیاسی هستنداگر ملیگرا باشند هرشخص وگروه ضد ملی را به مردم معرفی و الترناتیو را تقویت خواهند کرد و اگر ملیگرا نباشند برای منافع حزبی وگروهی ومنفعت بیگانگان قلم خواهند زد/۲
۳-عموممردم: این گروه بسیار مهم هستند ولی نه منابع مالی دارند و نه منابع اطلاعاتی و نه بازیهای سیاسی را میدانند تصمیماتشان بر اساس مطالبیست که از دو گروه اول دریافت میکنند
هرگز جریان ساز نیستند بلکه همسو با جریاناتی قرارمیگیرند که تبلیغ میشود یا مخالف آن خواهند شد/۳
اکثریت گمان میکنند که #رضاشاه یک میرپنجی بود که یک شب زد به سرش و کودتا کرد و شاه شد!
کودتا سخت افزار ماجراست! حقیقت این است که همه گروههای سیاسی آن دوره حامی رضاشاه بودند سوسیالیستها، فراماسونها، ملیگراها، آخوندها وحتی کیانوری توده ای در مدح رضاشاه سخنرانی میکرد /۱
البته قبل از اینکه به خدمت ک.گ.ب در بیاید اندیشهای که در دوران مشروطه و توسط بزرگانی مثل فتحعلی اخوندزاده و میرزا اقاخان کرمانی و... تئوریزه شد باظهور رضاشاه بزرگ این اندیشه جسم پیدا کرد حتی مصدق السلطنه وقتیکه رضاشاه از نخست وزیری استعفا داد به رضاشاه مشاوره میداد! /۲
درحقیقت رضاشاه برآیند فعالیت همه نخبگان کشور بود
مردم اما در دوران قاجار یا از سوزاک و سفلیس میمردند و یا تریاک میکشیدند و شادمان از اینکه سوخته تریاک را به انگلیسیها میفروختند و یا همدیگر را غارت میکردند بیگانگان هم در رقابت با هم بودند و انگلیس نقشه داشت کسانی مثل خاندان /۳
درچهار دهه گذشته روشنفکران ما به طرق مختلف تلاش کردند تا مردم را به مشارکت و دیالوگ با قدرت ترغیب کنند اما اگر بخواهیم منصفانه این کوشش روشنفکران را نقد کنیم باید بگوییم که این روش نسخهپیچیدن، برای مردم نگونبخت حاصلی جز فربه شدن قدرت /۱
و برای خود روشنفکران نیز نتیجه ای جز سرخوردگی و بیاعتباری به دنبال نداشت
به گمانم، روشنفکران جامعه پیش از اینکه برای ساخت یک جامعه نرمال با توسل به مشارکت گفتمانی مردم با ارباب قدرت بپردازند باید بنشینند و از یکسو ماهیت ارباب قدرت را در اشکال گوناگون آن بررسی کنند /۲
و از دیگر سو، زمینی را که این ریشه های درخت هویتی افت زده ما در آن قرار گرفته، بشناسند و بکوشند هم خود، و هم مردم را به خودآگاهی تاریخی نسبت به این زمین برسانند
زمان آن فرا رسیده که روشنفکران ما بدانند نه با شیفتگی دون کیشوت وار نسبت به مقوله غرب میتوان به سعادت رسید /۳