آقای #وحید_یامینپور، گفتهای امروز روسری سر چوب میزنند فردا شورتشون رو. آقا وحید! کیه که یادش بره وقتی با کمترین سواد شده بودی استاد و معاون دانشکده خبر، دخترها به خاطر اینکه تمام مثالهات کمر به پایین و سکسی بود گاهی وسط کلاس مجبور به ترک کلاس میشدن؟
فکر کردی کسی یادش میره وقتی به بکی از دخترها وسط کلاس درس متلک جنسی انداختی و دختر گریان از کلاس بیرون رفت و همه اعتراص کردن به حرف زننده و توهینآمیزت؟ اون خندههای شیطانیت بعد از مثالهای جنسی و سکسیت کسی یادش میره؟ وحیدخان تو یکی از شورت حرف نزن! تو یکی نزن.
چند بار دخترهای دانشکده توی راهپله برگشتن و ناگهان دیدن که تو آروم داری پشت سرشون راه میری و به حرفهای دخترونشون گوش میدی؟ یادت نیست دخترها از اینکه کلاس با تو بردارن فراری بودن چون کلامی و چشمی بهشون تعرض میکردی؟ حالا تو از شورت حرف میزنی مردک همیشهحشری؟
یادت نیست مخ اون دختر سادهی چشمآبی رو زدی و طفل معصوم رو اسیر خودت کردی. یادت نیست دختر نادان به خاطر تو چادری شد و بعد از چند وقت کا فهمید علاوه بر زن بچه هم داری هر روز با چشم گریون میدیدیمش؟
وحید! تو حرف رو اون موقعها حداقل میشنیدی. یادت هست که نامهنگاریهامون رو؟ به خاطر خودت و عشیرهت که بعد این هما سال شاید اون بیآبروییها فراموششون شده باشه رها کن. هر چی گفتی و خوردی و بردی بسه. برادرانه بهت میگم؛ برو. کجاشو خودت میدونی.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
پس از مدتها و با پیگیریهای فراوان، امکان ملاقات ما با شیخ #مهدی_کروبی در محل #حصر فراهم شد. آخرین دیدار ما به سالها قبل و پیش از آغاز حصر بر میگشت.
در این ملاقات که حدود دو ساعت و نیم طول کشید، خاطرات سالهای دور را با دقت و حافظه مثالزدنی بیان کردند.
در برابر نگرانی ما از وضعیت سلامتشان با خوشرویی انواع حوادث جسمانی را که در ایام حصر برایشان اتفاق افتاده، تشریح کردند و گفتند شکر خدا نسبت به ماههای گذشته وضعیت بهتری پیدا کردهاند.
#کروبی با روحیهای بالا، اما نگران از وضعیت کشور و آینده، به شرایط اقتصادی مردم، خطراتی که ایران را تهدید میکند، برخوردها و احکام تند قضایی و... اشاره کرد و ناراحت بود.
پس از ده سال حصر، مهمترین نگرانی او، مردم بودند و ایران.