Thread by @ResindScientist

#مشاهده
چند سال پیش در یک شهر کوچکتر کانادا یک دختر کانادایی ۲۱ ساله توی تیم فوتبالمان بود (در مسابقات ورزشی کانادا یک مدل مسابقه هست که Coed گفته می‌شود که باید در تیم حتما چند دختر باشند، مثلا ۲، ۳ یا ۴).
یکبار ازش پرسیدم چکار می‌کند،
گفت بعد از تمام شدن دبیرستان 👇

https://twitter.com/hsnfirooz/status/1553325488290029568

۲/ رفته ۱ سال اروپا گردی، کار می‌کرده و می‌گشته، توی اروپا با یک پسر استرالیایی دوست و بعد ۶ ماه هم می‌رود استرالیا، الان هم با دوست پسرش کانادا هست و هنوز تصمیم نگرفته کار کند یا درس بخواند.
-ازش پرسیدم پول سفر اروپا را از کجا آورده،
-گفت کمی کار می‌کرده، و بقیه هم وام 👇

۳/ بانکی و کردیت کارد. گفت الان حدود ۱۵ هزار دلار بدهی دارد.
-فلسفه‌اش این بود که آدم باید وقتی جوان هست سفر برود و بدهی مهم نیست، بعد کار می‌گیری و می‌پردازی.
-دیدگاهش برام جالب بود، ترس نداشتن از آینده و ترس از بدهی.
خوب تا اینجای داستان را داشته باشید،
قسمت بعد داستان👇

۴/ در تورنتو اتفاق می‌افتد.
تورنتو یک کلان شهر بزرگ هست در کانادا هست. ولی چیزی که برای من بسیار جالب هست اینکه در تورنتو شما کانادایی نمی‌بینید.
*تعریف کانادایی در این متن، فردی هست که پدر و مادرش هر دو در کانادا "متولد" شده باشند.
خیلی وقت‌ها که در خیابان و یا مکان‌های 👇

۵/ عمومی راه می‌روم، به اطراف گوش می‌دهم، زبان‌های
-چینی،
-اسپانیایی
-هندی
-فارسی
-فرانسوی
و ...
و حتی کسانی هم که ظاهرشان می‌خورد کانادایی باشند، یا روسی حرف می‌زنند یا آلمانی.
جمع‌هایی هم که تر‌کیبی از چند نژاد هستند، انگلیسی با لهجه.👇

۶/ خوب این قسمت چه ربطی به قسمت اول داستان داشت؟🤔
الان بیشتر توضیح می‌دهم:
سر کار خیلی اتفاق افتاده که همکاران کانادایی جوان (با تعریفی که قبلا از کانادایی کردم) از شهر‌های اطراف تورنتو به تورنتو می‌آیند.
-Hamilton
- Oakville
-Guelph
...
یعنی بین ۵۰ تا ۱۰۰ کیلومتر مسافت 👇

۷/تا محل کار.
حالا دلیلشان چی‌هست؟ اون شهر‌ها را دوست دارند؟ از تورنتو بدشان می‌آید؟
-نه هیچکدام
دلیل اکثر آنها این هست که پولشان نمی‌رسد تورنتو خانه بخرند.
چرا؟
وام دانشجویی، سبک زندگی راحت و استرس نداشتن برای خرج کردن، تلاش زیاد در زندگی نکردن و دنبال علاقه رفتن و ...👇

۸/ خیلی از این موارد که گفتم موارد خوبی هستند، چطور در زندگی بر علیه آنها عمل می‌کند؟
چون آنها با قشری در حال رقابت هستند که دیده نمی‌شوند.
یعنی چی؟
یعنی در دبستان، دبیرستان، خانواده همه افرادی که اطراف آنها هست، تصور ریلکسی از زندگی دارند که به آنها اجازه می‌دهد تا دنبال 👇

۹/ علاقه‌های خودشان بروند و برای آنها هزینه کنند و وقت بگذارند.
در همین مدت قشر مهاجری وجود دارد که از کمبود آمده، از قحطی آمده، از عدم ثبات اقتصادی آمده، برای این قشر علاقه محلی از اعراب ندارد.
زحمت می‌کشند تا به هدفشان برسند، و مهم نیست هدفشان را دوست داشته باشند👇

۱۰/ آنها برای پزشک شدن، وکیل شدن برنامه دارند، کلاس می‌روند.
حتی وبلاگ درست می‌کنند و اطلاعات خود را با دیگر هموطنان خود به اشتراک می‌گذارند که مثلا چگونه از چین، از ۱۰ دانشگاه برتر اقتصاد آمریکا پذیرش بگیرند.
رزومه را چطور بنویسند که دیده شود،
چه فند‌هایی موجود هست و...

۱۱/و تمام این راه‌ها تئوریزه شده، مثل کلاس‌های قلم‌چی. همه سخت تلاش می‌کنند تا به هدفشان برسند، و در کشور مبدا فنون به هدف رسیدن را تماما آموخته‌اند. می‌دانند که چطور می‌شود کنکور داد، سبک سوالات تافل و آیلتس چگونه هست.و ...
و از همین فنون در مصاحبه پزشکی و ... استفاده می‌کنند 👇

۱۲/ و موفق می‌شوند.
بچه اکثر نسل اولی‌ها باید مدرسه French بروند (در حالی که بالای ۵۰ درصد خود کانادایی‌ها French نمی‌دانند)، پیانو، شنا، معلم خصوصی ریاضی و ...
این اکوسیستم را برای کانادایی‌ها عوض کرده. نسل جدید آنها قادر به ادامه زندگی در شهر‌های بزرگ نیست و به حاشیه 👇

۱۳/ رانده می‌شوند.
یک پسر کانادایی تعریف می‌کرد که پدرش یک شغل دولتی معمولی داشته و مادرش در یک رستوران کار می‌کرده. آنها با این شغل‌ها توانسته بودند در ونکوور خانه خوبی داشته باشند.
حالا این پسر فوق‌لیسانس داشت و ۶ سال هم در یک شرکت بزرگ کار رده بالا انجام می‌‌داد، ولی 👇

۱۴/ هنوز در دادن کرایه خانه در ونکوور و به اطراف ونکوور رفته بود.
تنها نسلی از کانادایی‌ها که نسل بعدی‌شان هنوز استطاعت مالی دارد:
-کشاورزان
-صاحبان صنایع، کارخانه‌دار‌ها
-پزشکان، وکیل‌های سرشناس و یا شغل‌های رده بالا.

۱۵/ این به معنی خوب یا بد بودن نیست، به معنی تغییر اکوسیستم هست. کسانی در این شرایط موفق خواهند بود که تغییر را ببینند و طبق آن زندگی خود را بچینند.
زندگی هیچ‌وقت ساکن نیست، این تصور ذهنی ما هست که همه چیز ثابت بوده و فقط در چند سال گذشته به صورت افسارگسیخته تغییر کرده 👇

۱۶/ نه از هزاران سال پیش همین روند بوده. در آبادی‌ها و روستا‌هایی که در وسط کویر متروکه شده‌اند و هنوز آثارشان در کویر هست، زمانی زندگی رونق داشته، ولی دیگر نه

۱۷/ همسایه قبلی من یک زوج مسن آمریکایی-کانادایی بودند (بالای ۸۰ سال بودند) که بچه نداشتند و من هم هیچ‌وقت ندیدم فامیلی به آنها سر بزند. خانه‌شان هم در مقیاس خانه‌های تورنتو خانه ارزانی بود (تاون‌هاس ۵۰ ساله). یک قایق بادبانی داشتند (نه قایق خیلی بزرگ، کوچک و قدیمی)👇

۱۸/ که تفریحشان این بود. کلی پول خرج نگهداری، تعمیر و استفاده از آن می‌کردند. پول از کجا می‌آوردند؟ بازنشستگی کفاف نمی‌داد، قسمتی از خانه خود را رهن بانک کرده بودند.
یک سال هم خانم، تنهایی تور قطب جنوب رفت، ۱۱ هزار دلار از پس‌انداز بازنشستگیش.
👇

۱۹/ با تغییر سبک زندگی می‌توانستند خانه بهتری بخرند که برای آینده‌شان هم سرمایه مناسبی باشد؟ بله
چرا این کار را نمی‌کردند؟
"از آینده ترس نداشتند"

۲۰/ مهاجر، نزدیک دانشگاه می‌خرد، خانه را اتاق اتاق می‌کند و به دانشجو اجاره می‌دهد،
-کانادایی اسمش را به لیست دانشگاه می‌دهد تا میزبان دانشجویان اینترنشنال باشد، خانواده‌های داوطلبی که دانشجوی اینترنشنال را موقع ورود از فرودگاه سوار می‌کنند، به خانه خود می‌برند و تا ۱ ماه پیش

۲۱/ خودشان نگه می‌دارند تا دانشجو حساب بانکی باز کند، موبایل بگیرد، خانه بتواند اجاره کند و مستقل شود. آنها این کار را برای اینکه دوست دارند انجام می‌دهند و پولی هم دریافت نمی‌کنند.
-مهاجر خانه می‌خرد درخت‌های جلوی خانه را قطع می‌کند که مبادا ریشه‌های آن به 👇

۲۲/ پی خانه آسیب بزند و از قیمت خانه کم شود،
کانادایی سالی چندهزار دلار صرف گل‌کاری و نگهداری از باغچه خانه‌اش می‌دهد (خیلی از مناطق با نگاه کردن به فضای سبز جلوی خانه می‌توان با دقت خوبی حدس زد که صاحب‌خانه چه کسی هست).
-کانادایی به میزانی وام می‌گیرد که موقع 👇

۲۳/ پرداخت کمتر از نصف حقوقش را برای پرداخت وام بدهد (برای همین وام‌های کمتری می‌گیرند).
مهاجر با لحاظ اینکه زیرزمین را اجاره خواهد داد و یکی از اتاق‌ها را هم Airbnb خواهد کرد، باز با مدرک‌سازی میزانی وام می‌گیرد که ۷۰ درصد درآمدش به وام می‌رود.

۲۴/ در دراز مدت این باعث کنار رفتن و فقیر شدن میزبان، و پولدار شدن مهمان می‌شود.
فقیر شدن میزبان، حتی می‌تواند منشا درگیری‌های نژادی و قومی شود. نمونه اخیر آن اتفاق اخیر در ایتالیا که فردی یک دوره‌گرد آفریقایی تبار را به قتل می‌رساند، اگر بررسی شود، فرد ایتالیایی به احتمال👇

۲۵/ زیاد از قشری بوده که مهاجران روی زندگی او تاثیر گذاشته‌اند و او مشکلات خود را به دلیل وجود آنها می‌داند.