Sedr Profile picture
Aug 12, 2022 42 tweets 13 min read Read on X
۱- آنچه می‌خوانید، خلاصه گفتگویی است با #سید_اسدالله_جولایی درباره شهید #اسدالله_لاجوردی. وی از دوستان و همکاران نزدیک #شهید_لاجوردی است. سابقه آشنایی آنها به اوایل دهه ۴۰ برمی‌گردد و پس از ورودشان به دادستانی سال‌ها از نزدیک باهم کار کردند.در طول مصاحبه دو بار بغض کرد...
۲- یکی وقتی راجع به شهید #محمد_کچویی صحبت کرد و دیگری وقتی از مظلومیت #شهید_لاجوردی گفت. #محمد_کچویی اولین رئیس زندان اوین بعد از انقلاب از دوستان مشترک هر دوی آنها بود که بواسطه برخورد پدرانه‌اش با تواب‌های گروهک‌ها علیرغم سن کمش به «پدر توابین» معروف بود
۳- برخورد با #گروهک_فرقان یکی از یادگاری‌های شهید #لاجوردی است که با اصلاح، موجب برچیده شدن بساط آنها شد، به طوری که یادم هست یکی از همین تواب‌ها، مسئول دفتر معاون سازمان تبلیغات اسلامی شد و بعد هم در جبهه به شهادت رسید.
۴- برخورد لاجوردی با اعضای فرقان تفاوتی با گروهک‌های دیگر نداشت. این تواب‌ها به خانه‌اش می‌آمدند و آنجا می‌خوابیدند حتی یکبار هم آقای لاجوردی برای امتحان کردن آن‌ها، اسلحه‌اش را روی طاقچه گذاشته بود و خوابیده بود و هیچ اتفاقی هم نیفتاد.
۵- گاهی شب‌ها ساعت ۲-۳ نصف شب که دنبال ایشان می‌گشتم، می‌دیدم در بند ۲۰۹ نشسته و دلسوزانه و پدرانه با اینها صحبت می‌کند، همین رفتار را با منافقین هم داشت. یادم هست یک پسر نابالغی ۴ ترور موفق انجام داده بود [افشین برادران قاسمی] ولی نمی‌شد او را اعدام کرد...
۶- شهید لاجوردی یک گروه جهاد درست کرده بود و او را در آنجا مشغول به کار کرد. اینها فعالیت‌هایی مثل کار ساختمانی و تاسیساتی و... انجام می‌دادند و یکی از دستاوردهای شهید لاجوردی هم همین اشتغال برای زندانیان بود.
۷- محبت لاجوردی به منافقین مثل محبت او به فرزندانش بود اما آنها از 30 خرداد حمله مسلحانه خود را از میدان فردوسی شروع و در اولین اقدام ماشین آقای #محمدی_گیلانی (حاکم شرع) را که یک بنز ضدگلوله بود که از نخست‌وزیری گرفته بودیم به رگبار بستند اما خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید
۸- از آن مقطع به بعد، دستگیری‌ها زیاد بود و اوین پر شد از منافقینی که بازداشت شده بودند و باید از آنها نام‌ نویسی و صورت‌برداری می‌شد که کار بسیار سنگین و وقت‌گیری بود.
آقای لاجوردی دو تا از پسرهایش‌ (سید محمد و سید حسین) را برای کمک به دادستانی آورد و آنها ۳ روز آنجا کار کردند
۹- عصر روز سوم، آقای لاجوردی من را صدا زد، ۲ هزار تومان پول به من داد و گفت این را به حساب دادستانی بریز. گفتم چرا؟ گفت محمد و حسین سه روز اینجا بودند و نهار خوردند. عرض کردم خب آنها اینجا کار کردند اما شهید لاجوردی گفت کار کردن وظیفه آنها بود و تغذیه‌شان وظیفه من است.
۱۰- شما حساب کنید در سال ۶۰ بهترین چلوکباب در تهران چند بود؟ این دو بچه آنجا ۶ بار نهار خوردند و قطعا قیمت آن اینقدر نمی‌شد. این، نوع نگاه شهید لاجوردی به مسائل بود ولی برخی افراد چهره تحریف شده‌ای از او نشان دادند.
۱۱- مثلا شما سخنان حضرت آقا در خطبه‌های نمازجمعه بعد از شهادت شهید لاجوردی را ببینید و آن را با تحریفی که از چهره ایشان در فیلم «ماجرای نیمروز» صورت گرفت مقایسه کنید. من خودم عوامل این فیلم را دعوت کردم و گفتم چرا چنین شخصیتی از آقای لاجوردی نشان دادید و چرا ...
۱۲- چرا چهره او را تحریف کردید؟ اگر جوان امروز صحنه در آغوش گرفتن فرزند مسعود رجوی را توسط شهید لاجوردی می‌دیدید، چه تاثیری روی او می‌گذاشت؟ البته خوشبختانه اینها در مستند #آقای_دادستان آمده است.
۱۳- یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌هایی که #شهید_لاجوردی آن را پیگیری می‌کرد و نهایتا به برکناری ایشان انجامید، موضوع پرونده انفجار ۸ شهریور و شهادت شهیدان رجایی و باهنر است. شهید لاجوردی چطور به این نتیجه رسیده بود که برخی افراد سرشناس #سازمان_مجاهدین انقلاب اسلامی مجرم‌اند؟
۱۴- در یک مقطع، شهید رجایی خواسته بود تا در دادستانی یک اتاقی به #بهزاد_نبوی داده شود. #شهید_لاجوردی از من خواست تا این کار صورت بگیرد و من هم در انتهای طبقه همکف دادسرا اتاقی به او دادم. یک روز شهید لاجوردی از من خواست بروم ببینم اینها چه کار می‌کنند. وقتی خواستم وارد راهرو شوم
۱۵- یک نفر آنجا گذاشته بودند که ما را راه ندهد. من به زور وارد شدم و دیدم دوتایی #بهزاد_نبوی و #کشمیری نشستند و به برخی نوارهایی که در یک ضبط صوت چهار لبه گذاشته بودند، گوش می‌دادند. موضوع رابه لاجوردی گفتم ایشان هم گفت...
۱۶- می‌دانستم اینها یک جای امن می خواهند تا به کارهای خودشان برسند. یعنی به نوارهای دادستانی گوش می‌دادند؟ نه، نوارها راخودشان آورده بودند. لاجوردی می‌گفت #کشمیری (عامل انفجار نخست‌وزیری) را #بهزاد_نبوی وارد سیستم کرد
۱۷- #شهید لاجوردی به جد اعتقاد داشت #کشمیری با هماهنگی #بهزاد_نبوی وارد سیستم شده است. یکبار اوایل رهبری حضرت آقا با ایشان دیدار داشتیم، شهید لاجوردی هم حضور داشت. بهزاد نبوی دستش را روی شانه لاجوردی گذاشت و سلام کرد اما او جواب نداد چون اینها را مرتد می‌دانست.
۱۸- #بهزاد_نبوی گفت آقا سید! دیروز با بچه‌ها از جلوی اوین که رد می‌شدم، تمام تنم می‌لرزید. شهید لاجوردی هم به او گفت من اگر یک روز هم به آخر عمرم مانده باشد، خودم تو را بالا می‌کشم. منتهی بعدها اینقدر پیش امام رفتند و دروغ گفتند تا اینکه این پرونده بسته شد.
۱۹- اختلافات شورای عالی قضایی با شهید لاجوردی از کجا آغاز شد؟ به هیچ عنوان اهل سازش و پذیرش سفارش نبود، حتی دادستان کل را هم که برای سفارش کسی می‌آمد به دفترش راه نمی‌داد با اینکه خودش دادستان تهران بود.
۲۰- یک بار آقای #موسوی_اردبیلی که رئیس دیوان عالی کشور بود اسم خواهرزاده‌اش را که از منافقین بود و دستگیر شده بود به آقای لاجوردی داد، لاجوردی هم به ایشان گفته بود ما چنین کسی در زندان نداریم. موسوی اردبیلی اعلام کرد که می خواهد از اوین بازدید کند
۲۱- آقای لاجوردی هم دستور داد همه منافقین را که در آموزشگاه بالا حدود ۲ هزار نفر بودند به خط کنند. در جریان بازدید آقای موسوی اردبیلی، خواهرزاده‌اش وقتی دایی خود را دیده بود می‌خواست پنهان شود که یک لحظه آقای موسوی اردبیلی او را دید و فکر کرد که ...
۲۲- که شهید لاجوردی عمدا‌ و به دروغ به او گفته است چنین کسی نداریم و دیگر شروع شد. لاجوردی دستور داد تا پرس‌وجو کنیم و ببینیم این پسر کیست و بعد فهمیدیم اسم و مشخصاتش را به دروغ گفته اما دیگر ذهنیت‌ها درست شد و شروع به اذیت کردند و در مقطعی راه دیدار لاجوردی با امام را بستند.
۲۳- یک روز آقای قدیریان ماجرای کنار گذاشتن لاجوردی را به مرحوم #سعید_امانی گفت و آقای امانی هم به همراه دوستان خدمت امام رفتند. بعد از این جلسه، حاج احمد آقا زنگ زده بود و گفته بود امام می‌خواهد آقای لاجوردی را ببینند. ما منتظر بودیم تا آقای لاجوردی برگردد.
۲۴- بعد که آمد، همان دم در ایستاد و گفت من حرف‌هایم را به امام زدم و بعد عرض کردم شما مراد و من مرید، شما مقلَد و من مقلِد، اگر همین الان بگویید سرت را به این ستون بکوب تا بمیری تبعیت می‌کنم ولی روش برخورد با منافقین این است. امام هم فرمودند برو و به کارت ادامه بده.
۲۵- یکی از موضوعاتی که مخالفین آقای لاجوردی روی آن زیاد انگشت می‌گذارند، خشن بودن و نحوه برخورد ایشان با زندانیان و خصوصا گروهک‌ها بود. البته شما در این خصوص نکاتی گفتید و برای ما هم این سوال پیش می‌آید یک فرد خشن چطور می‌تواند روی افراد تاثیر بگذارد و از آنها تواب بسازد؟...
۲۶- من این سوال را با یک خاطره جواب می‌دهم. یک شب ساعت 2 نیمه شب، تعدادی از زندانیان را برای مجازات اعدام به حیاط زندان آوردند. در مسیر انتقال آنها به محل اجرای حکم، یکی از پاسدارها یک اهانتی کرد مثل اینکه بخواهد یک قاطری را حرکت بدهد و او را هوش کند. لاجوردی بسیار عصبانی شد و
۲۷- و برخورد تندی با او کرد و گفت حکم اینها را حاکم شرع داده است و ما وظیفه داریم تا پای اعدام به آنها احترام بگذاریم. جزای آنها هم با خدا است و دستور داد تا آن پاسدار را بیرون بیندازند. اینهایی که راجع‌ به لاجوردی دروغ می‌گویند دین ندارند. او مهربان بود.
۲۸- مدت‌ها روی زمین در کنار زندانیان می‌نشست و مانند یک پدر با آنها صحبت می‌کرد. چون خودش زندان کشیده بود، درد آنها را می‌دانست برای همین وقتی به سازمان زندان‌ها رفت، #منشور_زندان‌بانی را تدوین کرد.
۲۹- شما بروید ببینید در این منشور چه نوشته است. برای زندانیان سه دفترچه درست کرده بود. یکی از این دفترچه‌ها برای حقوق خودشان بود، یکی برای پس‌اندازشان و یکی هم کمک به خانواده آنها.
۳۰- افرادی مثل #مجید_انصاری که از مخالفین شهید لاجوردی بودند، برخی نقل قول‌ها کرده‌اند مثل اینکه امام به شهید لاجوردی گفته بود ...
۳۱- «اگر جمهوری اسلامی به‌دست اینها (منافقین) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کار‌ها (خودسری‌های داخل زندان) از بین برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید.» نظر شما در این باره چیست؟
۳۲- من به هیچ عنوان حرف‌هایی که امثال مجید انصاری می‌زنند را قبول ندارم. این اظهارات هرگز نبوده هر چند آنها در مقطعی زیاد پیش امام می‌رفتند و جوسازی می‌کردند.
یک بار احمد آقا زنگ زد و گفت امام فرمودند آقای لاجوردی به اینجا بیاید. شهید لاجوردی گفت وقتی رفتم، دیدم همین آقایان دور
۳۳- تا دور امام نشسته بودند. من هم دم در نشستم. جلسه شروع شد و همه آن آقایان علیه لاجوردی صحبت کرده بودند. شهید لاجوردی می‌گفت هر چه آنها بیشتر صحبت می‌کردند ابروهای امام بیشتر در هم پیچیده و صورتشان چروک می‌شد و در اوج عصبانیت بودند در آخر هم با همان عصبانیت رو به من کردند و
۳۴- با تشر گفتند تو چی می‌گی؟
من شروع به صحبت کردم و جواب همه آقایان را دادم. هرچه بیشتر صحبت می‌کردم، چهره امام بازتر می‌شد به طوری که یکی از آقایان که کنارم نشسته بود، دستانش می‌لرزید.
۳۵- جلسه که تمام شد، امام به من فرمود آقای لاجوردی مطالب این جلسه بین من و شما تا قیامت به امانت باشد. بعد دستشان را پشت کمر گرفتند و بدون اعتنا به افراد حاضر در جلسه، از اتاق بیرون رفتند.
۳۶- یک روز ساعت ۱۰ در اوین بودم لاجوردی هم در حیاط بود. دست من را گرفت و گفت برویم کار را تمام کنیم، هر چه به او اصرار کردم که تحمل کند قبول نکرد. به جلسه شورا رفتیم و لاجوردی آنجا به #موسوی_اردبیلی گفت حکومت داری و برخورد با منافقین با این روشی که شما می‌خواهید میسر نیست.
۳۷- آقای لاجوردی معتقد بود که باید منافقین را تا زمان به ثبات رسیدن نظام در زندان نگه داشت. حتی به آقای منتظری هم گفته بود اجازه بدهید ۱۰ سال اینها را نگه داریم و وقتی نظام به ثبات رسید آزادشان کنیم. بحث‌های زیادی صورت گرفت و نهایتا گفتند اینطور نمی‌شود و ما هم خداحافظی کردیم.
۳۸- در طبقه بالا، آقای رازینی را دیدم و به آقای لاجوردی گفتم کار تمام است و ایشان را هم آورده‌اند جای شما بگذارند. خبر که پیچید، بچه‌ها به هم ریختند و با آقای #صانعی‌(دادستان کل وقت) تماس گرفتند و اعتراض کردند. قرار شد ایشان بیاید و در جلسه‌ای با حضور بچه‌ها شرکت کند.
۳۹- سالن را فرش کردیم و آماده‌ بودیم. در این جلسه برخی بگو مگوها شد و بعضی بچه‌ها مثل آقای عبداللهی که از طرف بقیه صحبت می‌کرد اعتراض می‌کرد و بچه‌ها هم شعار مرگ بر سازشکار دادند که آقای صانعی عصبانی شد و عمامه خود را به زمین کوبید و گفت من سازشکارم؟
۴۰- در حد فاصل سال ۶۳ که برکنار شدند تا سال ۶۸ که به سازمان زندان‌ها رفتند، مشغول چه کاری بودند؟ در زیرزمین خانه خود که کارگاهی درست کرده بود، خیاطی می‌کرد. اهل کار و تولید بود.
۴۱- یک مرتبه به ما خبر دادند که یکی از معاون‌ها با بهانه اینکه جلسه دارد به کار ارباب رجوع رسیدگی نمی‌کند. آقای لاجوردی من را صدا کرد با هم به آنجا رفتیم. یک سالن بزرگ بود که سه در مجزا داشت و چند اتاق جداگانه. آقای لاجوردی به اتاق آن فرد رفت و در را با لگد باز کرد.
۴۱- دیدیم پایش را روی میز انداخته و روزنامه می خواند. لاجوردی بسیار عصبانی شد و او را بیرون آورد و برخورد تندی با او کرد. با هیچکس تعارف نداشت.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Sedr

Sedr Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us!

:(