۱/خداوند برادرم #مهدی_محمودیان را عزیز نگه دارد! می خواهم یه خاطره قدیمی رو براتون نقل کنم.تاریخ دقیق یادم نیست، اونروزها سرعت اتفاقات خیلی زیاد بود. احتمالا حوالی ۲۵ خرداد ۸۸ است. غروب بود، از زیر پل کالج راه افتادیم سمت دفتر حزب( مشارکت) تو سمیه. چند قدم مونده بود به دفتر
۲/متوجه حضور نیروهای امنیتی در ساختمان ۱۸۰ شدیم! کمی که دقت کردیم فهمیدیم تمام بچه ها رو بازداشت کردند و همه رو دارند با خودشون می برند. مهدی دستم رو گرفت که بیا بریم کمک!!!
دستش رو کشیدم که داداش کمک؟
چیکار می تونیم بکنیم؟
خیلی راحت گفت حداقل می تونیم کنار رفیقامون باشیم!
گفتم
دستش رو کشیدم که داداش کمک؟
چیکار می تونیم بکنیم؟
خیلی راحت گفت حداقل می تونیم کنار رفیقامون باشیم!
گفتم
۳/ گفتم داداش قربونت برم آخه این چه کاریه، ضمن اینکه من سربازان و آخرای خدمت...
مهدی رفت و شروع کرد با مانورهای دم در داد و بیداد کردن و بعد از شناختنش بازداشت شد!
البته که اون بازداشت خیلی طولی نکشید و بچه ها زود آزاد شدند...
مهدی بعد از آزادی یه نکته ای گفت که امروز شنیدنش خوبه
مهدی رفت و شروع کرد با مانورهای دم در داد و بیداد کردن و بعد از شناختنش بازداشت شد!
البته که اون بازداشت خیلی طولی نکشید و بچه ها زود آزاد شدند...
مهدی بعد از آزادی یه نکته ای گفت که امروز شنیدنش خوبه
۴/ مأموری که دست مهدی رو بسته بود و هدایتش کرده بود تو ون، لحظه آخر تو چشماش نگاه کرده بود و آروم طلب حلالیت کرده بود!
مهدی اون لحظه طرف رو نمی شناسه اما بعد از دو روز فکر کردن بلاخره یادش میاد!
خب برای اونایی که نمی دونند
مهدی فعال حقوق بشر بود و با اعدام مخالف بود و برای مقابله
مهدی اون لحظه طرف رو نمی شناسه اما بعد از دو روز فکر کردن بلاخره یادش میاد!
خب برای اونایی که نمی دونند
مهدی فعال حقوق بشر بود و با اعدام مخالف بود و برای مقابله
۵/ برای مقابله با حکم اعدام خیلی از خودگذشتگی و ایثار و تلاش به معنای واقعی داشت و داره.اما اون مامور کی بود؟ دو سال قبل از ۸۸ یه طرحی را ناجا در کشور پیشبرد و آن مبارزه با ارازل و اوباش نام گرفت! اغلب حکم های سنگین منجمله اعدام گرفتند!! خانواده مامور مورد صحبت به هر دری میزنند
۶/ و یکی از آن درها توسل به مهدی و رفقایش بوده، مهدی بر اساس اعتقاد راسخی که داشت همه تلاشش رو از وکیل گرفتن تا لابی کردن به خرج میگیره و آقا را از اعدام نجات می دهد!
پس طرف کی بود؟ یکی از همان ارازل و اوباشی که سال قبل بازداشت شده بود و زیر حکم اعدام بود! اونجا چه می کرد؟
پس طرف کی بود؟ یکی از همان ارازل و اوباشی که سال قبل بازداشت شده بود و زیر حکم اعدام بود! اونجا چه می کرد؟
۷/ اونجا چه می کرد؟
اونجا مامور قانون بود! حالا شاید مامور واقعی نبود اما حتما کمک مامور ها بود ...
مهدی گفت حلالش کردم
#حسین_همدانی
اونجا مامور قانون بود! حالا شاید مامور واقعی نبود اما حتما کمک مامور ها بود ...
مهدی گفت حلالش کردم
#حسین_همدانی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
