۲. مراجعین اغلب دانشی درمورد موضوع انتقال و انتقال متقابل ندارند و آن به کنار، ممکن است برای احساس خوب بودن هر درخواستی از درمانگر را بپذیرند و متوجه این سواستفاده و کالاشدگی نشوند.
۳. شاید چنین رفتاری در محیط پژوهشی و با خروجی پژوهشی(کتاب و مقاله) با هزار شرط تا حدی قابل درک باشد. که آن هم روش و قواعد خودش را دارد اما انتشار محتوای جلسات در اینستاگرام و امثالهم کاری جز بازاریابی و تبدیل مراجع به یک ابژهی مصرفی نیست.
۴. هرگز تمام مراجعین یک درمانگر رضایت ندارند و اساسا هر درمانگر به درد همه نمیخورد و وقتی فردی صرفا پیامهای تشکر دیگران را میگذارد یعنی اولا بخشی از واقعیت خود را شانتاژ میکند ثانیا بسیار نیازمند تایید بیرونی است.
۵. اساسا چه کسی میگوید تشکر و تایید مراجع به معنای درست پیش رفتن یک درمان است؟ بسیاری را دیدهام که ایگوی مراجع را باد میکنند یا به خودشیفتهتر کردن و تایید و طلبکار کردن مراجع میگویند درمان. حس خوب داشتن خیلی با درمان گرفتن فرق میکند.
۶. برگردیم به قبل از همهی اینها. مگر درمان فضایی دوتایی و مبتنی بر اصل رازداری نیست؟ چرا جلسه درمان را تبدیل به استخری بی در و پیکر میکنید که هر کسی میتواند داخلش بپرد و نظری بدهد؟!
عدهای که رسماً دادگاه عمومی یا مراسم ختم و اینها تشکیل میدهند!
۷. باور نمیکنم بعد از سالها هنوز تکرار چنین بدیهیاتی ضروری است اما کار به جایی رسیده که واویلا...
کار به انجام جلسه تراپی در لایو و کلاب هاوس رسیده، به جلسه دوتایی در یک ماشین و انتشار فیلم آن!
این بدیهیات (خشتهای اول) به شوخی گرفته شدهاند که اوضاع این است.