- حوالی ساعت ۴ مثل هر روز دم در آزادی تجمع بود. خبری از بچههای بسیج نبود و فقط نیروهای حراست جلوی بچهها ایستاده بودند. ۱۵ دقیقهای که اونجا بودم شعار چندان تندی نشنیدم.
- حوالی ساعت ۴:۳۰ خواستم از دانشگاه خارج بشم. گیتهای در آزادی بسته بود. دو در سمت غرب دانشگاه هم بسته بودند. جمعیت پشت در شمالی دانشگاه (در انرژی) جمع شده بودند. حراست توصیه میکرد که کسی خارج نشه ولی ممانعتی از خروج بچهها نمیکرد. استادهای زیادی دم در جمع شده بودند.
- حوالی ساعت ۶ گفتند که در رو باز کردند و جمعیت بچهها دارند با هم خارج میشند. تا به در انرژی رسیدم دیدم که سیل بچهها دارند با وحشت میدوند که داخل دانشگاه بشند.
- ظاهراً چند نفر از بچهها رو گرفته بودند. چیزی که از یکی از استادها شنیدم این بود که یک نفر به بچهها نگاه میکرده و بعد ناگهانی دستور میداده که یکی رو بگیرند و بعد هفت هشت نفر به سرعت طرف رو میبردند.
-بهانه این بوده که این اشخاص به رهبری فحش رکیک دادند!
- بعد از برگشت دانشجوها حراست گیت ورودی در انرژی رو بست. بعد هم با دانشجویان و استادها رفتیم سمت دانشکدهها.
- حوالی ساعت ۸ از حراست اومدند داخل دانشکده و گفتند که میتونید خارج بشید.
- استادها گروه گروه با بچهها از در انرژی و بعد از در مدیریت خارج شدند.
- یه تعداد ون هم داخل دانشگاه شدند که دخترهای خوابگاهی رو از دانشگاه خارج کنند.
- اطلاعی در مورد تعداد دانشجوهایی که هنوز داخل دانشگاهاند ندارم.
- امشب مدام یاد اتفاقی میافتادند که ۴۵ سال پیش در مهر ۵۶ در دانشگاه افتاد. شبهای شعر گوته که جرقهی اولیهی انقلاب ۵۷ شد. #شریف #مهسا_امینی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh