شیخ #حمید_رسایی تلفنی تماس گرفت تا در موردِ یادداشت کوتاهی که در بارۀ یکی از مطالبش نوشته بودم؛ اعتراض کند.
وی مدعی سه نکته بود. اول اینکه من به جای مراجعه به متن اصلی اظهارنظرش، تحت تأثیر برداشت یک فردِ "معاند" قرار گرفتهام.
دوم اینکه منظور او از نوشتهاش، #معترضان_داخلی و حتی خارجی نبوده بلکه صرفاً خانمی که در خارج از کشور خود را در مقابل جمع برهنه کرده، مورد نظر وی بوده است. سوم هم اینکه او فردی اهل رسانه و گفتگو است و باید در همین چارچوب به مطالبش توجه شود.
نهایتاً هم به صورتی ملایم وکمرنگ از احتمال ارجاع موضوع به دستگاه قضایی درصورت عدم جبران ماجرا سخن به میان آورد.
درمورد نکات مورد اعتراض آقای رسایی عرض میکنم که:اول اینکه من به خلاف وی، کارهای فرد "معاند" موردنظرش را مطلقاً دنبال نمیکنم چه برسد به اینکه بخواهم تحت تأثیرش قرارگیرم!
من متن نوشتۀ او را در سایتهای مجوزدار داخلی مشاهده کردم که عیناً تکرار نوشتۀ وی در تلگرام است. متن نوشتۀ وی که از نقل آن صرفنظر کرده بودم اما در اینجا ناگزیر به نشر آن هستم، متأسفانه بدین شرح است:
"میخواهیم لخت باشیم
حمید رسایی: فکر میکنید جماعت اقلیتی که در برخی خیابانها روسری را روی دست میچرخانند دنبال چه هستند؟ خیلی از آنها خودشان هم نمیدانند. اما آن طرف آب در یکی از تجمعات، واقعیت این جريان خودش را نشان داده. یکی لخت شده رفته روی بلندی و سخنرانی میکند.
تمام حرفش هم این است که چرا در ایران نمیگذارند ما لخت بگردیم.
تمام خواسته اینها از آزادی همین است، هر شب با یکی بخوابند و مثل حیوان بِچَرند ...."
دوم، اینکه آقای رسایی در صدد توضیح نوشتۀ خود و نفی وارد کردن اتهام به معترضان داخلی و خارجی برآمده را میتوان به فال نیک گرفت،
اما متأسفانه این چیزی نیست که بتوان از متن نوشتهاش هم به راحتی برداشت کرد.
او در نوشتهاش از "نشان دادنِ واقعیت این جریان در آن طرف آب" سخن گفته و "تمام خواستۀ اینها از آزادی" را نیز به میان کشیده است. " این جریان" و "اینها" ضمیری نیست که به یک فرد خاص اشاره داشته باشد!
به هر حال، ما در ذهن و ضمیر آقای رسایی حضور نداریم که از نیات درونی او مطلع باشیم. سر و کار ما با متن است و متن هم متأسفانه با ادعای وی سازگار نیست. اگر واقعاً منظور آقای رسایی ایراد اتهامی علیه معترضان نبوده است، بدون تردید در نوع نگارش خود بسیار ضعف دارد.
سوم اینکه، من اذعان میکنم که آقای رسایی فردی اهل گفتگو و رسانه است اما بدبختانه ادب و آداب آن را رعایت نم کند. وی و بسیاری از همفکرانش در #جبهه_پایداری، اصولاً قولی سدید و متین به کار نمیگیرند. هتک و پرخاش و اهانت به بخشی ثابت از ادبیات روزمرۀ آنها تبدیل شده است.
همواره در صف مقدم دفاع از هر نوع سیاست سختگیرانه و خشونتآمیز و مخالفت با هر کنش ملایم و منعطف قرار دارند. در واقع در هر بحران سیاسی و اجتماعی، کارشان نفت ریختن بر آتش التهابات و تلاش برای فراگیر شدن آن است.
چهارم، من از #پیگیری_قضایی آقای رسایی در مورد نوشتهام استقبال میکنم
چرا که شاید فرصتی برای مروری بر نوع ادبیات و دایرۀ واژگانی وی در برخوردش با منتقدان و مخالفانش پدید آورد. برای نمونه، همین نوشتۀ منقول از وی صرفنظر از قصد و نیت پشت آن، آیا واقعاً در شأن فردی ملبس است که ادعای ترویج دین و اخلاق در جامعه دارد؟ #احمد_زیدآبادی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ستیز بیدلیل بر سر واژهها
درباره تیتر دیروزِ روزنامه #هممیهن
♦️واژهها برای تفاهم و ارتباط ذهنی بین اعضای یک گروه زبانی ساخته و پرداخته شدهاند؛ اما گاهی از ایفای این نقش باز میمانند و خود، اسباب سوءتفاهم و گسست ذهنی بین افراد و نزاعهای بیمبنا بین آنها میشوند.
♦️این نوع مناقشات و ستیزهای کلامی از قضا در بین گروههای مختلف زبانی کمتر رخ مینماید و عمدتاً در داخل گروههای زبانی رخ میدهد. ادیبان و کارشناسان حوزههای مختلف علمی و فلسفی برای آنکه واژهای اسباب سوءتفاهم و ستیز نشود، آن را «مفهومسازی» یا اصطلاحاً تعریف میکنند.
بدون مفهومسازی و تعریف واژهها و اصطلاحات، نه تفاهمی بین افراد حاصل میشود و نه اصولاً دستگاه فکری منسجم و دانش و فلسفهای شکل میگیرد.
♦️تعریف واژهها اما کاری مشقتبار است و عمدتاً از متفکران برخوردار از قدرت مفهومسازی برمیآید؛
هیچ اتفاقی مانند تجاوز نظامی به خاک #اوکراین نمیتوانست ضعف و فرسودگی و ناکارآمدی ارتش پرحجم #روسیه را به نمایش بگذارد!
روسها در میدان جنگ عملاً زمینگیر شدهاند و ظاهراً راه پیش و پس ندارند. #ولادیمیر_پوتین که ظاهراً در دنیای خودساختۀ ذهنی خود اسیر شده
و ارتباطش را با واقعیت از دست داده است؛ یا باید شکست در برابر اوکراین و پیامدهای پردامنۀ داخلی و خارجی آن از جمله تنزل رتبۀ بینالمللی روسیه را بپذیرد و یا متوسل به استفاده از #تسلیحات_اتمی تاکتیکی شود! هر دوی این انتخابها برای پوتین فاجعهبار است چراکه حتی توسل به سلاح اتمی نیز
تبعات بینهایت دردناکی برای روسیه خواهد داشت. به نظرم #هنری_کیسینجر در گمراه کردن پوتین بدون نقش نبوده باشد. کیسینجر با وصف پوتین به عنوان یک "رهبر دارای تفکر استراتژیک" او را به قدری باد کرد و به کیش شخصیتش دامن زد که رهبر روسیه نسبت به استعداد فکری و توان عملی خود متوهم شد
سازمان نظام پزشکی مرگ زندهیاد #مهسا_امینی بر اثر ضربات فیزیکی را مردود دانسته اما درعین حال تأکید کرده است: " نهایتا اختلال ناگهانی هوشیاری و آریتمی و افت فشار خون و ایست قلبی متعاقب آن به دلیل اختلال در عملکرد محور هیپوتالاموس، هیپوفیزم و نارسایی ثانویه
در عملکرد غدد فوق کلیه و در نتیجه عدم توان انطباقپذیری مناسب فرد در کنترل هیجانات و عوارض قلبی و عروقی ناشی از آن بوده و با توجه به مشاهده فیلم دوربین های مداربسته اقدامات غیر موثر در احیای قلبی و تنفسی در دقایق اولیه بعد از حادثه در وقوع مرگ نقش داشته است."
خوب است پزشکان متخصص منظور از "عدم توان انطابق پذیری مناسب فرد در کنترل هیجانات" و همینطور "اقدامان غیرمؤثر در احیای قلبی و تنفسی در دقایق اولیه که در وقوع مرگ نقش داشته" را توضیح دهند.
آیا این جملات به معنای دلهره و اضطراب بالای مهسا به علت بازداشت
یکی از ایرانیان خارج از کشور که بعضاً نوشتههای مرا نقد میکند، #ابوالفضل_محققی است. وی پیش از این لحن تندی در برابر اظهارنظرهای من به کار میگرفت؛ اما در آخرین نقدش با عنوان اینکه چرا فلانی "این همه عناد با #اپوزیسیون خارج از کشور دارد؟"
ظاهراً به توصیۀ برخی دوستانش زبان نرمتر و مهربانهتری نسبت به قبل در پیش گرفته است.
همین لحن ملایمتر ایجاب میکند که به رسم ادب، آخرین نقد او را بیپاسخ نگذارم و چند جملهای در این زمینه بیان کنم.
از اینکه در این متن، زبانی کم و بیش مطایبهآمیز به کار گرفتهام،
پیشاپیش از آقای محققی عذرخواهی میکنم زیرا "محل نزاع" آن را میطلبد و بلکه تحمیل میکند. آقای محققی گویا سابقۀ عضویت در گروههای چریکی مارکسیست را دارد اما اخیراً اقبال آشکاری هم به نقش آفرینی #رضا_پهلوی در آیندۀ سیاسی کشور از خود نشان داده است.
برخی از محافل و افراد در ساختار حاکم، به تلویح یا تصریح پارهای تغییرِ روشها و رفتارها و سیاستها در امر حکمرانی را در پی ناآرامیهای جاری در کشور وعده میدهند.
شاید واقعاً چنین قصدی هم در میان باشد، اما من این موضوع را با هر کس که مطرح کردهام،
با ناباوری شدید آن را پس زده، حتی اگر طرف، آدم بسیار خوشباوری بوده است!
از این رو، باور به این وعده، نیاز به نشانهای آشکار برای عموم دارد. در این مورد میتوان پیشنهادهای بسیاری را مطرح کرد، اما به نظر من سهلترین و بیخرجترینِ آنها برای حکومت، تغییر مدیریت #روزنامه_کیهان است!
اینکه مسئولان روزنامۀ کیهان با چه لحن و زبانی سخن میگویند، به لحاظ صفت شخصی آنها مطلقاً اهمیتی ندارد، چنانچه اگر در رسانهای خصوصی از این هم گزندهتر و تحریکآمیزتر بنویسند، اصلاً ارزش توجه ندارد. کیهان اما رسانهای متعلق به دستگاه حکومت و وصل به منابع مالی عمومی است.
این روزها حامیان جمهوری اسلامی از عملکرد "امپراتوری دروغ رسانهای" به شدت مینالند.
منظورشان عمدتاً #شبکههای_فارسی_زبان خارج از کشور است که اعتراضهای جاری در ایران را طبق امیال و علایق سیاسی خود پوشش و بعضاً جهت میدهند.
از قدیم اما گفتهاند "خود کرده را تدبیر نیست!" چرا که در ایجاد و مرجعیت این "امپراتوری رسانهای" در خارج از مرزهای کشور، خودِ مسئولان جمهوری اسلامی نقش اول را بازی کردهاند.
آنها خودشان #مطبوعات منتقد و پاسخگوی داخلی را قلع و قمع کردند.
آنها خودشان با اعمال فشار و تهدید علیه جامعۀ روزنامهنگاری، اعضای این جامعه را به ترک وطن و فعالیت در رسانههای آن طرف آب مجبور کردند. آنها خودشان با ایجاد فهرست سیاه از کارکنان این شبکهها و تهدید اموال و خانوادههایشان، برخی از آنان را به دندۀ کین و لج انداختند.