بنا به قولِ وکیل #مصطفی_تاجزاده حکم هشت سال زندان موکلش که پنج سال آن قابل اِعمال است، وارد مرحلۀ اجرایی شده است.
آنچه در حکم آقای تاجزاده جلب نظر میکند همان اتهامهای همیشگی و گل و گشادی است که هر شهروند مسالمتجویِ معترضی را میتوان طبق آنها محکوم کرد.
۱/
اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به اندازهای تعریف نشده و مبهم است که گفتگوی دوستانۀ دو نفر را هم میتوان مصداق آن دانست. اما عجیب اینکه بازجویان و بازپرسان و قضات، در بسیاری موارد، اقدامات تکنفره را هم به اجتماع و تبانی تعبیر میکنند!
۲/
اجتماع و تبانی به لحاظ صوری، لاجرم با حضور چند نفر انجام میپذیرد و به طور قطع یک فرد نمیتواند با خودش اجتماع و تبانی کند. این استدلال ساده و بدیهی اما در بسیاری از دادگاهها مورد اعتنا قرار نمیگیرد. در اینجا برای آنکه متهم به #نشر_اکاذیب نشوم،
۳/
ناچارم به حکم خودم در سال ۸۸ اشاره کنم که به همین اتهام متهم و محکوم شدم بدون آنکه طرفِ دیگرِ اجتماع و تبانی را به من معرفی کنند! در این مورد فقط از "عمرو عاصهای زمانه" که گویا به مرحوم #هاشمی_رفسنجانی اشاره داشت، نامی به میان آمده بود، بدون آنکه من آن مرحوم را دیده باشم
۴/
و یا اساساً تماس و ارتباطی بینمان برقرار شده باشد! در مورد آقای تاجزاده هم باید پرسید که او مشخصاً با چه فرد یا افرادی اجتماع و تبانی کرده است؟ اگر چنین افرادی وجود دارند، چرا برای آنها پرونده تشکیل نشده است و اگر وجود ندارند، اتهام #اجتماع_و_تبانی از کجا آمده است؟
۵/
اتهام #تبلیغ_علیه_نظام نیز کاملاً تعریف نشده و مبهم است. گاه کوچکترین انتقادی از یک ارگان حاکم مانند شورای نگهبان و یا نیروهای مسلح، تحت عنوان تبلیغ علیه نظام تفهیم اتهام میشود! در واقع با وجود چنین مادهای در قانون مجازات اسلامی، مخالفت و اعتراض که جای خود،
۶/
حتی راه یک انتقاد ملایم ومسالمتجویانه ازوضعیت موجود نیز بسته شده است.نشر اکاذیب هم گرچه میتواند تعریف مشخصی پیداکند اما آن هم معمولاً شامل طرح هرحدس و گمانی دربارۀ رویدادهای پشت پردۀ سیاست میشود،حدس وگمانهایی که بدون مطرح کردن آنها اصولاً تحلیل و پیشبینی اوضاع امکانپذیر نمیشود
از این رو، آقای تاجزاده ظاهراً فقط به دلیل لحنِ خاصش در نقدِ شرایط و طرح برخی گمانهزنیها از آیندۀ کشور متهم و محکوم شده و این حکمی کاملاً ناعادلانه و غیرمنصفانه است.
در همین جا میتوان رئیس دستگاه قضا را مخاطب قرار داد ونسبت چنین حکمی را با وعدههای وی برای شنیدن هر نوع نقد
۸/
و اعتراض و مخالفتی به پرسش گرفت.
او قاعدتاً برای این پرسش پاسخی در آستین دارد و احتمالاً خواهد گفت که این حکمی بدوی و ابتدایی بوده و چنانچه آقای تاجزاده درخواست تجدید نظر میداد، نه حکم در این مرحله اجرایی میشد و نه شاید عیناً مورد تأیید دادگاه تجدیدنظر قرار میگرفت.
۹/
این پاسخ اما کافی و وافی نیست چرا که اولاً چرا باید احکام بدوی دادگاهها تا این اندازه شدید و غلیظ و ناعادلانه باشد؟ ثانیاً وقتی متهمی به هر دلیلی نسبت به رأی بدوی دادگاه خواستار تجدیدنظر نشود، آیا صرف این اقدام، توجیهی برای اعمال مجازاتی ناعالانه علیه او فراهم میکند؟
۱۰/
بنابراین، اگر واقعاً قصد و ارادهای محکم برای بهبود عملکرد دستگاه قضا وجود دارد، در درجۀ نخست باید قوانین تعریف نشده و گل و گشادی که محکوم کردن متهمان بر طبق آنها مثل نوشیدن آب است، از مبنا تغییر کنند. در درجۀ دوم، قضاتی که معروف به صدور رأی کیلویی علیه متهمان سیاسیاند
۱۱/
و به عیان هیچکدام از معیارهای بیطرفی را رعایت نمیکنند و گفته میشود تحت نفوذ ضابطانِ خاصی قرار دارند، از منصب قضا برکنار شوند. در درجۀ سوم نیز همۀ محکومان این نوع اتهامات از جمله مصطفی تاجزاده از زندان رهایی یابند.
۱۲/ #احمد_زیدآبادی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
پیرمرد میگفت؛ رفتم روی بالکون منزل و فریاد زدم "رضاشاه روحت شاد" ولی هیچکس تکرار نکرد!
تمام شعارهایی که در چند هفتۀ اخیر در تجمعات مختلف سر داده شده با وجود صبغۀ رادیکال و بعضاً اهانتآمیزش علیه مسئولان جمهوری اسلامی،
۱/
اما هیچکدام در هیچ سطحی معطوف به حمایت از هیچیک از افراد و گروههای سیاسی مدعی جایگزینی و اپوزیسیون نظام نبوده است. بازشکافی این موضوع و ارائۀ تحلیلی در بارۀ آن نیاز به فکر بیشتر دارد، اما به نظرم علاوه بر سازمان مجاهدین خلق، #رضا_پهلوی و حامیان او را نیز تاکنون میتوان
۲/
یکی از بازندگان این ناآرامیها به حساب آورد. از نقطه نظر تحلیلی و بدون هرگونه ارزشداوری، رضا پهلوی شانسی برای ایفای نقشی سیاسی در آیندۀ ایران داشت، اما به نظرم با ناآرامیهای جاری در ایران این شانس به طرز فاحشی ضعیف و شاید به صفر نزدیک شده است.
۳/
دیروز #میدان_پونک انگار به دژ نظامی تبدیل شده بود. حضور انبوه نیرو و خودروهای سیاهرنگ آنها در اطراف میدان مرا متعجب کرد. حتی ایستگاه تاکسیهای خطی تجریش و میدان ولیعصر را برای استراحتشان قرق کرده بودند.
به ناچار مسیرم را تغییر دادم و به میدان ونک و از آنجا به میدان آرژانتین رفتم. به علت ترافیک سنگین خیابانها، مجبور شدم از میدان آرژانتین تا نزدیک کریمخان را پیاده گز کنم.
در بین راه افرادی که به سراغم آمدند تا در بارۀ اوضاع نظرم را جویا شوند، کم نبودند.
فقط در جلو درِ ورودی دانشکدۀ اقتصاد علامه، از میان جمعِ دانشجویی که ناگهان از داخل دانشگاه وارد پیاده رو شد، حتی یک نفر مرا نشناخت.
مراجعین اظهار محبت میکردند اما جملگی به قول خودشان "انتظاری بیشتر" از من داشتند.
شیخ #حمید_رسایی تلفنی تماس گرفت تا در موردِ یادداشت کوتاهی که در بارۀ یکی از مطالبش نوشته بودم؛ اعتراض کند.
وی مدعی سه نکته بود. اول اینکه من به جای مراجعه به متن اصلی اظهارنظرش، تحت تأثیر برداشت یک فردِ "معاند" قرار گرفتهام.
دوم اینکه منظور او از نوشتهاش، #معترضان_داخلی و حتی خارجی نبوده بلکه صرفاً خانمی که در خارج از کشور خود را در مقابل جمع برهنه کرده، مورد نظر وی بوده است. سوم هم اینکه او فردی اهل رسانه و گفتگو است و باید در همین چارچوب به مطالبش توجه شود.
نهایتاً هم به صورتی ملایم وکمرنگ از احتمال ارجاع موضوع به دستگاه قضایی درصورت عدم جبران ماجرا سخن به میان آورد.
درمورد نکات مورد اعتراض آقای رسایی عرض میکنم که:اول اینکه من به خلاف وی، کارهای فرد "معاند" موردنظرش را مطلقاً دنبال نمیکنم چه برسد به اینکه بخواهم تحت تأثیرش قرارگیرم!
ستیز بیدلیل بر سر واژهها
درباره تیتر دیروزِ روزنامه #هممیهن
♦️واژهها برای تفاهم و ارتباط ذهنی بین اعضای یک گروه زبانی ساخته و پرداخته شدهاند؛ اما گاهی از ایفای این نقش باز میمانند و خود، اسباب سوءتفاهم و گسست ذهنی بین افراد و نزاعهای بیمبنا بین آنها میشوند.
♦️این نوع مناقشات و ستیزهای کلامی از قضا در بین گروههای مختلف زبانی کمتر رخ مینماید و عمدتاً در داخل گروههای زبانی رخ میدهد. ادیبان و کارشناسان حوزههای مختلف علمی و فلسفی برای آنکه واژهای اسباب سوءتفاهم و ستیز نشود، آن را «مفهومسازی» یا اصطلاحاً تعریف میکنند.
بدون مفهومسازی و تعریف واژهها و اصطلاحات، نه تفاهمی بین افراد حاصل میشود و نه اصولاً دستگاه فکری منسجم و دانش و فلسفهای شکل میگیرد.
♦️تعریف واژهها اما کاری مشقتبار است و عمدتاً از متفکران برخوردار از قدرت مفهومسازی برمیآید؛
هیچ اتفاقی مانند تجاوز نظامی به خاک #اوکراین نمیتوانست ضعف و فرسودگی و ناکارآمدی ارتش پرحجم #روسیه را به نمایش بگذارد!
روسها در میدان جنگ عملاً زمینگیر شدهاند و ظاهراً راه پیش و پس ندارند. #ولادیمیر_پوتین که ظاهراً در دنیای خودساختۀ ذهنی خود اسیر شده
و ارتباطش را با واقعیت از دست داده است؛ یا باید شکست در برابر اوکراین و پیامدهای پردامنۀ داخلی و خارجی آن از جمله تنزل رتبۀ بینالمللی روسیه را بپذیرد و یا متوسل به استفاده از #تسلیحات_اتمی تاکتیکی شود! هر دوی این انتخابها برای پوتین فاجعهبار است چراکه حتی توسل به سلاح اتمی نیز
تبعات بینهایت دردناکی برای روسیه خواهد داشت. به نظرم #هنری_کیسینجر در گمراه کردن پوتین بدون نقش نبوده باشد. کیسینجر با وصف پوتین به عنوان یک "رهبر دارای تفکر استراتژیک" او را به قدری باد کرد و به کیش شخصیتش دامن زد که رهبر روسیه نسبت به استعداد فکری و توان عملی خود متوهم شد
سازمان نظام پزشکی مرگ زندهیاد #مهسا_امینی بر اثر ضربات فیزیکی را مردود دانسته اما درعین حال تأکید کرده است: " نهایتا اختلال ناگهانی هوشیاری و آریتمی و افت فشار خون و ایست قلبی متعاقب آن به دلیل اختلال در عملکرد محور هیپوتالاموس، هیپوفیزم و نارسایی ثانویه
در عملکرد غدد فوق کلیه و در نتیجه عدم توان انطباقپذیری مناسب فرد در کنترل هیجانات و عوارض قلبی و عروقی ناشی از آن بوده و با توجه به مشاهده فیلم دوربین های مداربسته اقدامات غیر موثر در احیای قلبی و تنفسی در دقایق اولیه بعد از حادثه در وقوع مرگ نقش داشته است."
خوب است پزشکان متخصص منظور از "عدم توان انطابق پذیری مناسب فرد در کنترل هیجانات" و همینطور "اقدامان غیرمؤثر در احیای قلبی و تنفسی در دقایق اولیه که در وقوع مرگ نقش داشته" را توضیح دهند.
آیا این جملات به معنای دلهره و اضطراب بالای مهسا به علت بازداشت