رشتو
۱. این آقا همدورهای ما در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود و به مخبر بودن شهرت داشت. سال ۸۸ که گرفتار پلیس امنیت شده بودم، در موردم از حراست دانشگاه تهران استعلام کرده و بنا بر گزارش حالا نمیدونم ایشون یا رفقایش پاسخ گرفته بودند که من از فعالین چپ دانشگاه تهران
۲.هستم! چون فقط آنچه این مخبرین میتوانستند ببینند این بود که من در بوفه دانشکده با بچههای چپ گپ میزنم و البته مدتی سبیل هم گذاشته بودم! برای مشاهده و درک بیش از این نه راهی به میان ما داشتند و نه اصولا چنین نیازی را احساس میکردند.علاوه بر این هیچ میانهای هم با کتاب وکتابخانه
۳.نداشتند و تقریبا محال بود که با کتاب و یا در کتابخانه رویت شوند. صبح تا شب در دفتر بسیج مشغول زیرآبزنی بودند و خارج از آن با فاصله از جمعهای دیگر میستادند تا به جای گفتگو فقط آنها را رصد کنند و نهایتش هم به جای کتاب، روزنامه کیهان میخواندند و خوش بودند! دستاوردشان هم از آن
۴.موقع تاکنون همین برداشتهای مضحک بوده است. چه آن زمان که نیروی رو به گسترش ملیگرایی را در دانشکدهشان به دلیل منزوی بودن اصلا نمیشناختند، چه اکنون که علاوه بر همین علت مذکور، به دلیل آنکه سالها به جای کتاب کیهان خواندهاند، هیچ درک و تصوری از انقلاب اجتماعی که یک دانشجوی
۵.میانهحال سال آخر کارشناسی علوم سیاسی با مفهوم آن آشنا میشود ندارند.عجیب نیست که اینها نفهمند انقلاب اجتماعی که موید دگرگونی بنیادین مناسبات اجتماعی است، از سالها پیش بر علیه حکومت متبوع اینها آغاز شده و خیزش ملی اخیر با شعار سراسری #زن_زندگی_آزادی پیروزی بازگشتناپذیر این
۶. این انقلاب اجتماعی را نمایانده است. اینکه در جامعه کنونی ایران هم پیروزی انقلاب اجتماعی مقدم بر پیروزی انقلاب سیاسی که صرفا تغییر حکومت است شده باشد، از آن پیچیدگیهای خیرهکننده جامعه امروز ایران است که این جماعت قرار گرفته در انزوا و جهل نسبت به این جامعه، از اساس توان ذهنی
نتایج نظرسنجی که روز گذشته درباره نوع نظام سیاسی مطلوب، از مخاطبان صفحه اینستاگرامم داشتم. بنا بر این نظر سنجی حدود ۶۲٪ جمهوری ایران را برگزیدهاند. در ادامه و در کامنتها میتوانید توضیحاتی را درباره این نظرسنجی بخوانید.
۱.درباره نتایج نهایی نظرسنجی روز گذشته در مورد نظام سیاسی مطلوب مخاطبانم در اینستاگرام باید نکاتی را بنویسم.
الف) اینستاگرام به باورم در حال حاضر واقعیترین فضا را در میان سایر شبکههای اجتماعی مورد استفاده کاربران ایرانی دارد و به ویژه آنکه به دلیل فیلتر نبودن، بیشتر نشانگر جهت
۲.افکار عمومی درون کشور است. به همین دلیل هم هست که آنجا نه مانند توئیتر به تصرف باندهای سیاسی و رباتهایشان درآمده، نه مانند فیسبوک محدود به محافل سِنی و فکری خاص مانده است. از همین روی من اینستاگرام را برای این نظرسنجی برگزیدم.
ب) مشخصا این نظرسنجی تنها دربردارنده دیدگاههای
رشتو
۱.مرگ جنایتکار برآمده از شهر ری، پنج پرده را به یادم آورد:
پرده نخست، ۱۳۷۶:
شب پیش از دوم خرداد است، بنا بر فضایی که میان نسلمان پدید آمده است فردایش میخواهم به محمد خاتمی رای بدهم. آن شب یکی از دوستان خانوادگی مهمان خانه ماست و با دلخوری میگوید که تیرداد جان شما بچه
۲.بودی و یادت نیست که ریشهری و خاتمی هردو وزاری یک کابینه بودند و سر یک میز مینشستند. خوشبختانه وقتی شیخ بیمایه اردکانی برای شیخ برآمده از شهر ری تسلیت فرستاد، دیگر بچه نبودیم!
پرده دوم، ۱۳۸۵:
مدتی است که با شادروان سرهنگ نصرالله توکلی نیشابوری، افسر ناراضی زمان محمدرضا شاه
۳،پهلوی که در زمستان ۵۷ رئیس پست خلقالساعه ستاد فرماندهی نیروهای انقلاب شده بود برای تنظیم خاطراتش گفتگو میکنم. روایت سرهنگ توکلی از بازداشت شبانهاش و مواجهه ناگهانی بعد از چهل و هشت ساعتش با ریشهری که او را تهدید به امتناع از انتشار خاطراتش میکند، یکی از مواردی است که در
رشتو
۱.مسئولیت غربگرایان اوکراین و شرقگرایان ایران!
روسیه بنا بر منطق ژئوپولیتیک خود، به حق یا ناحق اوکراین را همانند سایر کشورهای برآمده از امپراطوری تزاری و شوروی سابق، حوزه نفوذ سنتی خود قلمداد میکند و نهایت انعطافپذیری را هم در پذیرش اوکراین به عنوان منطقه حایل با غرب
۲.میشمارد. این تصور به زعم روسها انعطافپذیر البته به معنی نادیدهانگاری حق حاکمیت ملی این کشور به وقت مقتضی است. چنانکه در روزهای گذشته روسها با به رسمیت شناختن تجزیهطلبان و سپس حمله مستقیم نظامی به اوکراین چنین کردند. سیاستمداران غربگرای اوکراین برای غلبه بر این خطر بالقوه
۳.رویکرد ائتلاف با غرب را اتخاذ کردند، بدون آنکه کشورشان واجد آمادگی کافی برای واکنش محتوم روسها باشد، به حمایت اگر نه ناممکن که بسیار دشوار غرب در حوزه نفوذ سنتی روسها دلخوش کردند. به بیان دیگر سیاستمداران غربگرای اوکراین با حسن نیت برای کشورشان مرتکب سو تدبیر شدند.
یکی از پاچهورمالیدههای گروه کلاشی که از حزب شبهفاشیستی پانایرانیست اخراج هم شدهاند، نوشتههای عمومی ۸ سال پیش من در فیسبوک را منتشر کرده که نوشته بودم شاپور بختیار در جنگ ایران و عراق خیانت کرده است. من البته نه مقابله با نوچه کلاشی را در شان خودم میدانم، و نه اینها را 👇🏼
👆🏼در اندازه بهانهای برای ارزیابی عملکرد مرد بزرگی چون شاپور بختیار میبینم. اما چون همه مخاطبانم از قدیم من را نمیشناسند و قطعا همگی هم آنقدر علاف و بیکار نیستند که بروند نوشتههای هفت هشت ده سال پیش من را از تایملاین فیسبوک پیدا کنند، شاید ذکر دو نکته خالی از فایده نباشد: 👇🏼
👆🏼(۱)افکار و نظرات هیچکس به شکل خلقالساعه و در خلا به وجود نمیاید. به ویژه هرکس که اندکی اهل تحقیق و تفکر باشد میتواند در داوریهایش پیرامون اشخاص و مسائل مختلف، با تحقیق و تفکر بیشتر تغییراتی حاصل بشود. در این بین مهم حفظ اصول هم در نظر و هم در عمل است. البته بدیهی است که 👇🏼
رشتو
۱.چهل سال پیش در چنین شبی گروهی در حدود یکصد نفر از اعضای سازمان مائوئیستی اتحادیه کمونیستهای ایران (جناح سربداران) به شهر آمل حمله کرد تا قیامی تودهای را بر علیه حکومت نوپای جمهوری اسلامی برپا کند. حملهای که چهل و هشت ساعت بعد با کشته شدن بیش از یک سوم مهاجمین شکست خورد و
۲.پس از آن نیز جریان سرکوب و انهدام سازمان مذکور توسط جمهوری اسلامی، شتاب بیشتری گرفت.
همچنان پس از چهل سال میتوان از متهورانه بودن اقدام گروه موسوم به سربداران آمل گفت، همانطور که پس از گذشت این زمان با اطمینان بیشتری میتوان از بیهودگی وماجراجویانه و نابخردانه بودن آن یاد کرد.
۳.اکنون پس از چهل سال بیش از پیش روشن شده است که قیام این گروه مائویستی، حتی اگر بر فرض محال به پیروزی هم میرسید، آیندهای چندان درخشانتر از آنچه روی داد را پیش روی ایران و ایرانی نمیگذاشت و باز هم سرنوشت و منافع این کشور و ملتش به مسلخ یک ایدئولوژی ضدملی و آزادی ستیز دیگری
دولتمردان ایران از قرن نوزدهم میلادی که متوجه تثبیت موقعیت پیرامونی ایران در نظام جهانی شدند، راهبردهای موازنه و نیروی سوم را برای حفظ استقلال کشور از دستاندازی استعمارگران روس و انگلیس برگزیدند. راهبرد موازانه مثبت مبتنی بر اعطای امتیازات همطراز به دو قدرت رقیب و راهبرد/👇🏼
👆🏼/نیروی سوم تلاش برای برکشیدن قدرت سومی بود که در ایران مطامع استعماری نداشت. ایرانیان از زمان مشروطیت بارها کوشیدند که موازنه مثبت را به موازانه منفی مبدل و از اعطای امتیازات به بیگانگان اجتناب ورزند و سرانجام این خواسته خود را با نهضت ملی شدن صنعت نفت پی گرفتند. اما شرایط/👇🏼
👆🏼/نامساعد دوران جنگ سرد اولیه، مانع از تحقق آن شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد، شاه با درک شرایط جهانی در عین بیاعتنایی به راهبرد ملی موازنه منفی، راهبرد سنتی دیگر یعنی نیروی سوم را هم به کناری نهاد و در پیوستگی با ابرقدرت نوظهور آمریکا، موفق به ارتقای موقعیت ایران در نظام جهانی/👇🏼