سال۱۳۲۰به هنگام خروج #رضاشاه از کشور نالههایی بلند شد که این دیکتاتور درحال بردن جواهرات سلطنتی است و بعدا معلوم شد که رضاشاه همه جواهراتی که به امانت به دربارش سپرده شده بود را به بانک پس داده و در ازایش رسید دریافت کرده است!
سال ۱۳۳۲هم لمپنهای تحصیلکرده و پابرهنگان ظاهرا /۱
برجستهای چون فاطمی بدو بدو رفتند تا بگردند ببیند آیا شاهفقید به هنگام خروج از کشور جواهرات را دزدیده یا خیر؟ که باز هم روسیاهی ماند به زغال! البته از رو نرفتند و این افسانهها را سال ۵۷هم تکرار کردند!
این بیچارگان درک نمیکردند و نمیکنند که پادشاه، بهویژه در فرهنگ ایران /۲
کشور را از آنِ خودش میداند و خودش را با کشور درهمتنیده میبیند صاحبخانه از خانه دزدی نمیکند! مستاجرهای سیاسی (رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیر، مدیر) که میآیند و میروند اگر ذاتشان خراب باشد دزدی میکنند درست مثل فاطمی که حتی سابقه دزدی از کلیسا هم در پرونده داشت /۳
میگویند که حرفهای خمینی را نشنیده بودند و کتابهایش را نخوانده بودند! واقعیت این است که وقتی حملاتش به آمریکا و اسرائیل را میشنیدند چنان واله و مدهوش میشدند که دیگر نه چیزی میشنیدند نه می فهمیدند!
کیانوری یک بار در یکی از سخنرانیهایش درحالیکه از شدت شوق و هیجان تقریبا به /۱
گریه افتاده بود فریاد زد"سینه میزنند و نوحه مرگ بر آمریکا میخوانند این وجدان هر کمونیست واقعی را شاد و روشن میکند!"
همین کیانوری که فداییان خلق اکثریت هم دقیقا خط او را پیش میبردند در یکی از جلسات مشهور پرسش و پاسخش به صراحت موضع خود را درباره دمکراسی روشن کرد /۲
کیانوری در آن جلسه گفت"دمکراسی از نظر ما هاید پارک لندن نیست که هر کس هرچه دلش خواست راجع به حکومت بگوید دمکراسی از نظر ما یعنی بهداشت و آموزش رایگان. یعنی مسکن رایگان"
به همین صراحت، به همین روشنی! حالا علی کشتگر میآید و میگوید فداییان خلق به سبب نقض مشروطه توسط شاه دست به /۳
به غیر از ترورهای مشهور و مکتوب شده در پیش از فاجعهی۵۷ پاسبان کشی و نگهبان کشی هم در بین حضرات به اصطلاح انقلابی مرسوم بود مثلا سروان نوذری در ۱۴ اسفند ۵۴ سرپرست گارد تامین امنیت دانشگاه آریامهر به ضرب گلوله کشته شد و شبانه اعلام کردند که مرحله دیگری از مبارزات خلق طی شد /۱
یا در ۳۱ اردیبهشت ۴۵ سرهنگ شفیعفر و ترنر را بدست یک ولگرد جانی به نام وحید افراخته ترور میکنند و کیفهای همراهشان را هم در فرانسه به سفارت شوروی تحویل میدهند هر کدام از سازمانهای تروریستی که خود را انقلابی میدانستند برای جلب افکار عمومی دست به ترور می زدند /۲
خرداد ۵۳ شرکت جنرال الکتریک بوسیله مجاهدین خلق منفجر میشود
که متاسفانه امروز بزرگترین دانشگاه کشور به اسم یکی ازهمان تروریستهای مجاهدین خلقی است البته شریف کسی بود که درون گروه سال۵۴ به قتل رسید یا در۲۳خرداد۵۱ با ورود نیکسون به تهران بمب گذاری کردند و اتومبیل ژنرال هارولد را در/۳
در یک جامعه نرمال دلیلی ندارد عدّهای از مردم غیرخودی و شهروند درجۀ دو محسوب شوند و خودی بودن به مزیت کسانی تبدیل شود که در واقع مزیتی ندارند اینگونه خلق مزیت مصنوعی و شکافتن آشکارای روح جامعه به دو شقّۀ خودی و غیرخودی تنها با جنایتی بزرگ به نام ایدئولوژی ممکن است /۱
ایدئولوژی بعنوان نقشۀ راه نجات خلق بر خلاف ادّعای ظاهریاش از ابتدا با نابرابری حقوقی و تفکیک انسانها کارش را آغاز میکند اصول بنیادی ایدئولوژیها دروغهای شاخداری هستند که با شورانگیزی وتلقین و ارعاب به حقایق بدیهی تبدیل شدهاند کسیکه در این اصول شکّ داشته باشد یا جاهل وعوام است/۲
یا خائن به خلق؛ هرچه هست خودی نیست درساختار هرمی حکومت ایدئولوژیک شما ابتدا بنده میشوید و بعد به میزان مهارتی که در به بندگی کشیدن دارید پاداش میگیرید
ایدئولوژی بعنوان بزرگترین جنونی که انسان وجهان را تهدید میکند با واقعیت و قانونمندیهای تاریخی و اجتماعی آن تناقض دارد و اصولاً/۳
آیا میدانستید لحظاتی بعد از بلندشدن هواپیمای شاهفقید از فرودگاه مهرآباد در ۲۶دیماه۵۷ زلزله مهیبی مشهد و شهرهای جنوبی خراسان را لرزاند و عده زیادی کشته و زخمی و بیخانمان شدند؟
ساعت ۱۳ و ۲۱ دقیقه و ۵۹ ثانیه در زمانی که هواپیمای شاهنشاه از زمین ایران بلند شد، زلزله هولناکی/۱
شهر مشهد و شهرهای جنوبی استان خراسان چون قاین، بیرجند، فردوس، طبس، کاشمر، تربت حیدریه، تربت جام، نیشابور ، فریمان و گناباد را به سختی تکان داد و هزاران تن کشته و دهها هزار تن زخمی شدند پایگاه زلزله نگاری مشهد وابسته به دانشگاه فردوسی به آگاهی رساند که دستگاهها سه ماه است که /۲
از کار افتادهاند مرکز زلزله نگاری فنلاند این زمین لرزه را ۷٫۲ ریشتر ثبت کرد اما دیگر شاهنشاه و شهبانو درکشور نبودند که به میان مردم نگون بخت بروند و آنان را در آغوش بگیرند اشک هایشان را پاک کنند و دلداری دهند و به جای خانه و کاشانه ویران شده آنها خانههایی مدرن و زیبا /۳
شاهنشاهفقید: من از دانشجویان همواره میخواهم که ابتدا دانشجو باشند و سپس درس بخوانند و بعد از آن هر گرایش سیاسی که میخواهند اتخاذ کنند اما متخصص باشند
ازسایرین هم میخواهم که نیروی کار ماهر باشند تا بعد از من آن زمانیکه میخواهیم به اقتصاد غیرنفتی برسیم بتوانیم باکشورهای درجه اول/۱
جهان برابر باشیم هدف من آماده سازی برای پس از دوران خودم بود از همین الان
خبرنگار: آیا فکر میکنید این موفقیت حتمی است؟
شاهنشاه: همه چیز بستگی دارد به اینکه مردم ما بخواهند به جایی برسند که میتوانند
خبرنگار: که دقیقا چه چیزی بخواهند باشند؟
شاهنشاه: کشور درجه اول، پیشرفته ومترقی/۲
خبرنگار: آیا فکر میکنید که مردم این را میخواهند؟
و شاهنشاه با نگاهی خیره به دور و شاید به امروز و شاید به من تو میگوید: دست کم تمام ظرفیتهای مورد نیاز برای این کار را دارند
بله خبرنگار درست میگفت مردم آنروز ایران نمیخواستند به جایگاه مترقی و درجه اول درجهان دست یابند این اصلا /۳
قیچی فاجعه۵۷ دو تیغه آلوده داشت که #محمدرضاشاه فقید آن دو را ارتجاع سرخ و ارتجاع سیاه نامیده بود
این دو تیغه کهنه از میانه دهه ۴۰خورشیدی به مدد حمایت خارجی و تولیدات شارلاتانهای داخلی زنگار از تن گرفتند و نسلی از جوانان رمانتیک، بیاطلاع و آرمانخواه را همزمان به دو بیماری /۱
چپگرایی و شیعهگری مبتلا کردند این آلودگی، آسیب جبرانناپذیری به روند توسعه و توانمندسازی #ایران_عصر_پهلوی وارد کرد و موجب گسترش خشونت و توهمزدگی میان نسلِ خِرَدباختهای شد که در دهههای پر رونق و آرام چهل و پنجاه خورشیدی در رفاه و امنیت ناشی از رشد اقتصادی و زمامداری عاقلانه /۲
حکومت پادشاهی بالیده بودند و از نعمات آن دوران بهره برده بودند
در آن ایام، پهلوانپنبههای شیاد و غربستیزی چون جلال آلاحمد و علی شریعتی نقشی اساسی در ایجاد تفاهم میان ارتجاع سرخ و سیاه بازی کردند هذیانهای منتشره در آثار این دو نفر و امثال آنها نه تنها این دو تیغه آلوده را /۳