کاملترین #رشته_توئیت درمورد #رضاشاه
ایران در آستانه سلطنت رضا شاه آباد نبود، این آباد نبودن حتی در مقایسه با کشورهای همسایه ایران نیز در آن روزگار به چشم می آمد، نهادهای اقتصادی ایران بدویی و جامعه هنوز دهقانی بود، چندشهر مهم ایران همچنان بافت قدیمی داشتند و بیشتر به روستا
شباهت داشتند تا یک شهر قرن بیستمی، کوچه ها تنگ و تابستان پر از گرد و غبار و زمستان پر از گِل و لای میشد و رفاه برای مردم مفهومی نداشت، رضا پیشتر و در کارنامهاش نشان داده بود که فردی اجرایی و مرد عمل است، سالها در میدانهای نبرد سراسر کشور را از نزدیک دیده و پیموده بود،او
مراسم تاجگذاری و مهمانی های مخصوص به آن را به سرعت به پایان رساند تا هرچه سریعتر شنل و ردای مجلل و رسمی پادشاهی را کنار گذاشته و بر خلاف سنت پادشاهان پیشین خود آستین همت را برای آباد کردن سراسر ایران بالا بزند،رضاشاه در اولین قدم اور به سراغ آرزوی دیرینه ایرانیان رفت، احداث
راه آهن سراسری ،
اما اولین مشکل کشیدن خط آهن نبود پول کافی برای این کار بود، سیاست رضا شاه این بود که هرگز از هیچ کدام از دولت های خارجی وام نگیرد، از زمان قاجار نقشه خط آهنی که از شرق به غرب گذرگاهی از عراق به هند ایجاد کند مطرح بود و انگلیسیها آن را به شدت می پسندیدند، اما
نظر رضاشاه درست برعکس خواسته بریتانیا بود، طرح خط راه اهن ایران صرفاً برای حمل و نقل نبود به نوعی ابراز استقلال ایران بود، رضا شاه برای تامین هزینه احداث راه آهن مالیات غیر مستقیم بر روی اقلام مصرفی وارداتی چون چای و قند و شکر گذاشت، ملاحظات سیاسی و نظامی بیش از هرچیز دیگر ذهن
رضاشاه را درگیر کرده بود.بعد از بررسی های زیاد مهندسان و مشاوران آمریکایی سرانجام خط آهن ایران از شمال شرقی به جنوب غربی و از دریای خزر به خلیج فارس در نظر گرفته شد این مسیر راه آهن،
مسیر راه آهن به ایران امکان انتقال سریع نیرو به شمال و جنوب در صورت تهدید نظامی شوروی و یا
انگلیس را می داد همچنین برای دوری از هرگونه خطر راهآهن از هیچ شهر مهم و بزرگی جز تهران میکرد در نهایت در ۱۳۰۶ کلنگ خط آهن زده شد، ۵۰هزار کارگر مشغول به کار شدن آنها در دل کوه ها تونل که در آن زمان به آن لوله سنگینی گفتند باز کردند و تپه ها مسطح و بر روی دره ها هم پل کشیده شد
رضاشاه خود شخصاً از مراحل مختلف احداث راه آهن بازدید میکرد و در جریان پیشرفت کار قرار می گرفت از شخصیت نظامی پیش می آمد و تا سالها بعد از او باقی ماند،
ساخت راه آهن سالها زمان میبرد و عدم وجود راه های ارتباطی میان شهرها باید هرچه سریع تر رفع میشد، از یک سو امنیت و سوی دیگر
پیشرفت اقتصادی در گرو ارتباط آسان شهر ها با یکدیگر
با یکدیگر بود ،در سرتاسر وسعت پهناور ایران
تنها چند صد کیلومتر جاده شوسه وجود داشت و طی کردن مسیر ها هرچند کوتاه روز ها و گاه ماه ها طول می کشید،
ترکیه و مصر در همین زمان بیش از ۴ هزار و ۵۰۰ کیلومتر خط آهن داشتند،
در نتیجه
همزمان با راه آهن راهسازی هم با جدیت آغاز شد. رضاشاه بعد از مدتها در ایران فردی که در رأس قدرت قرار داشت زمینه ای فراهم آورده بود، تا تمام کشور از حالت رخوت و سستی بیرون آیند، رضا شاه برای نوسازی ایران بی امان بود و از کارکنان دولت انتظار فراوان داشت،
معتمدین اطراف رضاشاه را
اغلب افرادی تشکیل داده بودند که طی دوران حضورش به عنوان وزیر جنگ و همچنین نخست وزیر برای برنامهریزیهای آینده خود انتخاب شان کرده بودمحمد علی فروغی ادیب و سیاستمدار،
عبدالحسین تیمورتاش فیروز میرزا نصرت الدوله سردار اسعد بختیاری و علی اکبر داور
دولت مردانی که در به قدرت
رسیدن رضاشاه و تثبیت نقش داشتند و بعدها سرنوشتشان به گونه ایی دیگر رقم خوردن
رضاشاه که خود نظامی بود و ایران را نیازمند ارتشی قوی می دید توجه زیادی به آن نشان داد
مدرنیزه کردن ارتش ملی از طریق تاسیس نیروهای ۳گانه صورت گرفت مدرسه نظام تأسیس شد و قانون نظام وظیفه به اجرا درآمد!
با خرید ۱۳ فروند هواپیمای یونکرس آلمانی نیروی هوایی ایران توسعه یافت و اینگونه ایران به سرعت صاحب ارتشی نوین و قدرتمند شد
در سالهای نخست پادشاهی رضاشاه جمعیت ایران با چند موج مرگبار شیوع امراض مُسری ،سید روند کاهشی داشت رضا شاه خود در جایجای ایران مرگ و میر ناشی از بیماریهای
مسری و هولناک را به چشم دیده بود در همان سال ۱۳۰۵ به سرعت با پیشنهاد تاسیس اداره صحیحه که بعدها وزارت بهداری نام گرفت موافقت کرد و این اداره هم قوانین جدیدی را به اجرا گذاشت تجددخواهی و تمایل به مدرنیزاسیون در ابتدای قرن تازه سرزمین ها و کشور های مشرق زمین را نیز تحت تاثیر قرار
داده بود و این فقط شامل مدرنیزه شدن سیمای شهرها نمیشد و شکل ظاهری بومیان و البته آنها نیز با گذر زمان مدام تغییر میکرد،
شهرهای خاورمیانه به خصوص ترکیه و ایران در این میان به عنوان دروازه غرب به شرق با شتاب بیشتری رنگ این تغییرات را به خود می گرفتندو مردم مقیم این سرزمین ها باید
هرچه سریعتر در گذر از سنتها با شرایط جدید سازگار شوند. پاییز ۱۳۰۷ قانون وحدت لباس به تصویب رسید
که شامل کت و شلوار کلاه پهلوی بود،
اما روحانیون و مراجع تقلید و طلاب از این قانون مستثنی شدن با افتتاح کارخانه های نساجی تشویق مردم به استفاده از لباس هایی که در ایران دوخته می شد
آغاز شد،
در ابتدای متحدالشکل کردن لباس مقاومت در برابر استفاده از لباس ساخت ایران زیاد بود نخست وزیر وقت با صدور دستوری به ادارات آنها را امر به پوشیدن لباس وطنی کرد،
اگرچه امتح خارجي از حیث قماش و ارزانی قیمت طرف نسبت با متاح های داخلی نیست ولی ناگزیر باید حس وطن پرستی و مملکت
خواهی مستخدمین و مردم مقاومت کند که امتح وطنی را به هر صورتی که هستند ترجیح دهند و باید وزارتخانهها اجزا را به این امر تشویق و ترغیب نمایند که حداقل لباس کار را وطنی قرار دهند تا تمام کارخانجات داخلی به واسطه زیاد شدن مشتری وسعت پیدا کند. ایران در حالِ توسعه بود و نیاز به
قوانین هماهنگ با زمان بیشتر از همیشه حس میشد،
تا پیش از آن مسائل مربوط به احوال شخصیه افراد از ازدواج گرفته تا معاملات و حل اختلافات بر آمده از آنها از طریق روحانیون و ریش سفیدان محل حل و فصل میشد
اما کشور دیگر نمی توانست به نهادهای سنتی اکتفا کنند. نهایتا به کوشش علی اکبر داور
قانون مدنی برای سر و سامان بخشیدن به این مسائل به مجلس پیشنهاد و در ۱۳۰۷ به تصویب رسید
با ایجاد قوانین مدنی اصلاحات قضایی و تاسیس کانون وکلا رجوع روزانه مردم به روحانیت و شیوههای سنتی رسیدگی به شکایات و حل و فصل اختلافات کاهش یافت و شکل تازهای از روابط اجتماعی میان مردم ایران
تعریف و نفوذ روحانیون شروع به کاهش کرد و محدود به امور مذهبی شد.سال ها به سرعت میگذشت و ایران داشت کم قانونمند می شد دیگر مسئولیت اداره تلگرافخانه ها بنادر بانک ها و ادارات به عهده کارمندان دولت بود که آنها هم از میان خود مردم انتخاب می شدند
حالا دولت ایران ۱۳ وزارتخانه به
به مفهوم مدرن آن داشت که به کارها نظارت کندرفته رفته مردم با مفهوم بروکراسی و ساز و کار رسیدگی دولت به درخواست هایشان آشنا می شدند،
تا پیش از آن تحصیل کردن مختص طبقه اشراف بود و آنها هم با معلم های سرخانه تحصیل می کردند و مردم عادی کوره سواد را در مکتب خانه ها و نزد ملاباجی ها
می آموختند، با اصلاح و پیشبرد نظام آموزشی مکتب خانه ها دیگر از رونق افتاد و جای خود را به مدارس تازه تاسیس و نظام آموزشی مدونی دادهمچنین تصویب شد که از سال ۱۳۰۷ تا سال ۱۳۱۲ هر ساله یکصد نفر محصل برای تعلیم فنون مختلف از طرف دولت به اروپا اعزام گردنند
برای هر ۱۰۰ نفر در سال یکصد هزار تومان اعتبار تخصیص داده شد، و مقرر شد که نصف مدتی که از دولت مخارج تحصیل گرفتهاند باید در ادارات دولتی خدمت نمایند،
در حالی که همه جا ساخت و ساز بود و چهره شهرها روز به روز عوض میشد، زندگی شهری داشت در ایران جوانه میزد و رشد میکرد رشدی که
در زمان کم و با سرعت زیاد انجام می گرفت
بیش از صد خیابان و ده میدان جدید در تهران احداث شد جاده مخصوص پهلوی از تهران تا قریه تجریش توسعه پیدا کرد کوچهها معابر و خیابانهای شهر سر و شکل تازه ای پیدا کردند،
و دیگر شهر شکل مدرن به خود گرفتدر خیابان های تهران تیرهای چوبی برق کار
گذاشته شد و قرار شد چراغ های سطح شهر ساعات بیشتری از شب روشن بمانند،نیاز مردم به حمل و نقل شهری باعث شد در تهران و شمیران ۲۱ اتوبوس شروع به کار کنند،
برای دوچرخه که تازه به خیابان های ایران آمده بود نظام نامه تعیین شد و رفته رفته مقررات و قوانین ساده و ابتدایی برای رانندگی
اتومبیل های شخصی و اتوبوس ها تصویب و به اجرا درآمد،
تفریح مردم در اوقات فراغتشون تغییر کرد و دیگر در کافه ها و رستوران ها وقت می گذراندند،
دستگاه گرامافون به کشور وارد شد
صدای قمرالملوک وزیری روی صفحه گرامافون ضبط شد شد آن زمان به آن حظ کردن صدا می گفتند.
همچنین هنرسرای موسیقی
برای گردآوری و تنظیم موسیقی محلی و ترانه های سنتی ایران تاسیس شد،
رضاشاه با سپری کردن پنج سال نخست سلطنت اش سن ۵۰ رد کرده بود
او مردی مقید و پایبند اخلاق بود، زندگی خانوادگی برایش بیشتر اهمیت داشت و عدهای غذایش را تقریباً همیشه در کنار بچه هایش می خورد
او دلواپس تمام دودمانی بود که بنا نهاده بود
مخصوصا به پسر ارشدش محمدرضا که آن موقع سن و سال چندانی نداشت و باید سال ها آموزش میدید تا فرمانروایی کار کشته شود،
ولیعهد به همین دلیل در شهریورماه سال ۱۳۱۰ برای ادامه تحصیل به سوئیس اعزام شد
تا ۱۳۰۷ بر سر سهم ایران از منابع نفتی
مذاکراتی بین ایران و شرکت نفتی ایران انگلیس در جریان بود.مطابقِ قراردادی معروف به دارسی که در زمان مظفرالدین شاه بسته شده بود امتیاز کشف استخراج و بهره برداری از نفت جنوب ایران به مدت ۶۰ سال به ویلیام دارسی سرمایه گذاری انگلیسی واگذار شده بود،
در مقابل آن ایران ۱۶ درصد از سود
خالص فروش نفت را دریافت میکرد،
در پاییز ۱۳۱۱ مذاکرات پنج ساله با شرکت نفت ایران و انگلیس به نتیجه دلخواه رضاشاه نرسید و سهم پرداختی به ایران به بهانه بحران اقتصادی به کمتر از یک چهارم کاهش یافت که باعث خشم رضاشاه شد. رضا شاه در جلسه ای به همراه هیئت دولت، پرونده نفت را خواست و
آن را در بخاری انداخت و آتش زد،
با خبر لغو قرارداد مردم کارناوال های شادی راه انداختن و روزنامه اطلاعات هم با تیتری درشت در ستایش از این اقدام رضا شاه به همراهی با شادی مردم پرداختند،
رضا شاه دستور داد تمام سینماها به مناسبت این جشن ملی برای عموم رایگان باشند،
از سوی دیگر واکنش
دولت بریتانیا به لغو یکطرفه قرارداد غیرمنتظره بود، آن ها ایران را تهدید و اعلام کردند، برای حل این مسئله همه گزینه ها را در نظر خواهد گرفت،
بریتانیا در سوم آذر ماه سال ۱۳۱۱ علیه ایران به شورای جامعه ملل شکایت برد علی اکبر داور نماینده ایران در شورا مسئله را اینگونه مطرح کرد
که دولت انگلیس صلاحیت شکایت از ایران را ندارد، چون طرف قرارداد ایران یک کمپانی خصوصی است و این موضوع باید در دادگاه های خود ایران رسیدگی شود، او تنها دلیل حضورش در شورای ملل را شکایت از دولت بریتانیا برای دخالت در امور داخلی ایران دانست،
شورای ملل هم رسیدگی به پرونده را به تعویق
انداخت که منجر به از سرگیری مذاکرات شد،
سرانجام مذاکرات ایران و کمپانی نفت ایران و انگلیس به امضای توافقنامه ۱۹۳۳ منتهی شد،
حالا شرکت نفت باید ۲۱ درصد از کل تولید نفت اش را صرف نظر از سود و زیان به ایران می داد شرکت نفت موظف شد که بدهکاری های عقب افتاده ایران را بپردازد همچنین
مساحت زمین های زیر نظر از ۸۰ درصد کاهش پیدا کرد تا پیش از آن تنها پست های پیش پا افتاده به ایرانیان داده میشد اما در قرارداد جدید هر ساله باید مهندسان و تکنسین های ایرانی نیز آموزش می دیدند و در کارها شریک می شدند در پی آن دانشکده نفت آبادان تاسیس شد تا نسل تازه ایرانی برای
اداره صنعت نفت پرورش یابند،
کمپانی نفت هم در برابر این شرایط تازه که به نفع ایران بازنویسی شده بود خواستار تمدید قرارداد شد که با توافق دو طرف به مدت ۳۲ سال دیگر تمدید شد،
روابط ایران و بریتانیا به سردی گرایید و رضاشاه به هیچ وجه روی خوشی به آنها نشان میداد، در پی جستجوی منطقه
جایگزین بیسروصدا پایگاه های نیروی دریایی خود را از بوشهر به بحرین منتقل ساخت، و سر آخر مسیر پرواز هواپیما هایش را از آسمان ایران به حاشیه جنوب خلیج فارس تغییر داد، همچنین دولت ایران آن بخشی از خطوط تلگراف و تلگراف خانه های انگلیسی از حدود ۷۰ سال پیش در خاک ایران بودند را به
مالکیت خود در آورد
داد و ستد ایران و انگلیس کاهش یافت. حالا آمریکا آلمان ایتالیا و سایر کشورهای اروپایی طرف تجارت با ایران شدند و مشاوران و مهندسان آنها برای طراحی و توسعه پروژه ها به ایران آمدند و به این ترتیب روابط خارجی ایران طی تحول تازهاش به کمترین حد خود با بریتانیا رسید
رضاشاه آرزوی دیرینه خود و ایرانیان که ایجاد دولتی مقتدر و مستقل از حضور بیگانگان بود را محقق ساخته بود حالا از جامعه بین المللی توقع داشت تاکید کنند که دولت ایران دیگر دست نشانده قدرت های بزرگ نیست ،
و باید شانش را به جا بیاورند،
او به همین دلیل بر خلاف احمد شاه که شیفته و
دلباخته اروپا بود نه فرصتش را یافت و نه رغبت داشت که به اروپا سفر کند،
او معتقد بود سران دول و همترازان اروپایی او باید به ایران سفر کنند!
««پایان قسمت یک از سه»» #رضاشاه_روحت_شاد
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
نقشه راه #رشته_توئیت_مهم
آیا عید امسال را کنار شاهمان جشن خواهیم گرفت؟؟ آیا پیروزی همونطور که بی بی گفته زودتر از انتظار رخ میدهد؟؟
این رشته توئیت پاسخ بدون تعارف به این سوالات است! اما لازم است کاملا با دقت تمام جزئیات رو بخونید.
بیشمار بازی موازی در منطقه و ایران در جریان است
که در بیشتر آنها شانس بقای ج ا از متوسط تا ناچیز اما فقط در یک بازی شانس بقای ج ا صفر است و خوشبختانه این یکی از سه بازی اصلی است.
بازیهای موازی اصلی تاثیرگذار بر ایران کدامند!؟
۱-بازی ترامپ و گلوبالیسم
۲-بازی آمریکا و چین (و روسیه)
۳-بازی اسرائیل در منطقه
بزارید شانس بقا و
سرنگونی ج ا و نوع بازی مهره ها در این سه بازی که همزمان و موازی باهم در جریانند رو بررسی کنیم.
۱-بازی ترامپ و گلوبالیسم: در چند سال گذشته این بازی بالادستی تمام جریانهای جهان بود. یعنی شما هیچ تحلیلی رو بدون در نظر گرفتن این جریان قابل تحلیل نمیدیدید. ج ا هم بعنوان طفل شیرین
ایران آزاد میشود #رشته_توئیت
۸۰ تُن مهمات در عرض ۱۰ ثانیه مسلسل وار بر مقر فرماندهی حزبالله ریخته شد و #نصرالله را در عمق ۲۰متری زمین به جایی که واقعا به آن تعلق داشت یعنی زباله دان تاریخ فرستاد. کار تمام نشده این تنها نوک کوه یخ است. بارها بشما گفته بودم که تنها کسی که بازی را
برهم میزند اسرائیل است.
غیب شدن ناگهانی فعالان سایبری و افغانی حامی رژیم در هفته های اخیر "تصادفی" نبود "دستوری" بود. ج ا برای عبور از این مرحله اول باید از هواداران مغزشویی کرده خود عبور میکرد. بازی تائید و تکذیب اخبار صلح با اسرائیل هم تصادفی نبود. حتی خود ضریب جمهور رژیم هم
همزمان با ارسال سیگنال تنها رهاشدن حزبالله وارد این بازی شده بود. پینگ پونگ تائید یکی و تکذیب دیگری در رابطه با اسرائیل از رسانه ها آغاز و اکنون به مرحله اصلاحطلبان رسید و داشت کم کم بسمت راس هرم حرکت میکرد تا سرانجام پس از #قورباغه_پخته شدن افکار عمومی، مجتبی مثلا ناراضی یا
✅یک انقلاب عظیم در راه است! #رشته_توییت_مهم
بیشتر از ۵۰% شما دوستان دنبال کننده در یکسال گذشته با من آشنا شدید و هنوزم منو درست نمیشناسید. من به شما قول دادم که اولین نفری باشم که خبر انقلاب رو بهتون میدم. دفعه قبل هم همینکارو کردم و درست ۳۰ روز (دقیقا ۳۰) قبل از قتل مهسا امینی
بهتون اطلاع دادم که چه اتفاقی رخ خواهد داد. انقلاب موسوم به مهسا نهایتا توسط چپها و دمکراتهای آمریکا به لجن کشیده شد. اما دستاوردهای ملی و مطالبات آن خیزش در بطن جامعه همچنان وجود دارد و این آتش زیر خاکستر بهرحال دوباره زبانه خواهد کشید! بشما قول میدم یک انقلاب دیگر و از نوع
واقعی آن در پیش است. من وقوع اونو حس میکنم. در چندروز گذشته اخبار #اعتصابات_سراسری و چند اعتراض مختلف پخش شد.
اگر یادتون باشه همیشه درباره اینکه یک انقلاب بدل و جعلی خیزش ملی مارا تهدید میکند هشدار داده ام. چیزی که درمقابل چشمانم امروز دارم میبینم اون انقلاب جعلی است نه اصلی!
جنگ میشود!؟ #رشته_توئیت
تقریبا همه شما با نظرات من درمورد جنگ آشنایید. میدونید معتقدم جنگ سریعترین، کم هزینه ترین و کم تلفات ترین راه انداختن ج ا است. ج ا همیشه از این نقطه فرار میکرده اما مدتیه متوجه سیگنالهایی شدم که ج ا هم بدنبال جنگ هست! البته این به این معنی نیست که همه
در ج ا بدنبال جنگند. ج ا بدنبال یک جنگ #گاوبندی هست نه چیز دیگه! گاوبندی نباید با جنگ اشتباه گرفته شود! اما حتی در یک گاوبندی هم اوضاع خیلی راحت میتواند از کنترل خارج شود. حتی ممکن است خود گاوبندی تلهایی برای ج ا باشد! اینکه چرا ج ا بدلیل عقب ماندگی تکنولوژیک در جنگ بازنده است
بعهده نظامی نویسان است و من کارشناس نظامی نیستم سیاسی نویسم! اما از آنچه از تاریخ جنگ میدانیم زمانیکه فاصله تکنولوژیک دو جبهه از حدی بیشتر باشد این جنگ نابرابر و نتیجه تقریبا از پیش تعیین شده است. جنگ غزه نشان داد که دوران ویتنام بازی تمام شده و این فناوری است که حرف اول را میزند
#جنگ_جهانی_سوم، جنگ جهانی نیابتی! #رشته_توئیت
بسیاری بدرستی معتقدند با توجه به انبوه سلاحهای اتمی امکان وقوع جنگ جهانی سوم بشکل کلاسیک وجود ندارد و پیروز نهایی (کسی زودتر ضربه اول رو زده) بااینکه میتواند فقط طی چند دقیقه مشخص شود عملا با سیارهای غیرقابل استفاده مواجه میشود.
بنابراین هرچند بنظر میرسد جنگ جهانی بعدی از سطح درگیری نیابتی مثل جبهه اوکراین یا اسرائیل یا مثلا مثل تایوان و... فراتر نرود اما این به این معنی نیست که جنگ جهانی بشکل غیر کلاسیک آن رخ نخواهد داد. شما ببینید تلفات کووید تقریبا با تلفات غیرنظامی جنگ جهانی اول قابل مقایسه است.
و با مشاهده آنچه در جهان چندسال اخیر در جریان بوده و هست میتوان نتیجه گیری کرد جنگ جهانی سوم بیشتر داخلی و درون جریانی است و کمتر بین المللی و بین کشوری! منظورم جنگ بین گلوبالیستها و میهن پرستانه! دو طرف مدتی هست که سربازگیری از قشر خاکستری را آغاز کرده اند و بشدت برروی
دولت سقوط! #رشته_توئیت
ج ا نیاز به "رای" ندارد به "صف" نیاز دارد!
برای همین اگرچه بیشتر این رشتو ۲۴ساعت قبل از اعلام نام آبدارچی جدید خامنهای نوشته شده و بهتر است موقع خوندن این رشتو جلیلی بعنوان ملیجک جدید نظام معرفی شده باشد اما فرد برنده و آمار مشارکت هیچکدوم تاثیر کلی بر
تحلیل پیش رو ندارند. چون حل معضلات داخلی و خارجی پیش روی نظام از عهده این دو نفر خارج است. و تقریبا با قطعیت میتونم بگم هیچکدام از این دو دولت مثل دولت رئیسی به پایان طبیعی نخواهند رسید! و اما مقام کاملا سمبولیک ریاست جمهوری در ایران یک معنای کلی دارد: کدام باند و کدام کانال مالی
مالی پیمانکار عملگی اربابان بویژه آمریکا باشد!؟ در همین راستا میبینید تقریبا هرروز یکجای جدیدی سپاه رو تروریستی اعلام میکنن تا محدودیتهای ایجاد شده راه رو برای باند ظریف پزشکیان بیشتر باز کند و میشه گفت بعد از حذف قالیباف خامنهای تقریبا چارهای جز راه دادن به پزشکیان ندارد! چون