#رشتو
جزییاتی از زندگی #نسرین_قادری و قتلاش به دست نیروهای امنیتی
نسرین فارغالتحصیل کارشناسی فلسفه از دانشگاه علامه طباطبایی بود. او فعال سیاسی بوده و به همین دلیل چندین پرونده سیاسی باز داشته است. برای مثال در سال ۱۳۸۹ بهعلت درگیری با گشت ارشاد یک هفته زندانی شد/۱
و با وثیقهی ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. نسرین از دو سال پیش هم ممنوعالخروج بوده است. پس از فارغالتحصیلی (۱۳۸۷ به بعد) دور از خانواده و تنهایی در تهران زندگی و کار میکرده و دختری اهل شعر و ادبیات بوده است.
در روز ۱۳ آبان لباسشخصیها به زور وارد منزل او میشوند/۲ #نسرین_قادری
که احتمالا با مقاومت شدید او در برابر ربوده شدن مواجه و با او درگیر شدەاند. در این درگیری با باتوم ضربات شدیدی به سرش وارد میکنند که باعث ضربه مغزی و قتل او میشود. نیروهای امنیتی پس از قتل منزل نسرین را مرتب و واقعه را چنان صحنهسازی میکنند که او بر اثر تشنج فوت شده است/۳
اما در این سناریوسازی آنها یک کار عجیب انجام دادەاند و آنهم ضبط کردن تمام لوازم الکترونیکی نسرین از جمله تلفنهمراه، هارد و لپتاپ در همان روز است.
برادر نسرین (که او هم در تهران زندگی میکند) پس از پاسخ ندادن تماسهای مکرر به منزل او مراجعه میکند و پس از وارد شدن پیکر بیجان/۴
نسرین را میبیند. او فورا به آمبولانس زنگ میزند و زمانی که منتظر آمبولانس بودە متوجه میشود که بسیاری از لوازم شخصی نسرین از جمله موبایلش در خانه نیست.
همراه با آمبولانس نیروهای لباسشخصی نیز فرا میرسند. لباسشخصیها جسم بیجان نسرین را با آمبولانس به پزشکی قانونی میبرند/۵
برادرش هم از ترس ربودن جسد همراهشان میرود. در پزشکی قانونی سریعا نسرین را کفن، موضوع را صورتجلسه و علت مرگ را نامعلوم اعلام میکنند. پس از این جریانات بوده که پدر و مادر نسرین از مریوان خود را به تهران رساندهاند. نیروهای امنیتی به محض شناختن پدر نسرین او را تهدید کردهاند/۶
که اگر مصاحبه نکند و مرگ را به بیماری زمینهای ربط ندهد جنازه را در مکانی نامعلوم دفن خواهند کرد. او نیز که در یک شوک روحی بوده، از ترس ربودن جسد دخترش مصاحبه را میپذیرد. پس از مصاحبه هم چندین نیروی امنیتی تلفنهای همراه خانواده قادری را ضبط و آنها و آمبولانس حامل جسد/۷
را تا مریوان همراهی میکنند و در هیچ جایی از مسیر هم اجازه توقف به آنها را نمیدهند. ساعت ۵ صبح یکشنبه به #مریوان رسیده، فورا جسد را به بهشتمصطفی منتقل کرده و دفن میکنند. به والدین و خانواده قادری اجازه دیدن جسد نسرین را نداده و آنها فقط توانستهاند صورت دخترشان را ببیند.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
رشتویی برای هزارمین روز پس از #آبان۹۸
هزار روز از غرق شدن #ایران در خون آبان گذشت؛ هزار روز از قتلعام فرزندان ایران، هزار روز از خشکیدن لبخند بر لبان پدران و مادران داغدار گذشت، در این هزار روز به هر کاری دست زدند که مجال زاری را از ما بگیرند/۱ #من_صدای_آبانم
پیکر عزیزانمان را سلاخیکردند، ما را احضار، بازجویی و زندانی کردند؛ بارها ضرب و شتم شدیم و دهها بار خاکستر زندگیمان را زیرورو و تفتیش کردند.
هیچکداممان، از این اهریمنیترین حکومت تاریخ انتظاری بیش از این نداشته، نداریم و نخواهیم داشت/۲ #من_صدای_آبانم
از کوزهی این بیدادگران عایدی جز چرکاب نیست. ما در این مظلمه و تا روز #دادخواهی ، مبارزه را در فشردن قاب عکس عزیزان به سینهی خشمگینمان میدانیم؛ ما مبارزه را در “خشمهای فروخورده” خود زنده نگه میداریم /۳ #من_صدای_آبانم