۱/۴. متحد گشتن زمانی مُتقن است
کآن یکی دیگر، یکی هم‌میهن است
گر ندارد آن یکی از این نشان
تو نخوانش هم‌مِهَن، دشمن بخوان
از دو سد دشمن در این منزل، به راه
او که دارد غم به دل با اشک و آه
بیش از آن چندِ دگر آید به چشم
او که هم خود کینه دارد قدرِ خشم
👇🏼
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
کآن یکی دیگر، یکی هم‌میهن است
گر ندارد آن یکی از این نشان
تو نخوانش هم‌مِهَن، دشمن بخوان
از دو سد دشمن در این منزل، به راه
او که دارد غم به دل با اشک و آه
بیش از آن چندِ دگر آید به چشم
او که هم خود کینه دارد قدرِ خشم
👇🏼
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
۲/۴. دل برای سوگِ او گریان و ریش
سفره‌ای آماده دارد او به پیش
جَخ کنون چندی سخن، قدری ادا
می‌کند ملت کنون او را سدا؛
این یکی نامش نهد آقای صبر
وآن یکی می‌سنجدش با نَرّه‌ببر
یک بگوید کاوه آهنگر است
آن دگر گردد به بویش مستِ مست
آن یکی ناگه ز اعماق جنون
خواندَش فرمانده و میرِ قشون
سفره‌ای آماده دارد او به پیش
جَخ کنون چندی سخن، قدری ادا
می‌کند ملت کنون او را سدا؛
این یکی نامش نهد آقای صبر
وآن یکی می‌سنجدش با نَرّه‌ببر
یک بگوید کاوه آهنگر است
آن دگر گردد به بویش مستِ مست
آن یکی ناگه ز اعماق جنون
خواندَش فرمانده و میرِ قشون
۳/۴. این میان چندی مُردد مانده‌اند
بهرِ فرمانِ هَمو درمانده‌اند
زهر را بینند و او تریاک‌شان
نیست از نیرنگ، حتا باک‌شان
لیک، ناآگه ز مقدار و روش
حَبِّه و مِثقال و سیر و پنج و شِش
در کشاکش از برای سَر شدن
از برای یارِ خود دِلبَر شدن
...
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
بهرِ فرمانِ هَمو درمانده‌اند
زهر را بینند و او تریاک‌شان
نیست از نیرنگ، حتا باک‌شان
لیک، ناآگه ز مقدار و روش
حَبِّه و مِثقال و سیر و پنج و شِش
در کشاکش از برای سَر شدن
از برای یارِ خود دِلبَر شدن
...
#مهسا_امینی
#حامد_اسماعیلیون
۴/۴. پ‌ن: این، مقدمه و بخشِ آغازین [تقریبن شاید یک‌پنجم] از یک مثنوی بلند به نام «هَجماسه (هجو-حماسه) اتحاد» است که من چندی پیشتر آن را نوشتم، که البته اگرچه به‌طور مشخص درباره #حامد_اسماعیلیون است، ولی همه منحرف‌کنندگان و مزدوران و منحرف‌شوندگان و مشنگان را شامل می‌شود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
