اگر معترضان و مخالفان هم نهایتاً زورشان به جمهوری اسلامی نرسد، به نظرم برخی از #حامیان_تندرو حکومت آن را سرانجام از پای در میآورند!
از منظر روانشناختی و سیاسی، جمهوری اسلامی واقعاً دشمنانی سرسختتر از نیروهای حامی اصطلاحاً "پا به رکاب" خود ندارد!
یکی از نمونههایش صحبتهای شیخ #ناصر_رفیعی در رفسنجان است. وی گفته است: "افرادی که میگویند دختر و پسر در #سلف_دانشگاه مختلط باشند، فردا ادعای اختلاط در خوابگاه و استخر را خواهند داشت"!
من نمیدانم آقای رفیعی آیا تاکنون به همراه خویشان خود به رستوران رفته است یا خیر؟
اگر نرفته باشد که انزوای او از جامعه را نشان میدهد و فرد منزوی هم طبعاً درکی عینی از مسائل جامعه ندارد و در توهمات خود غرق است. اما اگر رفته باشد، آیا ندیده است که افراد یک فامیل یا جمعی دوست، بدون #تفکیک_جنسیتی دور یک میز جمع میشوند و با هم غذا میخورند؟
آیا همۀ آنها که دور یک میز مینشینند، خواستار استخر و خوابگاه مختلط هستند؟
آخر رستوران چه فرقی با سلف سرویس دارد؟چطور دورهمنشینی دریکی مباح و حلال و در دیگری حرام اندر حرام است؟به نظر من افرادی با فکر وگرایش آقای رفیعی تا این کشور را کانون درگیری داخلی نکنند، آرام نخواهند گرفت!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
معرفی شبکۀ #ایران_اینترنشنال به عنوان "سازمان تروریستی" از سوی #وزارت_اطلاعات جمهوری اسلامی، ظاهراً به این شبکه چنان اعتماد به نفس و احساس حقانیتی داده است، که دیگر خود را نیازمند رعایت کوچکترین موازین حرفهای نمیبیند.
این شبکه به طرزی باورنکردنی، جنگی شخصی علیه #رعنا_رحیمپور یکی از کارکنان شبکۀ فارسی بی بی سی به راه انداخته و گمان میکند با این کارش شاهکار میآفریند!
تبدیل یک شبکۀ خبریِ مدعی مبارزه با جمهوری اسلامی، به ابزاری برای تسویه حسابهای شخصی با یک همکار مشغول در رسانهای رقیب،
خود به روشنی از وضعیت آیندۀ ما پرده برمیدارد. من البته مدافع بی بی سی فارسی نیستم. آنها هم ظاهراً برای عقب نماندن از غافلۀ رقبایشان در خارج از کشور، بسیاری از موازین حرفهای را به طاق نسیان سپردهاند!
من نمیدانم با این اوضاع با چه متر و معیاری میتوان به آیندۀ ایران خوشبین بود؟
منطق تمام کسانی که این روزها از پدیدۀ #عمامه_پرانی دفاع کردهاند، در این جمله خلاصه میشود: "چون روحانیون نوع پوشش دلخواه خود را به ما تحمیل کردهاند، بنابراین ما هم آنها را در پوشیدن لباسشان ناامن میکنیم."
این منطق کاملاً معیوب است.
۱/
در واقع منطقِ همان روحانیونی است که پوشش دلخواه خود را به دیگران تحمیل کردهاند. این منطق در ذاتِ خود زورمدارانه است و میدان سیاست و اجتماع را صحنۀ تلافیجویی، روکمکنی و انتقامکشی میداند. این منطق قادر است چرخۀ خشونت در یک جامعه را تا نهایت خونبارش پیش ببرد،
۲/
زیرا درگام بعدی به فرض گفته خواهد شد، او میکُشد پس من هم میکشم، او شکنجه میدهد،پس من هم شکنجه میدهم، او زور میگوید پس من هم زور میگویم،مگر من چه کم از او دارم!
در دو سوی یک منازعه،اگر یک طرف خود را به اصول اخلاقی مستحکم، مقید نکند،با آن طرف دیگرتفاوت رفتاری پیدا نخواهد کرد
۳/
بعد از #وزیر_اطلاعات، سردار یحیی #رحیم_صفوی نیز سعودیها را تلویحاً تهدید به انتقامگیری کرده است.
مقامهای ایرانی، دولت عربستان را پشتِ شبکۀ خبری #ایران_اینترنشنال میدانند و ظاهراً خواهان تعطیلی یا تغییر خطمشی این شبکه هستند.
به نظرم جمهوری اسلامی در شرایط کنونی امکانِ عمل به تهدید خود علیه عربستان را ندارد، مشخصاً به این دلیل که سعودیها با #پوتین همپیمان شدهاند.
بنابراین، پوتین مانع از عملی شدن هر نوع تهدید ایران علیه #عربستان خواهد شد.
روسها همانگونه که خود اعلام کردهاند خواستار میانجیگری بین تهران و ریاض هستند و احتمالاً تلاشهای پشت پردهای را نیز در این مورد آغاز کنند.
میانجیگری روسها در این شرایط به نظرم مؤثر افتد.
#جواد_موگویی و #شهرام_گیل_آبادی تجربههای شخصی خود را از نوع برخورد "#لباس_شخصی ها" با شهروندانِ "مظنون به اعتراض" در خیابان به رشتۀ تحریر درآوردهاند.
منتقدان نظام سیاسی، پیش از این بارها در مورد این نوع برخوردهای زشت و زننده و غیرقانونی از سوی برخی ضابطان
و افراد اصطلاحاً "لباس شخصی" نزد نهادهای مختلف شکایت بردهاند، اما کمترین اعتنایی به حرفهای آنها نشده است و در عوض خودشان به عناد و غرضورزی متهم شدهاند.
آقایان موگویی و گیلآبادی اما در شمار حامیان نظام سیاسیاند و به طور قطع، نه کمترین عنادی با حکومت دارند
و نه میتوان آنها را به غرضورزی متهم کرد. خب، پس چرا شکوائیۀ آنها شنیده نمیشود؟ چرا این رفتارها تکرار میشود؟ قطعاً مسئولان کشور نمیتوانند مدعی شوند که از این نوع برخوردها بیاطلاعند و یا شرح این برخوردها صرفاً ادعایی از سوی افراد معاند و مغرض است.
بعد از سالها روز سهشنبه فرصتی پيش آمد تا درجمع دانشجويان دانشگاه صنعتی شريف حضور پيدا كنم. دوری ازدانشگاه و عدم امكان صحبت بادانشجويان سبب شده بود كه محيط و فضای حاكم بر دانشگاهها را براساس خبرهاي منتشره در رسانههای داخلی وخارجی تصور كنم؛
به خصوص فضای دانشگاه صنعتی شريف را كه در هفتههای اخير به كانون توجه رسانهها تبديل شده بود. فضای كلی #دانشگاه اما آن چيزی نبود كه برخی رسانهها تصوير كرده بودند. صدها #دانشجو مانند سالهای پس از دوم خرداد در سالن جابربن حيان گرد هم آمدند و با شوق و حرارت به حرفها گوش دادند
و پرسشهای خود را مطرح كردند.
بعد از اتمام جلسه #مناظره نيز درست مثل همان گذشتهها تعدادی از دانشجويان دورم را گرفتند و تا درِ اصلی دانشگاه در خيابان آزادی، پرسشها و بحثهای چالشی خود را مطرح كردند. برای من چقدر روز شيرين و دلچسبی بود.
افتخارات شکننده!
دنیای ما ازهرجهت وارد عرصههای ناشناختهای شده است.دراین دنیا،دیگر چیزی به اسم محبوبیت واحترام برای هیچکس وجود ندارد.محبوبیتها حتی فصلی هم نیست،بلکه امری هفتگی و حتی روزانه شده است.
بیاحترامی هرلحظه ممکن است زنگ خانۀ مشهورترین ومحترمترین آدمها را به صدادرآورد
ممکن است این افراد به طرفهٌالعینی جا و موقعیتشان در اذهان عمومی معکوس شود؛ بیآنکه لزوماً خطای بزرگی مرتکب شده باشند و چه بسا اصلاً به دلیل کار درستشان، به این سرنوشت دچار شوند.
"دنیا وفا ندارد" دیگر یک اندرز اخلاقی منبعث از شهود عرفانی نیست، یک واقعیت عینی و آشکار است.
به نظرم، این خیلی هم بد نباشد! آدمها بیاندازه خود را در قید شهرت و محبوبیت و موفقیتهای اصطلاحاً حرفهای درآوردهاند. عمدتاً برای همین قبیل چیزها، شب و روز تقلا میکنند و حلاوت زندگی را نیز در همینها میبینند. اینها اما حلاوتآور نیست بخصوص در این روزگار که سخت شکننده شدهاند