این روایت فاجعهای است که بر امیرحسین رحیمی نوجوان۱۵ساله اهل کرج گذشته است.
ماموران اطلاعات سپاه۲۱مهرامیرحسین رادرفردیس کرج بازداشت میکنند.اودر ابتدای بازداشت از سوی ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفته وبه جای کانون اصلاح و تربیت به یکی ازخانههای امن اطلاعات سپاه منتقل میشود./۱
آنطور که امیرحسین بعدتر برای مادرش روایت میکند، او در تمام دوران بازداشت در خانه امن تحت شکنجه و آزار و اذیت قرار داشته و پرده گوش او به واسطه ضرب و شتم ماموران در هنگام بازداشت پاره میشود./۲
امیرحسین، با چشمان بسته همراه با ضرب و شتم و شکنجه تحت بازجویی قرار میگیرد و بازجو از او میخواهد که هر آنچه را که به صورت شفاهی قبول کرده به صورت کتبی نیز بنویسد و امضا کند./۳
فاجعه بیشتر و بدتر اما اینجاست که به شهادت امیرحسین ماموران در کیف او یک کوکتل مولوتف جاسازی و او بر همین اساس به اتهام «اجتماع و تبانی برای اتکاب جرم بر ضد امنیت ملی به واسطه حمل کوکتل مولوتف» از سوی شعبه ۸ دادسرای عمومی کرج تفهیم اتهام میشود./۴
امیرحسین به دلیل عدم توان مالی خانواده در تامین وثیقه۵۰۰میلیون تومانی صادره از سوی دادسرا تاکنون در بازداشت مانده است.او اجازه دسترسی به وکیل نداشته و پروندهاش اکنون با صدورکیفرخواست به شعبه اول دادگاه انقلاب کرج ارسال شده.
امیرحسین تنها ۱۵سال دارد.
صدای #امیرحسین_رحیمی باشیم./۵
تصویر دیگری از #امیرحسین_رحیمی نوجوان ۱۵ ساله اهل کرج که با پرونده سازی اطلاعات سپاه و اخذ اعترافات اجباری پروندهاش به شعبه اول دادگاه انقلاب کرج ارجاع شده است.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
این ویدئو برگزاری جلسه دادگاه اخیر اندرس بریویک عامل حمله تروریستی ژوئیه ۲۰۱۱ نروژ است که برای بررسی درخواست عفو او تشکیل شده. با کت و شلوار و کاغذی در دست در دفاع از حزب نازی وارد دادگاه میشود./۱
نکته اما برخورد دادگاه و وکیلش با اوست، میداند موکلش عامل قتل عام ۶۹ جوان و نوجوان است اما تعهدی که در دفاع از حقوق او در جایگاه یک متهم دارد بی مانند است. مشت به مشتش میزند و حقوقش را یادآوری میکند./۲
این رفتار را مقایسه کنید با وضعیت متهمان سیاسی و امنیتی دادگاه انقلاب در ایران. کدام وکیلی جرات دارد در برابر قاضی صلواتی یا مقیسه یا افشاری در دادگاه انقلاب تهران مشت به مشت موکلش بزند. چه تعداد وکیل خود متهم شدند به دلیل دفاع از موکلان خود./۳
The #LetUsTalk campaign is not just about compulsory Hijab. It is about the repression that the Western citizen imposes and applies on us who grew up with Islam, Muslims, and especially political Islam, through his/her rainbow unicorn perception of multiculturalism./1
At the university, I was forced frequently by Western professors to keep my silence or change the subject of my paper because of Islamophobia, so as not to talk about its violent and discriminatory roots and laws./2
Even once, while arguing with a Syrian student who had also tasted political Islam, we were both forced to stop. As much as I could, I stood up and resisted this repression many times./3
کمپین #LetUsTalk تنها معطوف به حجاب اجباری نیست. درباره سرکوبی است که شهروند غربی به واسطه تصورش از چندفرهنگی به ما که با اسلام و مسلمین و به ویژه اسلام سیاسی رشد کردیم اعمال میکند./۱ #بگذارید_حرف_بزنیم
بارها در دانشگاه توسط اساتید غربی وادار به سکوت و یا تغییر موضوع تحقیق به اتهام اسلامهراسی شدم تا مبادا از احکام خشونتطلب و تبعیضآمیز آن حرفی بزنم. حتی یکبار در حین بحث با دانشجویی سوری که او هم طعم اسلام سیاسی را چشیده بود هر دو مجبور به سکوت شدیم./۲
در حد خودم بارها در برابر این سرکوب ایستادم و مقاومت کردم. شهروند تحصیلکرده غربی تحمل به چالش کشیده شدن دنیای پروانهایاش توسط منِ خاورمیانهای را ندارد. یا میترسد یا واقعا توهم پروانهای دارد. میخواهد اثبات کند از من بهتر جامعهام را میشناسد./۳