این رشته توییت را لطفا بخوانید:
پیروزی سریع جنبشهای مدنی در نیم قرن اخیر بطور فزاینده ای دشوارتر شده. امکان پیروزی جنبشهای مسلحانه به مراتب حتی کمتر از جنبشهای مقاومت مدنی بوده است.
دلایل اصلی کاهش موفقیت سریع جنبشهای مدنی شناسایی شدن متدهای اصلی این جنبشها (عمده آنها توسط جین شارپ جمع آوری شدند) توسط دولتهای اتوکرات و طراحی روشهای مقابله با آنها بوده است. باید توجه داشت که شیوه های نظارت و کنترل و همچنین استفاده از نیروی نظامی جایگزین پیچیده تر شده است.
با وجود تمامی اینها هیچ حکومتی و تاکید می کنم هیچ حکومتی،مهم نیست چقدر قدرتمند و پیچیده توانایی ادامه فعالیت را در صورتی که تنها نزدیک به پنج درصد مردم به صورت منظم و متعهد در جنبش مدنی مشارکت کنند را ندارد. جنبشهای مدنی بسیار به ندرت چیزی بیش از ۱۰ درصد مردم را درگیر خود می کنند
پس برای موفقیت یک جنبش بیش از هرچیز ساختار بخشیدن به بدنه جنبش و افزایش سهم اجتماعی آن اهمیت دارد. با توجه به نقطه آغازین جنبش حاضر در ایران درصد بخش فعال اجتماعی هم اکنون نیز از حد نصاب لازم برای پیروزی گذشته است و تنها چیزی که نیاز دارد نظم ساختاری است
در گامهای نخستین یک جنبش نداشتن رهبری اجتماعی مشکل بزرگی نیست زیرا جنبش در مرحله گسترش و هم افزایی است و نداشتن رهبری متمرکز سرکوب آن را دشوارتر می سازد ولی در مرحله تثبیت و ورود به فاز مقاومت مدنی داشتن ساختاری که بدنه این جنبش را به حرکت در آورد و نظم بخشد امری حیاتی است.
آیا شورای رهبری مفید است؟ تردید دارم و بستگی دارد. اگر شورا در قدم نخست به عنوان شورای رهبری شروع به کار کند ممکن است حتی به انسجام درونی بدنه آسیب برساند. بدنه متکثر خیلی زود ممکن است شاهد پرسشها و درخواستهای نمایندگی در این شورا و یا مخالفت با اعضا شود. ولی راه دیگری هم هست ...
شورا می تواند بر محور یک خواست عمومی مانند آزادی زندانیان و توقف اعدامها صورت گیرد. در این مرحله به جای رهبری سیاسی، نمایندگی موضوعی فراگیر و مشترک هدف قرار می گیرد و به شورا امکان مذاکره بین المللی بر محور آن موضوع را می بخشد.
در صورت پیروزی احتمالی در پیشبرد این خواست جامعه مدنی یک حرکت به جلو و شورا یک قدم به امکان رهبری اجتماعی نزدیک شده. به باور من تمرکز بر رهبری سیاسی شورایی اقدامی از لحاظ استراتژیک اشتباه است. من هنوز باور دارم رهبری واحد قدرت سازمان دهی بیشتری دارد.
گاهی رهبر از بطن جنبشها ظهور می کند ولی تا این لحظه این امکانی بالفعل در این جنبش نیست. حتی بهترین گزینه ها در شرایط حاضر راه آسانی برای ایجاد شکلی از اجماع ندارند. نکته بعدی موضوع ساختار قدرت و عمل جامعه مدنی است.
هر قدرت سیاسی یک ساختار سرکوب و یک بدنه تکنوکرات دارد و اتصال و حرکت این دو تنها با کارکرد منظم بدنه تکنوکرات ممکن می شود. آنچه موجب سقوط یک اتوکراسی می شود سقوط ستونهایی است که آن را مستحکم نگاه داشته. بدنه تکنوکرات و ساختار اقتصادی نقطه به شدت آسیب پذیر نظام سیاسی ایران است
اگر کسی تصور کند که یک نظام سیاسی تنها به واسطه قدرت سخت و اعمال خشونت امکان سرکوب و دست بالا را دارد، هیچ چیز از چگونگی کارکرد قدرت درک نکرده است. جامعه مدنی ایران تنها یک قدم با پیروزی فاصله دارد اگر که پیروزی خود را باور کند و بتواند نظم و هماهنگی خود را افزایش دهد
در این میان وظیفه هر شهروند این است که نخست عادی زندگی نکند و به هر شکل ممکن خود را از قدرت دریغ دارد. حتی اگر به اعتصاب نمی پیوندد با سرعتی یک پنجم سرعت معمول کار کند. چرخه اقتصادی را کند کند و نمادهای مقاومت مدنی را حفظ کند و سنگرهای تسخیر شده را تسلیم نکند.
به جای تمرکز بر رهبران اصلی جامعه مدنی بر رهبران میانی تمرکز کند و صداهایی را که مفید می یابد قدرت بخشیده و گسترش دهد. زیرا تنها با تنوع امکانات بالقوه رهبری است که رهبران آینده اجتماعی امکان ظهور می یابند.
نکته بعدی تمرکز بر حقیقت و راستی است. گاندی جنبش خود را ساتیاگراها یا همراه ماندن با حقیقت نامید. زیرا هیچ نیرویی بالاتر از حقیقت نیست. این صدای صداقت و راستی است که می تواند قلب مردمان را لمس کند. هرچقدر یک جنبش از همراهی حقیقت دور شود ثمره آن آلوده تر به دروغ خواهد بود
دروغ همیشه آن بدهی پرداخت نشده به حقیقت است که روزی پرداخت خواهد شد. این جنبش با خواستهایی حقیقی برای برقراری آزادی و عدالت اجتماعی و پایان بخشیدن به استبداد، بی عدالتی، فساد و خشونت متولد شده و دلایل اصلی آنکه چرا در این راه قدم گذاشته ایم را هرگز نباید فراموش کنیم
تحولات بزرگ اجتماعی همیشه بسیار پرهزینه اند و خرد در هر جامعه ای پرهیز از این هزینه است، مگر آنکه حقیقتا راه گفتگوی اجتماعی و اصلاح ساختاری مسدود شود. آنچه ورود به این شرایط را ناگزیر ساخته این است که قبری کنده شده و از جامعه می خواهند با زبان خوش برای همیشه در این قبر بخوابد
شکاف بزرگی که میان خواستهای اجتماعی مردم و زندگی تحمیلی حاکمیت و تحقیر جامعه مدنی در کنار ناکارآمدی و فساد گسترده وجود دارد ، در حالیکه هیچ اصلاح ساختاری امکان پذیر نیست ، ایستادگی مدنی را به تنها گزینه به جای پذیرش مرگ اجتماعی بدل ساخته است.
پیروزی ممکن و در دسترس است. تنها هر فرد باید مسئولانه خود را از استبداد دریغ کند. با عدم تسلیم خود به استبداد به هر شکلی که می توانید و در توان شماست خواهید دید ستونهایی که بر پشت شما شکل گرفته و تخت قدرت را استوار نگاه داشته شروع به ریزش می کند. #اعتصابات_سراسری#مهسا_امینی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
می نویسم گرچه صدای من اینجامحدود است
راه توقف اعدام ترند کردن #نه_به_اعدام نیست
آنچه اعدام را متوقف می کند نمایش بزرگی از همبستگی ملی است
برای نمایش آن
سه روز #سوگواری_ملی اعلام کنید
شهرها و مردم یکپارچه سیاه پوش شوند
زندگی توقف یابد
لایک کمک نیست، همرسانی کنید! #StopExecutions
این فراخوان نافی هیچ فراخوان دیگری نیست تنها مکمل آن است. در مقاومت مدنی نیاز به تنوع ، ابتکار و امکان افزایش و هم افزایی راهکارهاست. این درخواست تغییر یکپارچه شهرها و مردم در کنار توقف زندگی و اعتصاب است. همه فراخوانهای دیگر هم در جای خود باقی است