نامه خواندنی دختر «عماد مغنیه» برای حاج قاسم
«حاج قاسم! گفتم که من بسیار تعجب کردم و شما از من پرسیدید دلیل تعجبت چیست؟ عمو جان! دلیلش این است که شما پدر واقعی من نیستید و لازم نبود همه مسئولیت های پدرانه را در قبال دختر و دو پسری که فرزند واقعی شما نیستند انجام دهید
آنچه که من دیدم و با آن زندگی کردم این است که کسانی که با رزمندگان مقاومت زندگی می کنند می دانند آنچه که در اختیار ندارند زمان است. قهرمان ها حتی زمان پدر بودن را نیز ندارند.
من همه جوانیم را در انتظار گذراندم . من همیشه منتظر می ماندم تا پدرم از جلسه برگردد یا جنگ تمام شود. من همواره آماده و منتظر بودم ؛ چرا که او هرگز برای من نبود بلکه برای یک امت بود.
اما شما حاج قاسم یک زمان زیبا و مقدس را از جدول زمانی خودت می دزدی و به سمت من می آیی و آنچه را که پدرم نتوانست یا فرصت نداشت تا به من آموزش پدر و فرزندی بدهد شما به من دادید. من همه آنچه را که از عماد نخواستم از شما طلب کردم و هر آنچه را که نتوانستم به عماد بگویم به شما گفتم؛
درخواست های ساده و اغلب کودکانه...
من هر زمانی که انتظار داشتم یا نداشتم شما همواره بودید. طبیعی است که شما به عنوان سردار قاسم سلیمانی و فرمانده مقاومت به خانه عماد مغنیه سربزنید و احوال ما را بپرسید، اما طبیعی نیست که شما هر وقت که به لبنان می آیید به خانه ما سر بزنید
همچنین اصلا انتظار نداریم وقتی که بیمار می شویم بیایید و همچنین من انتظار ندارم زمانی که شنیدن صدای شما به ذهنم خطور می کند با شما تماس بگیرم، گویی که دوست من هستید و همه وقت خود را می توانید به دوستی با من بگذرانید
و بلافاصله به تماس های من پاسخ دهید و من بدون اینکه کمی منتظر بمانم آنچه که دوست دارم از شما بشنوم: «سلام عموجان».
امروز نمیپرسم شما چگونه توانستید برای جهاد و پیروزی برای مظلومان در جنگ هایی که در آنها از ما حمایت می کردید وقت پیدا کنید
امروز نمیپرسم شما چگونه توانستید برای جهاد و پیروزی برای مظلومان در جنگ هایی که در آنها از ما حمایت می کردید وقت پیدا کنید اما این را می پرسم که چگونه وقت داشتید همیشه به تماسهای من پاسخ دهید و وقت ویژهای برای من بدزدید و بگویید سلام حال دختر ما چطور است؛
زمانی که مشتاق بودم سهمی از عسلی که سالانه خودتان آماده می کردید به دست بیاورم. شما حتی در صورت لزوم مرا توبیخ و سرزنش میکنید و می گویید: آیا من پدر تو نیستم؟ این کاری است که یک پدر انجام می دهد.
من می دانم که خیلی ها آرزو می کنند جای من باشند اما امروز من به شما می گویم از دست دادن شخصی مانند قاسم سلیمانی سخت ترین چیزی است که هر کسی می تواند تجربه کند مانند جدا شدن روح از بدن.
من دختر واقعی او و از گوشت و خون شما نبودم و این همه درد دارم خداوند به فریاد دل زینب و نرگس و فاطمه ،خانواده دوم من برسد. من برای وفاداری به عشق، محبت، دلسوزی، انسانیت، مردانگی، قهرمانی و همه ارزشهای محمدی که پدر شما قبلا اثبات کرده چه چیزی میتوانم به شما بدهم.
من معتقدم که امثال حاج قاسم خودشان زمان تسلیم کردن روحشان را انتخاب می کنند. من این را ماه ها قبل از شهادت ایشان گفتم. من به حاج قاسم گفتم احساس می کنم که قرار است برود و از او خواستم تا مهلت بیشتری به من بدهد تا بتوانم بیشتر او را نگاه کنم
من هرگز با عبارت «یک سال گذشت» درباره حاج قاسم نتیجه گیری نمیکنم، چرا که شما نه سال دارید و نه زمان! شما مردی خارج از این بعد زمانی هستید.» #عزیز_ملت #جانفدا
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
هادی مجردی برای ۳۵ سال از نزدیک با سردار آشنا بوده و در دوران ۸ سال دفاع مقدس و جنگهای سوریه، عراق، لبنان و افغانستان همراه این شهید بوده است.
او بسیار امانتدار بود. این را مجردی با تأکید فراوان میگوید و ادامه میدهد: حساب گردش پولی را که سردار داشت آنقدر زیاد بود که در توصیف نمیآید. به عبارتی ثروت هنگفتی در دست سردار بود که میتوانست از آن برای خودش بردارد؛ بدون آنکه کسی از او بازخواست کند
در همان دوران سازندگی، آدمهایی که او را میشناختند برای آبادانی شهرها و روستاهای محروم کمکهایشان را به سردار شهید میدادند تا در این راه هزینه کند. اما ارثیه سردار برای فرزندانش مشخص است.
عضو شورای افتای اهل سنت سنندج گفت: شهید سلیمانی یکی از فرماندهان تراز اول جهان اسلام است و اگر با زمان صدر اسلام مقایسه کنیم یکی از سرداران رشید اسلام بوده و در تاریخ نام و یاد وی باقی می ماند.
عضو شورای افتای اهل سنت سنندج خاطرنشان کرد: ما به عنوان یک کُرد عراقی بر این مهم واقف هستیم که اگر مدیریت و فرماندهی حاج قاسم در مقابله با فتنه داعش نبود الان وضعیت منطقه به این شکل نبود و آسیبهای جانی و مالی بسیاری به ما می رسید لذا برای همیشه مدیون این مردم بزرگ هستیم.
شهید سلیمانی یکی از فرماندهان تراز اول جهان اسلام که اگر با زمان صدر اسلام مقایسه کنیم یکی از سرداران رشید اسلام بوده و در تاریخ نام و یاد وی باقی می ماند. هر کسی که سیره این فرمانده بزرگ را مطالعه کند به این مهم میرسد که صبر، تحمل و مجاهدتی که وی انجام داده بیمثال بوده است.
سهراب سلیمانی از توجه ویژه حاج قاسم به جوانان به اصطلاح نابهنجار چنین می گوید: «حاجی در ایام فاطمیه هر عصر دو ساعت قبل از روضه در بیت الزهرا حضور پیدا می کرد تا افراد مختلف بتوانند مشکلات خود را عنوان کنند،
حتی مقرر شده بود در ایام فاطمیه ۹۸ افرادی که معمولاً جامعه آنها را نابهنجار می شناسند جمع کند و یک جلسه برای آنها داشته باشد.
حاجی معتقد بود اینها فرزندان ما هستند اگر به ناهنجاری کشیده شده اند شاید کوتاهی ما بوده، در ملاقات ها احترام خاصی برای جوانان قائل بود و اگر کسی مانع ملاقات آنها می شد حاج قاسم به شدت ناراحت می شدو اعتراض می کرد چون معتقد بود اینها ولی نعمت ما هستند،
جلسه فرمانده روسی با حاج قاسم برگزار شد و بعد از پایان جلسه حاج قاسم به بچهها گفت که من که رفتم، شما هدیه را به او بدهید.
جالب اینجا بود که افسر روسی، مسلمان نبود، اما وقتی حاج قاسم قرار بود به خانه آنها در لاذقیه برود، همه را جمع میکرد. حاجی که خجالب اینجا بود که افسر روسی، مسلمان نبود، اما وقتی حاج قاسم قرار بود به خانه آنها در لاذقیه برود، همه را جمع میکرد.
بچهها هدیه را به افسر روسی دادند. او با دیدن هدیه خیلی متعجب شده بود. چرا که تصور نمیکرد حاج قاسم با آن ابهت که یک فرمانده نظامی و مقتدر است، چنین هدیهای بیاورد!