طبق آمار و مستندات، ایران بهترین دوره اقتصادی و صنعتی خود را در دوران مشروطه بلاخص #محمدرضاشاه_پهلوی داشته است
طی دهههای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ اندازه طبقه کارگر صنعتی همچنان افزایش یافت
در سالهای ۱۳۳۵-۱۳۲۰ تعداد کارگران در کارگاههای بزرگ صنعتی (با ده کارگر یا بیشتر) از چهل هزار به /۱
هفتادهزار نفر افزایش یافت
در بیست سال پس از آن، صنعتیشدن شتاب بیشتری گرفت و تعداد کارگران صنعتی در کارگاههای بزرگ صنعتی بهطور چشمگیری از هفتادهزار به چهارصدهزار نفر افزایش یافت
در سال ۱۳۵۵ تقریباً ۱/۲۵ میلیون کارگر مزدبگیر در بخش تولید و فعالیتهای وابسته وجود داشت /۲
از جمله هفتصدوپنجاه هزار نفر در صنعت، معدن و مشاغل وابسته و پانصدهزار نفر در بخش ساختمان اشتغال داشتند در میان کارگران از لحاظ منزلت اجتماعی،امنیت شغلی و میزان دستمزد؛ کارگران شاغل در بیش از ۸۰۰ کارخانه بزرگ (با ۱۰۰ کارگر یا بیشتر)و درصنایع جدیدی همچون صنعت نفت، پتروشیمی، فولاد/۳
ماشینسازی و تولید محصولات صنعتی برای جایگزینی واردات و حملونقل در رأس هرم، طبقه کارگر قرار داشتند اعضای این اشرافیت کارگری که تا سال ۵۵ یک سوم نیروی کار را تشکیل میدادند دستمزدی معادل پنج برابر دستمزد کارگران صنعتی دریافت میکردند در سال ۵۵ دستمزد واقعی دو برابر سطح دستمزدها /۴
در سال ۴۸بود و در سال ۵۷ قدرت خرید کارگران شاغل درکارخانههای بزرگ صنعتی ۵۰٪ بیشتر از سال ۵۳ بود
پس از تصمیم دولت در سال ۱۳۴۲مبنی بر اجازه تشکیل اتحادیههای کارگری زیر نظر وزارت کار تعداد آنها از ۱۶ اتحادیه در سال ۱۳۴۳به ۵۱٩ اتحادیه در سال ۱۳۵۱ افزایش یافت /۵
📚منابع:
طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، احمد اشرف و علی بنوعزیزی، ترجمه سهیلا ترابی فارسانی، تهران، انتشارات نیلوفر، ۱۳٩۳، ص ۱۰۲-٩۸ #مهسا_امینی #بازگشت_به_مشروطه
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
به محض اینکه لنین مُرد معلوم شد که شخص دوم انقلاب یعنی تروتسکی خودفروخته و خائن بوده در نتیجه، رهبران دیگرِ انقلاب مانند استالین، کامنف، زینوویف و بوخارین، او را از کشور روسیه رانده سپس در مکزیک او را بوسیله مزدوری بنام رامون مرکادر با یخ شکن کشتند
اما ۵سال بعد معلوم شد کامنف،/۱
زینوویف و بخارین نیز دشمن خلق بودند در نتیجه محاکمه و خیلی زود با دستور استالین توسط هنریخ یاگودا(نفر اول وزارت امنیتNKVD) اعدام شدند اندکی بعد معلوم شد خودِ هنریخ یاگودا هم جاسوسِ امپریالیستها بوده! مَردک نه تنها جاسوس بوده بلکه از خانه باغش هم هزاران عکس وفیلم سکسی، لباس زیر /۲
زنانه و آلت پلاستیکی پیدا کردند! هنگام مرگ تازه میگفت«به نظر میرسد خدا وجود داشته باشد»میگفت من هزاران بار از دستورات خدا سرپیچی كردم تا به استالین خدمت كنم حالا حكم مرگم را صادر كرده است."وی سرانجام بدستور استالین و بدست معاونش نیكلای یژوف کشته شد
اما مدتی بعد معلوم میشود که/۳
پایان جنگ جهانی دوم برای مردم آلمان پایان مصائب نبود تصمیمی که بلوک شرق و غرب در آن زمان برای آلمان پس ازجنگ گرفتند برای بخشی ازجمعیت آلمان به منزله عبور از دروازهای ناشناخته بود که آنها را وارد دوران حکومت کمونیستی کرد چیزیکه تاقبل از آن مردم آلمان تنها نامی از آن شنیده بودند/۱
و بخش زیادی از آنها نمیدانستند که یک حکومت کمونیستی چه با روزگار آنها میکند آلمانها از قرن نوزدهم خود را بعنوان کشوری صنعتی نه درسطح اروپا بلکه درسطح جهان مطرح کرده بودند و جایگاه آنها در 39 سالی که تا قبل ازجنگ جهانی دوم از قرن بیستم میگذشت بعنوان یک کشور صنعتی تثبیت شده بود/۲
حتی جنگ جهانی اول با همه خسارتها و ویرانیهایش نتوانسته بود ارابه صنعتی آلمانها را متوقف کند اما کابوسی قدرتمندتر و ویرانکنندهتر از جنگهای جهانی در راه بود تا به سرعت بخشی از آلمان را از دایره صنعت جهانی حذف کند کابوسی به نام کمونیسم./۳
زمانیکه شی جینپینگ قدرت را درچین به دست گرفت فساد در درون حزب کمونبست غوغا میکرد به همین خاطر اقتدار شی جینپینگ در آغاز به وسیلۀ کمیسیون انضباطی(ارگان مقابله با فساد)تحکیم شد اما شی جین پینگ به یاری این ارگان کثرت گرایی درون حزب را نابود کرد نتیجه این شد که اطاعت و تملقگویی/۱
جای بحث را در ارکان قدرت گرفت و حزب کمونیست چین بیش از هر زمان با خطر جمود و فساد و پوسیدگی روبرو شد در دورۀ شی جینپینگ فضای مباحثه بیش از پیش تنگتر و خطرناکتر شد و قدرت خودگردانی و ابتکار جامعه شدیداً کاهش یافت از این پس کلیه انجمنهای مستقل به زائدههای دولت-حزب بدل شدند /۲
و تقریباً کلیه انجمنهای خارجی در چین از میان رفتند چین در دورۀ جینپینگ بیش از هر زمان به جامعهای تمامیتخواه بدل گشت با بازنگری قانون اساسی در نوزدهمین کنگرۀ حزب، حزب کمونیست چین از این پس هدایت و ادارۀ همه چیز را در کل کشور برعهده دارد رژیم ارعاب در سرتاسر چین به ویژه در /۳
آیا دستاوردهای رفاهی امروز سوئد در پرتو نزدیکی به مکتب سوسیالیسم حاصل شده است؟ احتمالا برای برخی پاسخ این سوال به حدی بدیهی باشد که واکاوی آنرا لازم نمیدانند ازین منظر سوئد بهشت سوسیالیستهای دنیا به حساب میآید البته سوئد در دهههای ۷۰و۸۰میلادی به سیاستهای سوسیالیستی گرایش داشت/۱
اما اجرای این سیاستها آنچنان عجیب بود که صدای بسیاری از طرفداران حزب سوسیال دموکرات را نیز در آورده بود طرفداران معروفی از جمله برگمان، کارگردان معروف سینما که در اعتراض به این سیاستها از سوئد مهاجرت کرد یکی دیگر از نقاط عطف اجتماعی در تاریخ سوئد تظاهرات ۹۰هزار نفری مردم در /۲
خیابانهای استکهلم بود با کُند شدن حرکت اقتصاد سوئد در دهه ۸۰ و بحرانی شدن اوضاع در ابتدای دهه ۹۰اقتصاد سوئد با اجماعی سیاسی به سمت آزادسازی تغییرمسیر داد کاهش مداخله دولت، خصوصیسازی بخش آموزش و بهداشت و صندوقهای بازنشستگی قدمهای بزرگی بودند که دولت سوئد بسمت اقتصاد آزاد برداشت/۳
شباهتهای سرکوب در ارتجاع سرخ و سیاه
با مرور تاریخی بر سیستم امنیتی کمونیستها در روسیه و مشاهده تشابه محتوایی آن با سیستم امنیتی ج.ا به این حقیقت انکارناپذیر میرسیم که سازمانهای امنیتی رژیمهای ایدئولوژیک و تمامیتخواه نقشی عظیم و تعیینکننده نه تنها درسرکوب و حدف مخالفان بلکه/۱
در تخریب جامعه دارند و این تخریب، محدود به زمان حکمرانی این نظامها نخواهد بود
لنین برای حفظ انقلاب تصمیم به استفاده از مشت آهنین میگیرد و میگوید«ما هرگز به هدف خود نخواهیم رسید اگر شیوه ترور را به کار نگیریم!» انقلاب به عدالت نیاز ندارد بلکه نیاز به تشکیل یک ارگان انقلابی است /۲
تا کار ضدانقلاب را یکسره کند» زمان ترور دستجمعی مخالفان فرا رسیده است لنین، انقلابیون تشنه به خونش را رها میکند تا به جان روسیه بیافتند بدین ترتیب، یکی از وحشتناکترین کشتارهای جمعی تاریخ به وقوع میپیوندند الهامبخش لنین در مواجهه با مخالفان خود «کمون پاریس» و کشتار مخالفان /۳
کارل پوپر به ما آموخت که #دموکراسی نه به معنای حاکمیت مردم است نه حاکمیت اکثریت. حکومت مردم یا اکثریت، باطلنمای دموکراسی است مردم یا اکثریت هیچوقت حکومت نکردهاند مبنا و معیار دیگری نیاز است آنچه دموکراسی را دموکراسی میکند توانایی و حقِ عزلِ حاکمان است از سوی مردم /۱
بدون خونریزی و براندازی. آنچه #دیکتاتوری را دیکتاتوری میکند بینصیب ماندن مردم از این توان و حق است مگر با #انقلاب و سرنگونی. دموکراسی این سؤال افلاطونی را که «چهکس باید حکومت کند» کنار میزند و به جای آن میپرسد«چگونه باید حکومت کرد» چنان باید حکومت کرد که شرورترین و /۲
رذلترین حاکم را بتوان به زیر کشید اگر این درس مهم و اساسی پوپر را بسط دهیم میتوانیم بگوییم حکومت دموکراتیک، نهادها و قوانین و دستگاههایی دارد که از این توان و حق مردمی حمایت میکنند
بر این اساس، خطاست اگر دموکراسی را به مجلس و رای و چیزهایی از این جنس تقلیل دهیم /۳