۱
در عصر پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، جدای از مسئله #بحرین، موضوع حاکمیت ایران بر دو جزیره #خارک و #سیری نیز با چالش روبرو شد. در مورد جزیره خارک، دولت انگلیس در ۲۶ ربیع الثانی ۱۲۷۳ جزیره خارک را در اعتراض به تسخیر هرات به وسیله قشون ایران، تصرف کرد. #PersianGulf
۲
دولت ایران به شدت به این اشغال اعتراض کرد. اشغال خارک تا پایان جنگ ایران و انگلیس استمرار پیدا کرد؛ ولی پس از صلح بین ایران و انگلیس و انعقاد پیمان پاریس میان این۲ کشور، دولت انگلیس جزیره خارک را تخلیه کرد واز آن پس حاکمیت ایران بر جزیره خارک بدون هرگونه وقفه ادامه پیدا کرد.
۳
جدای از موضوع جزیره خارک، مسئله مالکیت ایران بر جزیره سیری نیز در عصر پادشاهی ناصرالدین شاه مطرح گردید. جزیره سیری از توابع بندرلنگه به شمار میآمد. بنابراین پس از اعمال حاکمیت مستقیم دولت ایران بر بندرلنگه در سال ۱۳۰۴ قمری،
۴
حاجی محمدمهدی ملک التجار حاکم بندرلنگه به جزیره سیری رفت و ضمن تصرف این جزیره، پرچم ایران را بر فراز جزیره به اهتزاز درآورد. دولت انگلیس به این اقدام دولت ایران اعتراض کرده و از دولت ایران میخواهد تا پرچم خود را از فراز جزیره سیری پائین آورد.
۵
دولت ایران در پاسخ به اعتراض انگلیسها در ۲۶ جمادی الثانی ۱۳۰۵ اعلام کرد، جزیره سیری جزئی از محدوده بندرلنگه به شمار میآید، بنابراین بخشی از قلمرو ایران است و دولت ایران تاکنون صلاح نمی دیده بیرق خود را بر فراز سیری به اهتزاز درآورد ولی از این پس
۶
قصد دارد بیرق ایران را در سیری نصب نماید. سفارت انگلیس در تهران در پنجم رجب ۱۳۰۵ به یادداشت دولت ایران پاسخ داد. در این جوابیه ابراز شده بود، تسلط حکومت قاسمی بندرلنگه بر جزیره سیری نه به این دلیل بوده که سیری جزئی از قلمرو بندرلنگه است،
۷
بلکه به این علت بوده که جزیره سیری در قلمرو شیخ قاسمی قرار داشته است. بنابراین باید کماکان سیری در قلمرو شیوخ قاسمی قرار داشته باشد. دولت ایران پاسخی مختصر و محکم به مراسله یادشده داد و تصریح نمود، جزیره سیری ملک مطلق و بلامنازع دولت ایران است و دولت ایران
۸
برای اثبات مالکیتش بر سیری محتاج به اقامه دلیلی نیست. در سال ۱۳۱۲ قمری
انگلیسها بار دیگر از دولت ایران درخواست میکنند پرچم ایران را از سیری پائین آورد. وزارت امور خارجه ایران این درخواست انگلیسها را رد کرد و به سفارت انگلیس در تهران خاطرنشان ساخت:
۹
تعلق جزیره مزبوره به دولت علّیه ایران به هیچ وجه من الوجوه محل شبهه و قابل خدشه نیست و در این صورت بدیهی است که دولت علّیه ایران هرگز بیرق خود را از آنجا برنخواهد داشت.
۱۰
پس از این یادداشت وزارت امور خارجه ایران، گویا دیگر موضوع مالکیت ایران بر جزیره سیری مورد تردید قرار نمی گیرد و دولت ایران به طور مستمر و بدون هرگونه وقفه ای بر این جزیره ایرانی اعمال حاکمیت مینماید #خلیج_فارس
۱
ظاهراً نخستین جرقه برای تشکیل کمیته ترور، در ذی القعده سال ۱۳۳۴ زده شد. ظاهر امر این است که #منشی_زاده و #ابوالفتح_زاده، دو ماجراجوی شناخته شده عصر مشروطه بانی و باعث تشکیل این گروه بوده اند.
۲
خود منشی زاده در بازجوییهایش بعد از دستگیری گفته است در ملاقاتی که با ابوالفتح زاده داشته، هر دو در مورد مرارتها و مصائبی که بعد از مشروطه متحمل شده اند با هم درد دل کردند. آنان به این نتیجه رسیدند که برای مجازات خائنین وطن، رفع ظلم و بی عدالتی، گروهی را تشکیل دهند
۳
تا به این وضع خاتمه بخشند.
این ظاهر ماجراست. با شناختی که از این دو تن وجود دارد، با علم به #شبکه_ارتباطی آنان که یک سویش به اقامتگاه تابستانی #سفارت_بریتانیا در قلهک مربوط میشد و سوی دیگرش به #انجمنهای_تندرو عصر مشروطه که سلاح کشیدن و قتل مخالفین، مذهب مختارشان بود،
#کمیته_مجازات
۱
دست بردن به سلاح موزر برای پیشبرد اهداف سیاسی، باج ستانی و حق السکوت گیری، امری بود که در دوره مشروطه آزموده شد و در دورههای بعد تا رسیدن رضا خان به اریکه سلطنت تداوم یافت.
نقطه اوج آن تشکیل کمیتة مجازات در ذی قعده ۱۳۳۴ بود.
۲
این گروه را عده ای به غلط یک گروه انقلابی نام نهاده اند، حال آنکه واقعیت امر این است که اینان همان بحران سازان دوره مشروطه بودند که از گروه سیاسی خاصی هم خط و ربط دریافت میکردند.#کمیته_مجازات ابزار اجرایی و نظامی محقق ساختن دیدگاههای گروه دمکراتهای ضدتشکیلی
۱
وضعیت #شکنجه در زندانهای شاه
س- اگر میشود وضع زندانها را بعد از ۲۸ مرداد شرح بدهید و نوع رفتاری که با زندانیها میشد که بعد مقایسه کنیم با سالهای اخیر رژیم شاه
ج- البته این دوره که با هیچ دوره تاریخ بشریت قابل مقایسه نیست آنچه که در آن داریم زندگی میکنیم.
۲
ولی آن دوره شکنجه اصلاً متداول نبود توی دستگاه اداری ایران.
دورهای که من رفتم زندان چندروز بعد از ۲۸ مرداد بود. دوره مصدق و که هیچ خبری از شکنجه نبود. ... بعد از ۲۸ مرداد هم در زندان باغشاه که در واقع یکی از بازداشتگاهها بود و سرلشگر [فرهاد] دادستان فرماندار نظامی اول بود
۳
آنجا هم شکنجهای نبود... کتک ممکن بود مثلاً سربازان میگرفتند و با قنداق تفنگ و اینها میزدند از توی تظاهرات و.
س- [در مورد] عباسی که میگفتید شکنجه میدادند.
ج- آهان به آنجا میرسم من. من الان از آغاز ۲۸ مرداد هستم که اصلاً سیستم شکنجه چهجوری متداول شد و چگونه پایه گرفت