۱
وضعیت #شکنجه در زندانهای شاه
س- اگر میشود وضع زندانها را بعد از ۲۸ مرداد شرح بدهید و نوع رفتاری که با زندانیها میشد که بعد مقایسه کنیم با سالهای اخیر رژیم شاه
ج- البته این دوره که با هیچ دوره تاریخ بشریت قابل مقایسه نیست آنچه که در آن داریم زندگی میکنیم.
۲
ولی آن دوره شکنجه اصلاً متداول نبود توی دستگاه اداری ایران.
دورهای که من رفتم زندان چندروز بعد از ۲۸ مرداد بود. دوره مصدق و که هیچ خبری از شکنجه نبود. ... بعد از ۲۸ مرداد هم در زندان باغشاه که در واقع یکی از بازداشتگاهها بود و سرلشگر [فرهاد] دادستان فرماندار نظامی اول بود
۳
آنجا هم شکنجهای نبود... کتک ممکن بود مثلاً سربازان میگرفتند و با قنداق تفنگ و اینها میزدند از توی تظاهرات و.
س- [در مورد] عباسی که میگفتید شکنجه میدادند.
ج- آهان به آنجا میرسم من. من الان از آغاز ۲۸ مرداد هستم که اصلاً سیستم شکنجه چهجوری متداول شد و چگونه پایه گرفت
۴
در دوره اول حکومت نظامی شلاق باب شد توی همان شهربانی موقت. میآوردند میخواباندند شلاق یک چندتایی میزدند و اینها. تا بعدها [تیمور] بختیار آمد سر کار.
در آنموقع اینها بازجوی مجرب و تیپ اطلاعاتی و سیاسی نداشتند و تنها بخشی که بود رکن دو [ارتش] بود.
۵
اینها کادرهای رکن دو را آوردند مثلا سروان سیاحتگر، سرهنگ زیبایی، اصغر زمانی، سرهنگ عمید که بعداً کشته شد و پورخمامی و سالاری که او هم گویا مرد، کشتندش یا تیرباران شد یا زندان است.
در آنجا شکنجه آغاز شد. یعنی وقتی زندان زرهی که یک زندان ارتشی بود، خیلی زندان مخروبهای هم بود
۶
اصلاً زندان نبود، و چند حمام مخروبه داشت آنجا که وقتی شما را بازداشت میکردند و میبردند توی همان حمامها، توی زندان هم نمیآوردند شبها هم توی راهرو جلوی در آن زندان میخواباندند و روزها میبردند برای بازجویی. در آنجا شکنجه آغاز شده بود، انواع و اقسام شکنجهای که من آنجا دیدم
۷
و چندتایش را خودم چشیدم عبارت از شلاق بود، و دستبند قپانی - که یک دستبند آهنی میزدند، دستها را از پشت میآوردند بعد این را تنگ میکردند اینقدر که جناق سینه شما بیاید بیرون. بعد هم به آن وزنه آویزان میکردند که خیلی دردناک است - یا بعد مثلاً بیخوابی میدادند.
۸
در واقع شکنجه را آنجا زمانی، سیاحتگر و زیبایی و سالاری و عمید و سرگرد لیقوانی اینها بنا کردند و از دو نفر آدمهایی که هم دستیارشان بودند و اینکار را میکردند یکی گروهبان ساقی بود که الان زندان است که دوره خمینی به سه سال محکوم شد. یکی همین آدمخواری که به نام حسینی شکنجهگر
۹
معروف که اسمش شعبانی است. گروهبان شعبانی یک آدم واقعاً بیمغز و ساده و دهاتی مال طرفهای آذربایجان و آنورها بود...
شکنجه یعنی در آن زمان سنگش گذاشته شد از سالهای ۳۲-۳۳ و اینها در شکنجه هم تجربه پیدا کردند در همان زندان. مثلاً توی آن حمام آنموقعی که من بودم همین
۱۰
شاهرخ مسکوب نویسنده معروف، من و او با هم بودیم توی یک سلول. یا مهندس صیادنژاد آنجا بودند. مهندس عباس فرقانی، آبکناری اینها کسانی بودند که گرفته بودند از کادرهای حزب توده آنجا شکنجه میشدند. در آنموقع اینها تجربه شکنجه نداشتند هجوم میکردند کتک میزدند و
۱۱
گاهی موقع هم ضربه قنداقهی تفنگ میخورد به مغز و خونریزی مغزی و باعث کشتن میشد. مثلاً قتل وارطان سالاخانیان و محمود کوچک شوشتری که اسطورههای سازمان جوانان حزب توده شده بودند اینچنین اتفاق افتاد. یعنی در اثر بیتجربگی شکنجهگران. به اینها حمله کرده بودند،
۱۲
به اینها لگد و فلان و با قنداق تفنگ تو سر اینها زده بودند که اینها را توی همان حمام خونین و مالین انداختند بودند. صبح که اینها میآیند در را باز میکنند وارطان در واقع در اثر خونریزی مرده بوده و محمود هم بیهوش افتاده بوده. که او هم بعد از ۳-۴ ساعت خونریزی مغزی کرده او هم
۱۳
میمیرد که اینها را میبرند توی رودخانه جاجرود میاندازند. این اولین قتلهایی بود که بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاد و به صورت حماسی [نقل شد].
... یا همین مثلاً [شاهرخ] مسکوب را خیلی شدیداً شکنجه کردند و خیلی هم مقاوم بود، و مهندس فرقانی آبکناری که حتی دستش را شکسته بودند.
۱۴
طوری دستبند به او زده بودند، یک آدم ضعیفی بود. گفته بود بابا میشکند، بعد شکسته بود و خونسردیاش را حفظ کرده بود همان لحظه به آن سروان زمانی گفت دیدی گفتم میشکند. یا محسن علوی را شدیداً شکنجه دادند یکی از معلمین ریاضیات بود در دبیرستان البرز که از کادرهای حزب توده بود.
۱۵
او را طوری شکنجه کردند که دستش شکست و چرک کرد و بعدها یک دستش را قطع کردند چون فاسد شده بود.
۱
ظاهراً نخستین جرقه برای تشکیل کمیته ترور، در ذی القعده سال ۱۳۳۴ زده شد. ظاهر امر این است که #منشی_زاده و #ابوالفتح_زاده، دو ماجراجوی شناخته شده عصر مشروطه بانی و باعث تشکیل این گروه بوده اند.
۲
خود منشی زاده در بازجوییهایش بعد از دستگیری گفته است در ملاقاتی که با ابوالفتح زاده داشته، هر دو در مورد مرارتها و مصائبی که بعد از مشروطه متحمل شده اند با هم درد دل کردند. آنان به این نتیجه رسیدند که برای مجازات خائنین وطن، رفع ظلم و بی عدالتی، گروهی را تشکیل دهند
۳
تا به این وضع خاتمه بخشند.
این ظاهر ماجراست. با شناختی که از این دو تن وجود دارد، با علم به #شبکه_ارتباطی آنان که یک سویش به اقامتگاه تابستانی #سفارت_بریتانیا در قلهک مربوط میشد و سوی دیگرش به #انجمنهای_تندرو عصر مشروطه که سلاح کشیدن و قتل مخالفین، مذهب مختارشان بود،
#کمیته_مجازات
۱
دست بردن به سلاح موزر برای پیشبرد اهداف سیاسی، باج ستانی و حق السکوت گیری، امری بود که در دوره مشروطه آزموده شد و در دورههای بعد تا رسیدن رضا خان به اریکه سلطنت تداوم یافت.
نقطه اوج آن تشکیل کمیتة مجازات در ذی قعده ۱۳۳۴ بود.
۲
این گروه را عده ای به غلط یک گروه انقلابی نام نهاده اند، حال آنکه واقعیت امر این است که اینان همان بحران سازان دوره مشروطه بودند که از گروه سیاسی خاصی هم خط و ربط دریافت میکردند.#کمیته_مجازات ابزار اجرایی و نظامی محقق ساختن دیدگاههای گروه دمکراتهای ضدتشکیلی
۱
در عصر پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار، جدای از مسئله #بحرین، موضوع حاکمیت ایران بر دو جزیره #خارک و #سیری نیز با چالش روبرو شد. در مورد جزیره خارک، دولت انگلیس در ۲۶ ربیع الثانی ۱۲۷۳ جزیره خارک را در اعتراض به تسخیر هرات به وسیله قشون ایران، تصرف کرد. #PersianGulf
۲
دولت ایران به شدت به این اشغال اعتراض کرد. اشغال خارک تا پایان جنگ ایران و انگلیس استمرار پیدا کرد؛ ولی پس از صلح بین ایران و انگلیس و انعقاد پیمان پاریس میان این۲ کشور، دولت انگلیس جزیره خارک را تخلیه کرد واز آن پس حاکمیت ایران بر جزیره خارک بدون هرگونه وقفه ادامه پیدا کرد.
۳
جدای از موضوع جزیره خارک، مسئله مالکیت ایران بر جزیره سیری نیز در عصر پادشاهی ناصرالدین شاه مطرح گردید. جزیره سیری از توابع بندرلنگه به شمار میآمد. بنابراین پس از اعمال حاکمیت مستقیم دولت ایران بر بندرلنگه در سال ۱۳۰۴ قمری،