رضاشاه برده داری را در سال ۱۳۰۷ ممنوع کرد ولی جفرسون ۶۰۰ برده سیاه پوست داشت جفرسون سومین رییس جمهور آمریکا و یکی از نویسندگان قانون اساسی آمریکا و اعلامیه استقلال آمریکا بوده اما رضاشاه /۱
با مردانش یک کشور بی قانون و تجزیه شده را قانونمند کرد و یکپارچه نگه داشت جفرسون رییس جمهور کشوری شد که دانشگاه داشت راه داشت صنعت نسبی داشت ثروت داشت و میراث انگلیسی ها را تحویل گرفت اما رضاشاه یک کشور بی دانشگاه بی دادگستری بی راه بی صنعت و...را از قاجار تحویل گرفت و از /۲
یک روستای بزرگ یک کشور ساخت
جفرسون قانون جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) را در یک جامعه مسیحی اجرا کرد که دانشگاه داشت اما رضاشاه در یک کشور اسلامی سنتی و بی دانشگاه این قانون را اجرایی کرد
جفرسون الگویش برای قانون اساسی آمریکا، کوروش بزرگ و یونان باستان بود اما رضاشاه الگویش /۳
ایران و میهن پرستی ایرانی بود نه کپی از کشورهای بیگانه، جفرسون رییس جمهور یک کشور مسیحی بود که در آن زن آزاد بود در اجتماع فعالیت کند ولی رضاشاه پادشاه یک کشور مسلمان بود که در آن زن ایرانی در پستو خانه پنهان بود و ارزشی نداشت پس کشف حجاب کرد تا زن ایرانی آزاد شود و بتواند /۴
در اجتماع فعالیت کند و ارزشها و استعدادهایش را بروز دهد
جفرسون هر چه بود و هست رییس جمهور یک کشور بود ولی رضاشاه «پدر ایران نوین» است
به گفته عباس امانت در کتاب قبله عالم رضاشاه برای ملت ایران مدرنیته، سکولاریسم و ملیگرایی به ارمغان آورد /۵
اگر تاریخ کشورمان را با دقت میخواندیم امروز گرفتار این فرقه ی تبهکار آخوندی نمیشدیم زیرا حوادثی که امروز در جامعه ما درحال رخ دادن است و اینهمه مصیبت و تباهی را بر سرمان آوار کرده پنج قرن قبل و در عصر صفویان هم بوقوع پیوست و متاسفانه نتایج و خسارات جبران ناپذیری را برای کشور /۱
به همراه داشته است برای اینکه این موضوع شفاف تر شود به برخی از حوادث آن دوران اشاره و قضاوت را به شما واگذار میکنم:
1-برای اولین بار در عهد صفویه بود که ایران دارای سازمان روحانیت شد سازمانی که مسئول مراقبت از قرائت رسمی وحکومتی مذهب بود دوران صفویه از دید مورخین پایان اسلام /۲
مردمی و آغاز اسلام اجباری وحکومتی در ایران بود و روحانیون در همه امور داخلی زندگی مردم دخالت میکردند
2-صفویان مردم ایران را بدلایل مختلف زیرفشار قرارمیدادند و سیاست منطقه ای خاصی را هم دنبال میکردند آنها درمناطق مختلف منطقه خصوصاٌ آناتولی، خلیفه هابی داشتند که وظیفه تبلیغ /۳
فضای اقتصادی سالهای پیش از انقلاب۵۷ متأثر از رشد و شکوفایی اقتصادی ایران در سالهای ۱۳۴۰ تا اوایل دهه ۵۰خورشیدی بود ایران به دنبال سرمایهگذاریهای هنگفت دولتی، در فاصله سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵ شاهد انقلاب صنعتی کوچکی بود شمار کارخانههای کوچک از ۱۵۰۲واحد به بیش از ۷۰۰۰، کارخانههای/۱
متوسط از ۲۹۵ به ۸۳۰ و کارخانههای بزرگ از ۵ به ۱۵۹ واحد رسید تولید ناخالص داخلی ایران از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۵۵ در یکروند صعودی از ۴۴هزار میلیارد به ۲۴۲هزار میلیارد ریال (به قیمتهای ثابت سال ۱۳۷۶) رسید در واقع، اندازه اقتصادی ایران طی هفده سال، ۵/۵ برابر شد /۲
از سال ۱۳۳۹ تا اواسط ۱۳۵۶ اقتصاد ایران نرخ رشد بالایی را تجربه کرد در این دوره هفده ساله، نرخ رشد اقتصادی بین ۵ تا ۱۷ درصد در نوسان بود و میانگین رشد اقتصادی در این دوره، رقم ۵/۱۰ درصدی را نشان میداد درحقیقت بین سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۷۹، ایران به تدریج از طریق یک تغییر عمده در /۳
صدیقه دولت آبادی از جمله زنانی بود که از همان دوران شروع فعالیتهایش، پی گیر ایجاد حق رای برای زنان بود او در اردیبهشت ۱۳۳۰خورشیدی نامه ای خطاب به محمد مصدق نوشت و در آن گنجاندن حق رای برای زنان در قانون انتخابات را درخواست داد که متاسفانه با بیتوجهی و زن ستیزی مصدق مواجه شد/۱
او در نورزده فروردین ۱۲۹۹ خورشیدی در نشریه خود می نویسد:
ما خیلی افسوس داریم که برادران ما وقتی انتخابات مجلس و انجمنهای ایالتی و ولایتی را مینوشتند برای اینکه ما زنان حق رای نداشته باشیم و شرکت نجوییم ما را در ردیف قاتلها، مجانین و ورشکستگان نوشتند اگر اندکی دقت نظر میکردند /۲
گمان میرود که تصدیق میکردند ما زنان بی حق، هرگز مانند آن برادران باحق در انتخابات پارلمان و غیره، مستبدین و ملاکین را برای تعالی و سعادت ملت رنجبر و کارگران و پیشرفت آزادی انتخاب نمیکردیم /۳
منبع:
زبان زنان، شماره ۲۳، تاریخ ۱۱ اردیبهشت، ۱۲۹۹ خورشیدی (27 اوریل 1920م)، صفحه یک
در زمانهای قدیم مردی (که دوست داشت به انصاف مشهور شود) زندگی میکرد روزی از بیابانی میگذشت که به یک لاک پشت بزرگ و زیبا برخورد او بسیار گرسنه بود و سوپ لاکپشت را هم خیلی دوست داشت مرد بی توجه به خواهش و التماس لاکپشت، آن را در کیسهاش /۱
میاندازد و به خانه برمیگردد و یک دیگ بزرگ آب جوش روی اجاق میگذارد اما برای اینکه مطابق څلقش رفتار کرده باشد (و شاید با آگاهی از اینکه کشتن لاک پشت بدشانسی میآورد) هنگامیکه حیوان نگون بخت را از کیسه بیرون میآورد به جای اینکه مستقیما در دیگ بیندازدش، یک نی خیزران را با دقت /۲
بصورت قطري روی دیگ آب جوش میگذارد و لاکپشت را درست وسط نی قرار میدهد و میگوید: آقا لاک پشت، اگر توانستی بدون اینکه توی دیگ بیافتی از روی نی، قطر دیگ را طی کنی آزادت میکنم!
لاک پشت ها بسیار عاقل هستند و این لاک پشت چندان اعتقادی هم به خوبی بشر نداشت اما آشکار بود که اگر این کار/۳
هنگامی که واسلاو هاول اندیشمند مخالفِ کمونیسم در 1978 مقالۀ "قدرت بی قدرتان" را نوشت در آن، استمرار حکومتی سرکوبگر را تشریح کرد که معدود افرادی همچنان به اهداف و ایدئولوژی اش اعتقاد داشتند
او حکایت سبزی فروشی را مثال میزند که تابلویی پشت پنجرۀ دکانش زده بود که رویش نوشته بود /۱
«کارگران جهان متحد شوید»
موضوع این نیست که سبزی فروش واقعا در تاییدِ محتوای این نقل قول از مانیفست کمونیست، آن تابلو را نزده بود بلکه فقط دلیل آن این بود که بتواند به زندگی روزمره اش پناه ببرد بدون اینکه صاحبان قدرت برایش دردسر درست کنند وقتی دیگران نیز چنین منطقی را دنبال کنند/۲
صحنۀ عمومی جامعه پُر خواهد شد از نشانه های وفاداری به سیستم سرکوبگر و آن وقت مقاومت، تصور ناپذیر خواهد شد و ناممکن!
به گفتۀ هاول :
ما شاهد بودیم که معنای واقعی شعار سبزی فروش هیچ ربطی به آنچه واقعا متنِ آن شعار میگوید ندارد با این همه، معنای واقعی آن کاملا روشن و بطور کلی /۳
سیستم مالیاتی آمریکا در ارتباط با مالیات بر عایدی سرمایه!
در ایالات متحده هر فرد یک حساب مالیاتی دارد که همه نوع مالیاتی که مشمولش هست در آن حساب تجمیع میشود حالا اگر فرد در یک سرمایه گذاری ضرر کند مثلا سهامی بخرد و بعدا به قیمت پایین بفروشد به میزان ضرر میتواند از بقیه /۱
مالیاتهای متعلقه کم کند!
مثلا فرض کنید شما مالیات درآمدتان سالی 50 میلیون تومان است حالا یک سهامی خریدید و 10 میلیون ضرر کردید فقط اینطور نیست که به این سرمایه گذاری مالیات عایدی سرمایه تعلق نمی گیرد چون ضرر کردید بلکه از مالیات درآمد 50 میلیونی شما هم 10میلیون کسر میگردد! /۲
جالبتر اینکه این یک استراتژی برای کاهش مالیات افراد است به افرادی که مالیات زیادی به انها تعلق میگیرد توصیه میشود چند سهام ضررده خرید و فروش کنند و ضرر کنند تا مالیات شان کم شود!
نکته مهم اینست با این راه، شرکتهای زیان ده هم مشتری پیدا کرده و از ورشکستگی نجات پیدا می کنند./۳