برای به زیرکشیدن این رژیم فاسد خونریز سراسر جهل و خرافه به یک جنبش اجتماعی فراگیر نیاز داریم
جنبش اجتماعی حول یک "گفتمان قدرتمند". بدین معنا که افراد جامعه، گروهها، اصناف و طبقات خود را بخشی از آن جنبش بفهمند شاعر برای آن گفتمان شعر بگوید وخواننده بخواند نمادهای مشخص داشته باشد/۱
استاد و دانشجو برایش محتوی تولید کنند کارگر بخاطر آرمانهایش اعتصاب کند بروکراسی و نیروهای نظامی با آن همدلی کنند و ملت در انتخابات رژیم شرکت نکنند
برای این مهم نیاز به یک گفتمان قدرتمند و روشن داریم تا ایران و مشکلات ایران و آینده ی ایران را توضیح دهد اینکه چه چیزهایی داریم/۲
و به سوی کدامین چشم انداز در حرکتیم اینکه کدام آرمان توان ایجاد یک جنبش اجتماعی فراگیر را دارد؟
مساله ی بعدی تشکیلات است تشکیلات نه به مفهومی که اپوزیسیون میفهمد آنچه که به اسم تشکیلات و اتحاد وحزب در اپوزیسیون داریم دورهمی چند نفر است که هیچ شناختی از مناسبات اجتماعی ندارند/۳
تشکیلات یعنی سازماندهی نیروهای اجتماعی، یعنی ارتباط مداوم با نیروها، یعنی تحلیل وبرنامه ریزی و ارائه گام به گام برنامه برای هدایت جامعه درمسیر صحیح!
وقتی شما بتوانید نیروی اجتماعی را پشت سر خود داشته باشید قدرت چانه زنی ومعامله خواهید داشت
در آنصورت است که اتحاد معنادار میشود/۴
و نشستن دور یک میز برای اتحاد مضحک به نظر نمیرسد آنزمان است که میتوان از #اعتصابات_سراسری سخن گفت و هزینه اش را تامین کرد آنوقت است که میتوان از نظامیان انتظار داشت بجای رژیم به اپوزیسیون اعلام وفاداری کنند وخشونت نظامیان وفادار به رژیم را کنترل کنند و امنیت فردای براندازی را /۵
تامین نمایند آن هنگام است که کادر رهبری تشکیلات نمیتواند از اصول تخطی کند و با هرکسی بنشیند و هرچیزی را به زبان آورد!
آنوقت است که آدمهای بی مایه حذف خواهند شد و آدم هایی در حد قامت ملت ایران رهبری را به عهده خواهند گرفت!
بدون اینها کاری که میکنیم صرفا بیان آرزوهاست /۶
و فریاد زدن آرزو به نفرین مادربزرگ ها میماند و نامش فعالیت سیاسی نیست!
باید اقدام کنیم همین امروز هم باید دست بکار شویم حتی فردا هم دیر است! /۷ #مهسا_امینی #IRGCterrorists
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چگوارا خیلی خوشاقبال بود که درست چند ماه قبل از زبانه گرفتن آتش شورشهای دانشجویی ماه می 1968 کشته شد تا تصویرش نماد مبارزه دانشجویان پاریس، مکزیک و پراگ شود دانشجویان و جوانان معترض آنروزها، هرچه میخواستند در چگوارا دیدند و اینچنین شد که چریک آمریکای لاتین درچشم بههمزدنی/۱
به اسطوره مبارزه تبدیل شد او در این سالها روح تکاندهنده آنهایی شد که رویای تغییر و بهترساختن جهان را درسر میپروراندند اما، نه در نوشتههای به جای مانده از او و نه در روش زندگیاش، رهنمودهایی برای اجرای موفقیتآمیز این رویا به چشم نمیخورد چگوارا به راستی اسطوره شد اما آنچه چریک/۲
۳۹ساله آرژانتینی را اسطوره کرد نه روش مبارزاتی او که شیوه اسارت و اعداماش بود چگوارا درجستجوی مرگ به قارههای مختلف رفته بود اما سرانجام در دهکده کوچک لاهیگدا و در مجاورت زادگاهش آرژانتین، به مرگ رسید وصالی که البته چریک آمریکای لاتینی را مبهوت کرد شاهدان آخرین لحظات زندگی /۳
پس از رهایی غربی ها از بند دوران سیاه تسلط کلیسا، مدرنیته آغازشد نتیجه ی کشمکشهای فکری این دوره و البته استعمارگری دول غربی وصنعتی شدن جوامع غرب، ظهور جوامع پیشرفته بود جوامعی که فاصله ی بسیاری از کشورهای توسعه نیافته گرفته اند و امروزه شاهد این مساله هستیم که سطح رفاه و آزادی/۱
و دیگر شاخصهای اجتماعی و اقتصادی در این کشورها فاصله ی بسیاری از کشورهای درحال توسعه دارد در این بین ایران ما دچار یک عقبگرد تاریخی شده و دست به گریبان با یک رژیم توتالیتر وخرافه پرور که برای رهایی از این فاجعه ابتدا باید بدانیم بر اساس چه اندیشه ای باید اقدام به مبارزه کنیم /۲
پروژه ی امت سازی ج.ا از آغاز فاجعه ی ۵۷ آغاز شد تا علاوه بر تجزیه ی معنوی و گسست عاطفی ملت ایران توجیهی برای اعمال شرورانه ی خود درخاورمیانه داشته باشد یکی از علتهای این امر این است که سردمداران رژیم میدانند که تحول جامعه درجهت ملیگرایی ممکن است توسعه ی خارجی جنبش توتالیتر را /۳
به ترجمه متن روی مجله آلمانی اشپیگل دقت کنید، نوشته: "ایرانیان می آیند! نفت_پول در صنایع آلمانی"
"دورنمای ایران نوین، گفتگوی اشپیگل با #شاهنشاه"
هفتهنامۀ آلمانی اشپیگل درنخستین شماره خود در ژانویه۱۹۷۴م متن مصاحبۀ مفصلی با #محمد_رضا_شاه_پهلوی را منتشرکرد /۱
«من به شما آسپیرین خواهم فروخت» عنوانی است که ازسوی اشپیگل برای این مصاحبۀ مفصل انتخاب شده بود این عنوان نه فقط نمایانگر واکنش مجله آلمانی، بلکه بسیاری از محافل سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی به تصمیمات و اهداف #شاه_ایران طی سالهای نخستین دهۀ هفتاد میلادی بود /۲
اشپیگل در پیش درآمد این مصاحبه چنین مینویسد"استراتژی نفتی شاه" او بهای فروش نفت خام را بالا برده است تا به این وسیله مملکت خود را درعرض مدت ده سال به کشوری صنعتی تبدیل کند او قصد دارد میلیونها دلار درآمدنفتی خود را برای خرید سهام شرکتهای فولکس واگن و یا بایر سرمایه گذاری کند/۳
اگر تاریخ کشورمان را با دقت میخواندیم امروز گرفتار این فرقه ی تبهکار آخوندی نمیشدیم زیرا حوادثی که امروز در جامعه ما درحال رخ دادن است و اینهمه مصیبت و تباهی را بر سرمان آوار کرده پنج قرن قبل و در عصر صفویان هم بوقوع پیوست و متاسفانه نتایج و خسارات جبران ناپذیری را برای کشور /۱
به همراه داشته است برای اینکه این موضوع شفاف تر شود به برخی از حوادث آن دوران اشاره و قضاوت را به شما واگذار میکنم:
1-برای اولین بار در عهد صفویه بود که ایران دارای سازمان روحانیت شد سازمانی که مسئول مراقبت از قرائت رسمی وحکومتی مذهب بود دوران صفویه از دید مورخین پایان اسلام /۲
مردمی و آغاز اسلام اجباری وحکومتی در ایران بود و روحانیون در همه امور داخلی زندگی مردم دخالت میکردند
2-صفویان مردم ایران را بدلایل مختلف زیرفشار قرارمیدادند و سیاست منطقه ای خاصی را هم دنبال میکردند آنها درمناطق مختلف منطقه خصوصاٌ آناتولی، خلیفه هابی داشتند که وظیفه تبلیغ /۳
فضای اقتصادی سالهای پیش از انقلاب۵۷ متأثر از رشد و شکوفایی اقتصادی ایران در سالهای ۱۳۴۰ تا اوایل دهه ۵۰خورشیدی بود ایران به دنبال سرمایهگذاریهای هنگفت دولتی، در فاصله سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵ شاهد انقلاب صنعتی کوچکی بود شمار کارخانههای کوچک از ۱۵۰۲واحد به بیش از ۷۰۰۰، کارخانههای/۱
متوسط از ۲۹۵ به ۸۳۰ و کارخانههای بزرگ از ۵ به ۱۵۹ واحد رسید تولید ناخالص داخلی ایران از سال ۱۳۳۸ تا پایان سال ۱۳۵۵ در یکروند صعودی از ۴۴هزار میلیارد به ۲۴۲هزار میلیارد ریال (به قیمتهای ثابت سال ۱۳۷۶) رسید در واقع، اندازه اقتصادی ایران طی هفده سال، ۵/۵ برابر شد /۲
از سال ۱۳۳۹ تا اواسط ۱۳۵۶ اقتصاد ایران نرخ رشد بالایی را تجربه کرد در این دوره هفده ساله، نرخ رشد اقتصادی بین ۵ تا ۱۷ درصد در نوسان بود و میانگین رشد اقتصادی در این دوره، رقم ۵/۱۰ درصدی را نشان میداد درحقیقت بین سالهای ۱۹۴۶ و ۱۹۷۹، ایران به تدریج از طریق یک تغییر عمده در /۳
صدیقه دولت آبادی از جمله زنانی بود که از همان دوران شروع فعالیتهایش، پی گیر ایجاد حق رای برای زنان بود او در اردیبهشت ۱۳۳۰خورشیدی نامه ای خطاب به محمد مصدق نوشت و در آن گنجاندن حق رای برای زنان در قانون انتخابات را درخواست داد که متاسفانه با بیتوجهی و زن ستیزی مصدق مواجه شد/۱
او در نورزده فروردین ۱۲۹۹ خورشیدی در نشریه خود می نویسد:
ما خیلی افسوس داریم که برادران ما وقتی انتخابات مجلس و انجمنهای ایالتی و ولایتی را مینوشتند برای اینکه ما زنان حق رای نداشته باشیم و شرکت نجوییم ما را در ردیف قاتلها، مجانین و ورشکستگان نوشتند اگر اندکی دقت نظر میکردند /۲
گمان میرود که تصدیق میکردند ما زنان بی حق، هرگز مانند آن برادران باحق در انتخابات پارلمان و غیره، مستبدین و ملاکین را برای تعالی و سعادت ملت رنجبر و کارگران و پیشرفت آزادی انتخاب نمیکردیم /۳
منبع:
زبان زنان، شماره ۲۳، تاریخ ۱۱ اردیبهشت، ۱۲۹۹ خورشیدی (27 اوریل 1920م)، صفحه یک