در این #رشتو درباره تحلیلم از چرایی عدم همگرایی اپوزیسیون مینویسم. راهکار پیشنهادی خودم رو در اولین فرصت خواهم نوشت. امیدوارم به اشتراک بذارید تا شاید ما به عنوان مردم بتونیم این کاروان رو به مقصد برسونیم.
همونطور که من در پادکست #گذار_به_دموکراسی گفتم،
یک دموکراسی نهاد محور با هر شکل انتخابی از حکومت میتونه ضامن سلامت ملت-دولت باشه. در دقیقه ۱:۲۰ توییت پایین، چرایی شکست آمریکا در ایجاد دموکراسی در افغانستان رو توضیح میدم. قضیه در عراق هم همینه، با فرق پول نفت و برخی ارزشهای دموکراتیک که به دلیل تنوع بیشتر افراد جامعه (اتنیکی،
مذهبی،…) نسبت به افغانستان ایجاد شدند.
حالا سوال: وظیفه یک حزب سیاسی چیه؟ در اصل شغل اصلی احزاب باید آموزش توده مردم باشه، در ارتباط با فلسفه، هدف و راهکارشون برای رسیدن بهش. اگه احزاب خودشون طرز کار دموکراسی رو ندونن، نمیشه انتظار کارایی زیادی ازشون داشت!
(انواع دموکراسی 👇)
متاسفانه احزاب اپوزیسیون ج.ا. خودشون تعریف دقیقی از سیستم حزبشون ندارن یا ارائه ندادن. در نتیجه برنامه و سازوکار اجراییشون مشخص نیست. همینه که @F_karamizand یا @nikahang مدام میپرسن برنامتون برای نیروهای نظامی یا منابع آبی چیه، دیر شد و داریم به قهقرا میریم! ولی کو گوشِ
شنوا، فقط کلکل! ولشون کنید تو تایملاین فقط همدیگر رو جر میدن!
همین باعث شکاف عمیقی در گروههای اپوزیسیون شده. مثلا بین لیبرال و سوشیال دموکراتها، چون نمیتونن تفاوتهای کوچیکشون رو هضم و حل کنند و هردو فقط میگن ما “دموکراتیم”! مثل اینکه همه توی تایملاین فقط چپ کمونیستی و
راست سلطنتطلب رو نام میبرن و انگار این وسط دیگه هیچی نیست!
*هدف یه گروه سیاسی چیه؟ رسیدن به مدت زمان حداکثری موندن در قدرت.
در دموکراسی بوسیله خدمت به ملت بر اساس دستورکار سیاسی حزب و در دیکتاتوری با زور برای تاراج بیشتر ثروت.
*حالا هدف اپوزیسیون (مخالفان) چیه؟ حداقل کردن مدت
زمان دوری از قدرت.
برای مثال در کشور آلمان:
حزب SPD در آلمان روی قدرته (در ائتلاف با سبزها و FDP)، و CDU از قدرت دوره.
SPD و FDP تلاش میکنن با برقراری ارتباط با ثروتمندان و کمپانیها رای دهندههای بیشتری رو جمع کنن تا در انتخابات بعدی روی قدرت بمونن.
CDU به عنوان اپوزیسیون سخت
تلاش میکنه کاستیها و اشتباهات و ضعفهای سیستم حاکم رو نشون بده و بزرگ کنه و با ارائه برنامههای جایگزین رایدهندهها رو برای انتخابات بعدی به خودش جذب کنه.
حالا واسه اپوزیسیون ما هم قائدتا همین باید باشه، که نیست. خودشون فکر میکنن دارن این کار رو میکنن ولی راندمان افتضاح!
دلیل موفقیت گاه به گاه ج.ا. نزد مردم در توجیه ادامه حضور خودش در قدرت با جوکهایی مثل “ایران، سوریهای میشه” همینه که اپوزیسیون ج.ا. برنامه صریح، واقعبینانه و عملی درباره روشها و اقدامهای پیشنهادیشون، چه برای گذار به دموکراسی و چه برای روی کار آمدن بعد ج.ا. ارائه ندادن. هرکدوم
یه سری ایدهآل دارن که فراتر از چندتا مثال و شعار نمیره. مثلا چهار تا تکنوکرات جذب نمیکنن که برای تامین آب آشامیدنی، سوخت و انرژی، امنیت اجتماعی، بهداشت و درمان و غیره در دوران گذار یه برنامه علمی ارائه بدن. عوضش تا دلتون بخواد اختلافا رو بزرگ میکنن و تو سر و کله هم میزنن. هیچ
کدوم از سران اپوزیسیون برنامه مدونی منطبق بر مطالعات اقتصادی-سیاسی و یا مدل و راه حل توصیفی از رژیم اقتصادی جایگزین ج.ا. ارائه ندادن. اکثرشون حتی کار در مشاغل سطح پایین سیاسی رو در غرب انجام ندادن.
همه اینها باعث از اعتبار افتادن اپوزیسیون و عدم مشروعیت نزد عمومِ
غیر ایدئولوژیکِ مردم شده. این برنامه همون چیزیه که دولتهای خارجی منتظرشن ولی میبینن ما هنوز فقط داریم عربده کشی میکنیم. هرکی یه حرکتی میزنه هزار نفر از احزاب مخالف شروع به مکاتبه که این نماینده ما نیستا! سیاستمدارامونم که روحیه نازک!
از نظر خود من، بهترین راه حل تشکیل یک
پارلمان در تبعید “Parliament-in-Exile” هست که در توییتهای بعدی تا حد ممکن مفصل بهش میپردازم.
متاسفانه نویسنده این متن خوشگل رو پیدا نکردم تا منشن بدم. ولی به هر حال اندر حکایت دعواهای نخنمای تایملاین:
سران آلمان چند ماه بعد از اینکه به روسیه حمله کردند و صد هزار از سربازانشان در برف مردند، میدانستند شکست میخورند ولی چطور میتوانستند حتی به خودشان بگویند این صدهزار 👇
کشته بیفایده و نتیجه اشتباه محاسباتی آنها بوده است، پس جنگ در روسیه را ادامه دادند و با یک میلیون کشته همگی خودکشی کردند.
زنانی هستند که با شوهر معتادی که دستِ بزن دارد و هیچ امیدی به اصلاحش نیست زندگی می کنند، ولی زن بعد از چهل سال باز هم حاضر نیست از او جدا شود، چون اگر 👇
طلاق بگیرد با خودش خواهد گفت چرا چهل سال پیش طلاق نگرفتم و تحمل این پشیمانی سختتر از تحمل ادامه زندگی با شوهرش خواهد بود.
وقتی هزار صفحه از یک رمان چرند را خواندید بعید است پانصد صفحه آخرش را نخوانده رها کنید.
اگر وقتی ارزش سهامتان نصف شد آن را نفروختید بعید است که بعد از 👇
#دموکراسی در انواع و شکلهای متفاوتی نمود داره. از جمهوریت مشروطه (ایالات متحده)، پادشاهی پارلمانی (بریتانیا)، جمهوری محض (فرانسه) گرفته تا جمهوری نیمه ریاستی فدرال (قرار بود روسیه اینجوری بشه ولی نهادمحور نبودنش جلوش رو گرفت) و فدرالیسم جمهوری پارلمانی (آلمان). #توماج_صالحی
۱/۵
اصول اساسی یک دموکراسی سالم که شامل ۲۵ معیار علمی مشخص شده توسط خانه آزادی (bit.ly/3GDFQX0) هست رو میشه در تمام اشکال دموکراسی اشاره شده پیاده کرد.
ولی وقتی بر سر چگونگی تضمین این معیارها میرسیم، گروههای مختلف نظرات، روشها، ایدهآلها و ایدههای #IRGCterrorists
۲/۵
متفاوتی دارند. مثلا
- تمرکز سخت بر اقتصاد: مارکسیسم و دموکرات آزاد
- تمرکز سخت بر ایدئولوژی و هویت: کمونیسم (با فرض قبول ارزشهای دموکرات که البته ندیدیم!)، ملیگرایان
- تغییر و بهبود بدون توقف قوانین برای انطباق با تغییرات اجتماعی: برخی از سوشیال دموکراتها #زن_زندگی_آزادگی
۳/۵