بسیاری از شما با داستان سلیمان و حکایت عجیب مرگش آشنایی دارید.اما من آنرا دوباره مختصر بازگو میکنم تا بتوانم با تکیه بر آن گریزی به وضعیت کنونی رستاخیز میهنی بزنم! هنگامی که سلیمان بر تخت پادشاهی نشست،جنیان را که به علوم غریب آشنا بودند در خدمت گرفت تا قصر ⬇️
او را بسازند.جنیان که در بند او بودند به دلیل قدرت بیکرانی که سلیمان در اختیار داشت از او وحشت داشتند،بنابراین بی وقفه در کار بودند و از حضور او در هراس.سلیمان اما روزی به دیدار تلاش آنها رفت و با تکیه بر عصای خود نظاره گر بود که جان داد و در همان حال بمرد.اما چون به عصا تکیه⬇️
داشت تا سالها هیچ یک از جنیان جرات نکردند دست از کار بکشند چراکه از حضورش در هراس بودند،تا اینکه موریانه عصای سلیمان را خورد و پیکر بیجانش بر زمین افتاد و جنیان دریافتند او مرده است و بند وا کرده رها شدند…حال چرا این داستان را آوردم؟پاسخ در شباهت وضع سلیمان با حکومت ضد بشری ⬇️
حاکم بر ایران است.بله جمهوری اسلامی نیز مرده است.نه تنها از روز نخست این رستاخیز میهنی،که همان روز تجمع ملت در پاسارگاد در دی نود شش این نظام کثیف مرد.البته متذکر شوم که تشبیه ملت با جنیان در این قیاص تنها در بیان وضعیت صادق است نه چیز دیگر.باری…چرا ملت ایران هنوز گمان میکند⬇️
با جمهوری اسلامی در جنگ است و با این باور به جنگ مرده بر خاسته است؟پاسخ در عصای فرقه تبهکار یا همان رسانههای ایرانستیز است که خارج از کشور همسو با دستورات دولت و قدرتهای در سایه،شرایطی توهم انگیز ایجاد کردهاند که گویا جمهوری اسلامی زنده است و ما هنوز برای پیروزی نیاز به ⬇️
جنگ با این اهریمن از پا در افتاده هستیم.رسانهها و اربابان پشت پرده آنها،نمیخواهند که ملت ایران به خواست نهایی خود یعنی نجات تمامیت ارضی سرزمین و بازگشت پادشاه خود دست یابند.آنها میدانستند ج.ا مرده است و نیاز به جایگزین دارد به همین دلیل چون چوپان دروغ گو باید گرگ خیالی ⬇️
میساختند،تا بدین وسیله ملت در خیابان را سر در گم و خسته نگاه دارند تا خود بتوانند از کیسه رمالیشان رهبری دست نشانده را بیرون بکشند و ملت را که در دشواری یک قیام فرسایشی گرفتار است،سر انجام قانع کنند راه نجات از این رهگذر است و پذیرش این شخص!..ملت اما آن ملت خفتهایی نیست که ⬇️
در پنجاه و هفت ننگین،خواب ماند و پذیرفت دیوی را که غرب به مانند فرشتگان بزک کرده بودند برای سیه روزی ایرانیان.ملتی که توسط جادوی همین رسانهها ناجی خود را دیو دید و دیو را فرشته…اکنون این ملت بیدار است و بعد از چهل و سه سال تجزبه همزیستی با تاریکترین و جنایتکارترین حکومت
تمام تاریخ خود و جهان،بازیهای آنها را از بر است و دیگر حنای شیاطین در پرده تاریک فرو نشسته،رنگی ندارد.ملت دریافته است راه رهایی بازگشت به هویت و تاریخ هزاران ساله خودش است.همان هویتی که اجازه نداد این فرقه تبهکار روح ملت را با تمام قدرت و ثروتی که در اختیار داشت بدزدد⬇️
اکنون که جهان خیره به حضور و خواست ملی ایرانیان،سر در گم است،سعی دارد از خاست حداکثری خود پا پس بکشد و به حداقلها اکتفا کند.به همین دلیل است که شبکههای ایران ستیز مثل بی بی سی و اینتر آشغال تریبون تجزیه طلبان و دشمنان میهن شده تا اینگونه تحمیل کنند که این جانوران در اکثریت ⬇️
هستند و باید به خواست آنها تمکین شود.توهمی که چون حباب هر بار توسط ایرانیان سراسر کشور در شعارهای میهنی میترکد.اکنون پادشاه ایران در رهنمودهای اخیرش خطوطی روشن بر مبارزان ترسیم کرد که از برجسته ترین آنها انتقال این پیام ارزشمند است که وقت آن فرا رسیده نام مرا در کثرت حضورتان⬇️
فریاد بزنید تا من نیز بتوانم از سوی شما و با اتکا به وکالتی که در خیابانها و از دیگر راههای ممکن به من میدهید،بدون توقف و اتلاف وقت در مجامع بین المللی برای نجات ایران بیش از پیش تلاش کرده و قدمهای کلیدی بردارم.چرا که امروز روز موعود است!روزی که عصای سلیمان موریانه خور شد⬇️
بازتولید اسطوره ناامیدی،فراخوانهای گنگ و هدایت شده،بازگشت به نقطه آغاز
سیزیف در میان اساطیر یونان باستان،به اسطوره ناامیدی معروف است.او که به خشم خدایان گرفتار شد،محکوم شد تا سنگ بزرگی را بر دوش گذاشته و از کوهی عظیم بالا ببرد.تلاش او تکرار بیفرجامی را ⬇️
پدید آورد که او را نزد متفکرین اسطوره نا امیدی و تکرار معرفی کرد.چرا که همواره در میانه راه سنگ از گرده اش جدا میشد و باز به نقطه آغازین خود باز میگشت و او دوباره و دوباره این تکرار هولناک را که تا ابد ادامه خواهد داشت محکوم به انجام بود.
اکنون پس از بیش از صد و بیست روز⬇️
قیام میهن پرستان ایران و ایرانیان سراسر جهان،قدرتهای در سایه که نمیخواهند چیزی جز خواست خودو دست نشاندههای خود را در این سرزمین کهن ببینند،با کمک اتاقهای فکری درون و خارج از مرزهای ایران،طرحی در افکندند که اکنون پس از این مدت وقتی از دور آنرا مینگرم،سیزیف و تکرارش را ⬇️
جناب کلاشی عزیز.در تمام این مدت که حزب #مشروطه توسط شما معرفی شد امیدوار شدم و سعی کردم هیچ نقدی را نشنوم تا ابتدا حرکت شما را دنبال کنم و سخنان شما را بشنوم،در این مدت از دوستان گریختم چون هرآنچه به امید ایرانیان ضربه بزند را آسیب میدانم.اما صادقانه بگویم نارسایی زیادی⬇️
در بیانات شما در اسپیس اخیر دریافتم که آینده این مشروطه که شما در پیش گرفتهاید در پردهایی پر ابهام دیدم.شما در نهایت این مشروطه را به نفع کدام پادشاه هدایت میکنید؟چرا واضح سخن نمیگویید؟شفافیت بسیار پر اهمیت است اما در این مدت از بیان شفافی که بتواند #مشروطه_خواهان_پادشاهی⬇️
را منسجم کند ندیدهام.چگونه است که این حزب از نام و اعتبار مشروطه که به نام پادشاهی شناخته میشود بهره میگیرد اما این همه ابهام در ابتدای کار ایجاد میکند که گویی جمهوریست و نه پادشاهی.امروز گوشهای من برای شنیدن منتقدین این عملکرد باز خواهد بود تا بتوانم در بین این دو گفتمان⬇️