دفتر نظارت شهید عباسپور جایی در مرکز شهر #زاهدان بود. یک ساختمان سه طبقه که یک طبقهی اون دفتر و دو طبقه مهمانسرا بود.
پروژهی آبرسانی از چاهنیمه به زاهدان شامل ۱۹۳ کیلومتر خط لوله، چهار ایستگاه تقویت فشار، دو مخزن تعادل، یک آبگیر و یک مخزن ذخیره ۶۰ هزار مترمکعبی بود.👇
۱/۱۲
هفتهی قبل نوشتم چطور شد که به این پروژه رفتم.
بعد از دعوت رئیس دستگاه نظارت شهید عباسپور (که زیرمجموعهی وزارت نیرو بود)، کارهام رو در زابل تحویل دادم و چند روز بعد عازم زاهدان شدم.
این مسیر رو هم همراه شجاعی و چندتا از بچههای آبمنطقهای رفتیم.
۲/۱۲
مهندس احمدی، سرتیمِ دستگاه نظارت، مردی به غایت خودساخته و شریف بود. پیمان هم پسری خوش برخورد و خوش صحبت. هر دو سیویل خونده بودن و اهل کرمانشاه.
سیامک مهندس مکانیک بود و اهل کردستان. محمد هم اهل شهر زاهدان بود و مثل سیامک، مکانیک خونده بود.
فقط من بینشون شیعه بودم :)
۳/۱۲
دوران جاهلیت بود اون سالها و همگی نماز میخوندیم، البته که هر کس به مذهبِ خودش.
هر روز حداقل یکی از ایستگاهها رو میرفتیم برای نظارت.
جادهی زابل-زاهدان یه مسیر یک بانده به طول ۲۱۶ کیلومتر بود که اول تا آخرش یک چاله چوله نداشت. میگفتن هنرِ آلمانیهاست، قبل از انقلاب.
۴/۱۲
من کار نظارت بر ابزار دقیق و سیستم کنترل رو انجام میدادم. دومین پروژهی جدی بود برای من. قبل از اون چند ماه در عسلویه کار کرده بودم که اون روزها در اوج شکوفایی و پر از فرصتهای کاری بود.
اونقدر کار تو کشور زیاد بود که کسی نمیرفت عسلویه، میگفتن سخته و دوره، شاید نوشتمش...
۵/۱۲
کارفرما خیلی برای راهاندازی پروژه عجله داشت چون شهر واقعا دچار کمآبی بود.
قبل از این پروژه، تو لولههای آب شهر زاهدان آب شور جاری بود.
کمی دورتر از دفتر، یک مسجد بود با یک مناره، من اولین بار بود که میدیدم...
محمد خیلی خونگرم بود. بیشتر شهر زاهدان رو به اتفاق محمد دیدم.
۶/۱۲
کلا روحیهی نظارت نداشتم. مهندس احمدی میگفت تو رو اشتباه انتخاب کردم :))
جای نظارت، همیشه سیمچین و کیبورد به دست، همراه پژمان بودم. پژمان مسئول راهاندازی سیستم کنترل ایستگاهها از سمت پیمانکار بود.
حدود ۶ ماه تو پروژه بودم و بعد از تحویل موقت سیستم کنترل، کارم تمام شد.
۷/۱۲
بالاتر گفتم که زاهدان رو با بچههای محلی میرفتیم همیشه. چند نفری بودن که اسامیشون رو خاطرم نیست جز محمد که معمولا همراه هم بودیم با پیمان و سیامک.
محلهای بود که اجناسِ از مرز رد شده رو به شکل black-box به قیمت مفت میشد خرید🙈. اگه میخواستی تست کنی یهو قیمتش ۱۰ برابر میشد.
۸/۱۲
زاهدان اون روزها چند خیابون خیلی زیبا و شیک داشت، ولی خیلی از محلهها و خیابونها بازتابِ فقر بود، خیلی زیاد، اصلا نمیشد حتی با حاشیهی تهران مقایسه کرد. بعد اینها تازه وسطِ شهر بود. محلههای حاشیه رو من ندیدم، یعنی محمد میگفت فقط محلیها اونجاها میرن.
چرا واقعا اینقدر فقر؟
۹/۱۲
من تو این شهر جز مهماننوازی و خوبی و فقر چیزی ندیدم. توی جادهی زابل که میرفتیم، خیلی زیاد پیش میومد که صحنهی تصادفات، وحشتناک بود. جادهی خوب با ماشینهای بد، پر سرعت، حاوی سوخت قاچاق و البته گاها با مسافر قاچاق.
وقتی بیکاری مهار نشه، چه انتظاری میشه داشت؟
۱۰/۱۲
قاچاقِ سوخت، قمارِ جان بود.
تصادفاتی رو دیدم که هر دو ماشین با سرنشینانش سوخته بودن، چون یکی از خودروها حامل سوخت بود و عامل انفجار در زمان تصادف. نیروهای امنیتی و آتش و گلوله هم که به جای خود.
فقر ولی این حرفا رو نمیشناسه، برای بیشتر این افراد، قاچاق تنها راه زندگی بود.
۱۱/۱۲
من تا قبل از دوران اقامتم در سیستان و بلوچستان، قاچاق رو امری میدیدم که آدمها برای سوءاستفاده و پیشرفت در زمان کوتاه انجام میدن. اما لااقل در سیستان و بلوچستان اصلا اینطور نبود. قاچاق برای رسیدن به حداقلهای زندگی بود، برای زنده ماندن.
این مردم، درد رو زندگی میکردن.
۱۲/۱۲
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
اگه سرور xray/v2ray دارید و به واسطهی تغییرات سیستم فیلترینگ و یا دلایل دیگه مجبورید دائم کانفیگهای جدید ایجاد کنید و به استفاده کنندهها برسونید، در ادامه یک روش ساده برای حل این مشکل نوشتم.👇
۱/۵
برای این کار لازمه که یک لینک عضویت یا subscription درست کنیم و کانفیگها رو از طریق لینک عضویت، در اختیار استفادهکنندگان قرار بدیم.
اینطوری وقتی کانفیگهای قبلی منقضی شدن و یا کانفیگ جدید داشتیم، اونها رو در لینک عضویت قرار میدیم و دیگه اعضا فقط یه آپدیت لازم دارن.
۲/۵
برای ایجاد لینک عضویت، یک تکه کد کوچیک نوشتم (تصویر پایین) که میتونید به سادگی روی یک worker از نوع http handler در کلادفلر بنویسید و کانفیگهای خودتون رو در لیست ابتدای کد، یکی یکی اضافه کنید، هر تعداد که بود؛ و در نهایت کد رو save and deploy کنید.
۳/۵