اين توييت به هيچ وجه قصدتخريب ندارد.
يك اطلاع رسانيست.
در #واشنگتن_دى_سى چه ميگذرد؟وجه تمايز اين شهرمهم با ساير شهرهاي امريكا،كانادا ودر اروپا استراسبورگ،دوسلدروف،پاريس،رم و...چيست؟چرا در واشنگتن حضور پرچم ها محدوديت دارند؟شعارها نيز همچنين؟
جواب تمام اين سوالها يكنفر است و او👇
سيامك آرام مسئول و مدير تمام تجمعات اين شهر است.
يك اصلاحطلب افراطي برآمده از جناح فريب ميرحسين ها.
او تحصيلكرده ي تورين ايتاليا بود كه در اين شهر با نارضايتي هاي جامعه ي دانشجويي در باب مصادره ي تجمعات روبرو شد،نارضايتي تاانجا بالا گرفت كه گروه زيادي از معترضان به رژيم،از هم👇
گسستند تا آرام به آرامي موسسه ي ترنج را احيا كند،اما اين همه پول و سرمايه ازكجا ميامد؟
جواب طيف اصلاحطلب است،جواب #مهرانگيزكار و دكتر #مهدي_نوربخش داماد #مهدى_بازرگان است.(خانوم كار چندي پيش ٣٤ ميليون دلار از پولهاي بلوكه شده ي مردم ايران را بخاطر خودكشي همسرش بعنوان غنيمت👇
دريافت نمود) و امروزه خود را تقريبا در سايه نشانده،اما حمايت از مهره هايي همچو ارام در پيش دارد.
اما ديگر حاميان مرتبط بااو چه كساني هستند؟ #محسن_سازگارا بعنوان اولين موسس سپاه
اكبرگنجي افراطي سپاه معروف به اكبر پونز بخاطرفروكردن پونز در پيشاني دختران در دهه ي ٦٠ شمسي بخاطرحجاب👇
كاظم علمدار
تقي رحماني
اميرحسين گنج بخش
كه تمامي از طيف افراطگر اصلاحطلب هستند با مواضع بسيارتند كه امروز با صادر كردن مهره هاي خود و پولهاي كلان،سعي در گشودن راه ديگري به پوست اندازي و كسب قدرت مجدد در ايران دارند(اصلاحات فريبي بود همچو ۵۷)
ارتباطات قوی این قشر در شهر واشنگتن👇
باعث شد که سیامک ارام پس از صدور به امریکا،وارد مرحله ی جدیدی از مصادره و اعمال نقشه ی شان شود و با توییت های به شدت تند به مواضع خاندان #پهلوی حمله و در عوض مهرورزی به #زهرارهنورد را در برنامه ی خود بگنجاند.
او طرح ریزی شده بود برای توهین ودروغ تا جاییکه علنا به خود👇
اجازه داد تا با #پهلوي ها مخالفت ها و تهمت هاي دروغين زند همانطور كه در سالهاي قبل تورين انجام ميداد.(لطفا توييت هاي اين قسمت را بخوانيد)👇
در جاهايي امده كه وي با ناياك در ارتباط است كه اين موضوع انحرافيست و عدم مدرك، كه البته لزومي هم ندارد به آن بپردازيم،ارتباط با اصلاحطلبان كافيست براي شناخت مهره اي اينچنيني.
آرام بازهم خيلي آرام سعي كرد كه خود را در اين جريان سهيم كند و هرگز دستبندهاي سيز خود را👇
از دست در نياورد و مصرانه اعمال به اعتقاد خود در چهارچوب اصلاحات دارد،اما اينروزها منكر گذشته ي خود شده،راهي كه تقريبا تمام حاميان حكومت به آن مي انديشند تا شايد با فريب به اهداف تاريك خود،ماموريتشان را انجام دهد.
با پيشوند و پسوندهايي همچو دكتر و محقق و پژوهشگر و...اينان را👇
پروموت ميكنند تا به خورد جامعه دهند بي آنكه حتي نقدي شامل حالشان شود.
در آخر خاطره ي يكي از اكتيويست هاي واشنگتن را برايتان ميگويم:روزي با سيامك ارام در مورد حضور #شاهزاده_رضا_پهلوی به يكي از تجمعاتمان صحبت كردم،سيامك برآشفت و گفت:بيجا ميكنيد،او حق ندارد به تجماعت #من بيايد.در👇
آخر تشكردارم از ماه ايزديار كه پيشاپيش در اينباره اطلاع رساني كردند و از تمام دوستاني كه وقت گذاشتند.در اين رشتو سعي شدبا سند ومدرك به موضوع مهم و در خورتوجهي پرداخته شود.ديگر فصل خانه تكانيست و وظيفه ي ما جدي گرفتن و اطلاع رسانيست و همچنين نقدي بر تمام ايرانيان ازاديخواه 👇
حاضر در واشنگتن دي سي كه بهانه هايشان برايم تنها رفع مسئوليتي اشتباه بود و كم كاري را در نهايت احترام به آنان منسوب ميكنم.
ميدانم كه تيم ارام حمله ور ميشوند به منوما،اما يادتان باشد ما بوديم كه اطلاحات را برچيديم.
اين رشتو ميتواند با اطلاع رساني #شما عزيزان ادامه يابد.
*مهدي نوربخش داماد ابراهيم يزدي كه به اشتباه نوشته شد بازرگان.
#رشتو
حامیان #زن_زندگی_آزادی
بی شک پیوند جمهوری اسلامی با تتمه ابزار دم دستی یکبار مصرف،همچو تجزیه طلب ها،باید باعث خجالت گروههای ضد کُردی باشد،چرا که رژیم در این سالها فرزندان بسیارشان را کشت،اما چگونه است که حزب الله کردستان!!!! شکل میگیرد،اعلام موجودیت میکند و عملا👇
سر سپردگی به سپاه را،فریاد میزند.
پدیده ی «حزب الله کردستان» به هر دلیلی که باشد،لکه ی ننگی ابدیست و یاداور خیانت احزاب ضد کرد،
بعنوان نمونه ای از این خیانت ها:
۱-خالد عزیزی،دبیرکل حزب دموکرات کردستان و هم پیمان با مسعود پزشکیان!!
او صراحتا اعلام میکند دیگر برانداز نیست👇
۲-دیدار چهار حزب اصلی با فرماندهان سپاه و ایستادگی بر قول وفاداری عبدالله مهتدی به سران جنایتکار سپاه(قول و معامله یا وحشت)!!!👇
اگر بپذیریم که #همواره بخش اطلاعات در مسیر کنترل جوامع،نقش بسیار بزرگی ایفا میکند و قدرتهای کلان بر روی این موضوع سرمایه گذاریها کرده اند و نتایج دلخواهشان را بدست اوردند،پس بخوانیم:
دو روز قبل خانم افشین جم،با چنین توییتی،مدعی شد 👇
جمهوری اسلامی با ساخت ۱۱ هزار اکانت و عمدتا در پوشش پادشاهیخواه در حال ایجاد جعلیات است!!!
اما هدف چیست؟
اینکه خانم افشین جم،بی هیچ نگرانی از جعلی بودن این نامه اینچنین استنادی میکنند و بی محابا به ان تکیه میزند،یعنی نیاز به ایجاد یک مدرک در مسیرِ از پیش تعیین شده،یعنی #سانسور
👇
داشته است.
طرحی قدیمی توسط تیم خانم کلینتون.
پیشتر گفتیم که خانم کلینتون در این باره سرمایه گذاری بسیاری کرده اند و حتی ادعاهای خطرناک که با ارایه دهندگان حتی اطلاعات درست که به نفع کشور نباشد،باید برخورد قاطع منجر به بستن اکانت ها و زندانی شدن صاحب اکانت و خبرگزاری شوند!!!👇
در روزهای گذشته،اکانتی متعلق به سازمان مجاهدین افشا کرد که موضوع #شاش_مقدس در قبرستان پرلاشی ز- کار این فرد،یعنی
«احسان طرلانی»بوده،پس لازم شد تا کمی تحقیق کنیم و بخاطر بیماری،موضوع زمانبر شد،اما مثبت.
احسان ساکن پاریس و سوابق زیاد در امر عملیات میدانی،او فرزند👇
زینب صفایی (ساکن اشرف) از ارکان اصلی سازمان و نزدیک به مریم است،
خاندان ایشان از جمله پدر بزرگ و مادر بزرگ،عضو سازمان بوده اند.
👇
حسنعلی صفایی،پدر بزرگ وی
از شاخه ی حنیف نژاد و گویی از بازاریان اسم و رسم دار بوده،👇
#غرامت_گیت
زندان بد است،زندان روح آدمى را ميجود و بقولی:
آزادی به از بند،چه با لبخند،چه بی لبخند!
انروز که نرگس محمدی از زندان بر روی برانکارد آمد،بر اکثریتی عادی بود که نپذیریم چنین صحنه ای را،چراکه شواهد و قرائن چیز دیگر میگفت،تا دیدار با مهدی نصیری که باز اصرار به مجروحیت 👇
بود(دقیقا چند روز قبل)
اما به یکباره امروز ویدیویی میاید که همراه با خانم نیلوفرحامدی،روزنامه نگار اصلاحطلب که ایشان هم مورد عفو قرار گرفته اند،خوشبختانه! و برخی دیگر همه چیز تغییر کرد و علم پزشکی نیز زیر سوال رفت!
اینچنین تحرکی با هیچ عقل سلیمی از فردی که حتی توان جمع کردن
👇
پای خود را نداشته،هرگز طبیعی نیست! چرا غرامت گیت؟
در این پرونده ها یک وجه ی کاملا مشترک با رفتار نرگس محمدی،نیلوفرحامدی،توماج صالحی وجود دارد،آنهم سفید شویی زندانهای ایران از شکنجه!
شکنجه که امری متداول که حتی پس از دریافت حکم میتواند بصورت روزانه نصیب حال شخص محبوس،به ویژه👇
همانطور که نوشتن بر ما یک وظیفه است،خواندن و اطلاع رسانی نیز یک وظیفه ی ملی است.
#زنان در زندان مجاهدین،بخشی مهم از ماهیت رذلترین گروهک تروریستی که امروزه بخشی از رسانه ها،عامدانه و با هدف،تبلیغشان میکنند و وظیفه ی ما افشاگری و اطلاع رسانیت.
تا آخر بخوانید:
باشه،
به یارو گفتی زنتو طلاق بده،
زنش رو بردی،خوردی،مال خود کردی
اما
چی شد فیلمبردار گذاشتی پشت سرت که از ذلت خوشایندش،از این نوع شادی غیر طبیعیش،از این حجم پستی و بد غیرتی فیلمبرداری کنید؟
توضیح اینکه پس از همسر خوری مسعود از مهدی،ابریشمچی بخاطر این بخشش غیورانه!!!به مرد دوم سازمان بدل گشت و مسعود یکی از دم دستی هاش خود،یعنی مینا خیابانی(خواهر موسی و معاون مسعود) که تفاوت سنی زیادی هم با هم داشتند را بعنوان هدیه و مورد فوری!!به مهدی ابریشمچی داد در یک «کالا به کالا»به سبک پارینه سنگی و برده داری در کشورهای وحشی!
کمی توضیح:
در انقلاب اول ایديولوژیک بود که بصورت باور نکردنی،سازمان شاهد بود که مسعود،مریم را از مهدی ابریشمچی برکشید!!
در تاریخ خفتبار سازمان مجاهدین خلق، نحوه برکشیدن مریم رجوی بسیار عجیب است. ازدواج غیرمنتظره او با مسعود رجوی، حتی اعضای سازمان را نیز در بهت و حیرت فرو برد. عجیبتر اینکه قبل از رسمی شدن این پیوند نامبارک، برخی از اعضای رده بالای سازمان از ارتباط غیرشرعی و غیررسمی مریم و مسعود آگاه بودند. مسعود خدابنده سرتیم حفاظت از مریم و مسعود رجوی میگوید: “مسعود رجوی و مریم عضدانلو هیچوقت بصورت رسمی ازدواج نکردند. طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی هم رسمی و شرعی نبود. من به خاطر کارم (حفاظت) به خاطر دارم که مریم قبل از ازدواج با مسعود از وی حامله بود و برخی هم فهمیده بودند. انتقال مریم به بیمارستان برای کورتاژ توسط برادرِ مسعود رجوی (صالح رجوی) انجام شد و من هم حفاظت را به عهده داشتم.”
دکتر صفاءالدین تبرائیان در کتاب “خوابگردها (ارتباط سازمان مجاهدین خلق با نهادهای اطلاعاتی و نظامی عراق)” درباره نحوه برکشیدن مریم قجر عضدانلو در سازمان مجاهدین توضیحات کاملی داده:
رفته رفته صف بندی اعضا در پایگاه جلال زاده به دو طیف انقلاب کرده و انقلاب نکرده تغییر کرد و تلاش میشد نفرات انقلاب نکرده در انزوای هر چه بیشتر تشکیلاتی قرار بگیرند تا تکانی بخورند. وضعیت محمود از همه بدتر بود. دو هفته ای بود که همسرش دیگر به دیدن او نمی آمد و هیچ گونه پیامی هم نمی فرستاد.
محمود همانند دیگر نفراتی که هنوز وارد پروسه انقلاب نشده بودند همچنان با خود کلنجار می رفت و بدنبال پیدا کردن گره کور “همه چیزش” بود که از طرف مسئولین بعنوان پیش شرط درک مسئول اولی مریم و ورود به نشست ها بود. بیش از دو هفته بود که از همسرش بی خبر بود وهیچ کس هم بدرستی پاسخ سوال های او را نمیداد. به مرور زمان تعداد اعضای باقیمانده دریافتند “همه چیز” همان همسر است که باید برای فهم و درک انقلاب مریم و مسئول اول شدن او از آن گذشت و طلاق داد.
از اعضای انقلاب نکرده در پایگاه جلال زاده فقط محمود باقی مانده بود که تحت هیچ شرایطی نمی خواست از همسرش جدا شود. چندین بار از طرف مهدی ابریشمچی و عباس داوری با او صحبت شد که خود را تعیین تکلیف کند که چه تصمیمی در نهایت قرار است بگیرد. ولی هر بار محمود عنوان می کرد به وقت بیشتری برای فکر کردن نیاز دارد و هنوز موضوع بحث و ضرورت طلاق را نفهمیده است. یک بار در نشست عمومی اعضای مستقر در جلال زاده به بیان تناقضاتش در مورد موضوع انقلاب پرداخت و در حضور جمع گفت: من مسئولین قدیمی برادر را ذیصلاح تر از مریم می دانم. چون مریم سابقه تشکیلاتی آنچنانی ندارد و احساس می کنم به صرف ازدواج با برادر مسعود به این سمت انتخاب شده است.
تناقض بعدی اش این بود که مسئول اولی مریم چه ربطی به مسئله طلاق دیگر اعضا دارد! نمیشود مریم مسئول اول باشد و بقیه اعضا از همسرانشان جدا نشوند؟ این یک تناقض در راس و بدنه است، راس سازمان مسعود و مریم با انقلاب ازدواج کنند و ما بقی اعضا با استناد به همین انقلاب مجبور به گرفتن طلاق شوند؟ مهدی ابریشمچی که دید تحت هیچ شرایطی محمود حاضر به ورود به پروسه انقلاب و بحث طلاق نیست تمامی مسئولیت های او را گرفت و گفت از این به بعد کار تو فقط دیدن نوارهای نشست های انقلاب است و هیچ کار دیگری نمیکنیم.محمود با همین وضعیت ضربه سهمگین دیگری دریافت کرد وقتی که به او گفتند همسرش از او داوطلبانه طلاق گرفته و دیگر حاضر به دیدن او نیست 👇
بدجوری به لحاظ روحی و روانی بهم ریخت. هنوز باورش غیر ممکن می نمود. محمود علیرغم فشارهای تشکیلات هیچگاه وارد پروسه انقلاب بصورت جدی نشد و هنوز عاشقانه همسرش را دوست داشت و بیشتر وقت خود را به نگاه کردن به عکس های او و مرور خاطراتی که با هم داشتند می گذراند. رفته رفته به عنوان یک عنصر غیرفعال در تشکیلات و ضد انقلاب مریم به او نگاه می شد. در تمام مدت به این فکر می کرد که یک نشستی پیش بیاید تا او بتواند در اشرف یکبار دیگر همسرش را ببیند و علت اینکه یکطرفه و بدون اطلاع از وی طلاق گرفته را بپرسد تا اینکه زمانش فرا رسید.
برای تعمیق انقلاب نشستی با حضور مسعود و مریم در سالن اجتماعات برگزار شد. کلیه اعضای مستقر در جلال زاده با یک مینی بوس به اشرف رفتند. محمود در تمامی لحظات مسیر بغداد تا اشرف به این فکر می کرد که با چه طرح و برنامه ای همسرش را ببیند؟ بعد از انجام بازرسی های معمول همه وارد سالن شدند. چشمان محمود در سالن و سمت محل نشست زنان می چرخید تا شاید همسر سابقش را ببیند. در یک فرصتی که در نشست اعلام تنفس شده بود، وی از سالن خارج شد . بعد از مدتی همسرش را دید و با وی احوالپرسی مختصری کرد که این حرکت او از چشمان مامورینی که برای کنترل او گذاشته بودند پنهان نماند. بعد از اینکه نشست رجوی تمام شد و اعضا به بغداد و پایگاه جلال زاده برگشتند اعلام شد فردا بعد از ظهر شریف با نفرات نشست دارد.
ساعت 6 بعد از ظهر روز بعد همه در زیر زمین جلال زاده نشسته و منتظر مهدی ابریشم چی بودند که از اشرف به جلال زاده بیاید و نشست را شروع کند. به محض اینکه ابریشمچی پشت میزی که روی سن قرار گرفته بود نشست، گفت: می خواهم یکایک بیایید و بگویید از نشست رهبری چی گرفته اید؟ چند نفر بلند شده و پشت میکروفن قرار گرفته و صحبت کردند. محمود اما همچنان در سکوت بود تا اینکه عباس داوری یادداشتی به ابریشمچی داد و بلافاصله وی اسم محمود را صدا زد که پای میکروفن بیاید. محمود به سختی از صندلی بلند شد و تلوتلو خوران سمت میکروفن رفت. همه اعضای شرکت کننده در نشست می دانستند که محمود هیچ رغبتی برای صحبت کردن در مورد انقلاب ندارد.👇
مهدی ابریشمچی گفت خوب بگو از نشست رهبری چی گرفتی؟ محمود بعد از مکث کوتاهی گفت چیزی متوجه نشدم. با گفتن این جمله اوباش رجوی که برای برهم زدن تعادل روحی روانی و شکستن افراد منتقد و مسئله دار به این نشست ها می آمدند، شروع به دادن فحش و ایجاد داد و فریاد بر سر محمود کردند(روشی متداول و تمرین شده که از تعداد بسیاری در موارد مختلف شنیده بودم و تنها برای این رشتو نیست)که این ضد انقلاب هنوز حاضر نیست از آن عفریته (نامی که رجوی بر همسران اعضا بعد از جریان طلاق گذاشته بود) دست بکشد. او هنوز دارد به خیانت هایش به رهبری ادامه می دهد. در این لحظه مهدی ابریشمچی با اشاره دست، چماقداران خود را مجبور به سکوت کرد و گفت این حرف های شما در مقابل عمل زشتی که او در جریان همین نشست رهبری انجام داده هیچ است! اگر بگویم سقف فرود می آید . بعد رو به محمود کرد و گفت: به این جمع بگویم چه عمل کثیف و خیانت آمیزی مرتکب شدی تا تیکه تیکه ات کنند؟ محمود همچنان به سکوت خود ادامه داد. ابریشمچی خطاب به جمع شرکت کننده در نشست گفت همین دیروز در حالیکه اکثر نفرات در نشست با رهبری بیعت دوباره می کردند و بر سر مسئله طلاق بعنوان تنها راه رهایی خودشان و سرنگونی رژیم تاکید داشتند، این خائن در سالن دربه در بدنبال همسر سابقش بود تا مجددا آن احساسات و عواطف شرک آلود و خاطرات زندگی ننگین مشترک گذشته را در او زنده کند و از پشت به رهبری خنجر بزند.
بعد با عصبانیت و داد و فریاد به محمود گفت: مگر نمی دانی که همسر گذشته ات دیگر در حریم رهبری است و بر تو حرام است؟ با این کارت چه هدفی را دنبال می کردی؟ بعد سکوت کرد و صحنه را به سگان هار و درنده خود سپرد تا حق مسعود و مریم را از حلقوم محمود بیرون بکشند! آنها محمود را در میان خودشان محاصره و از هر طرف به او حمله ور شدند. مشت و لگد بود که نثار محمود میشد. پیراهنش پاره و خون از گوشه لبش سرازیر بود. بعد از چند دقیقه بدستور مهدی ابریشمچی همه از اطراف محمود کنار رفتند و ابریشمچی سوال کرد، خوب حالا بگو چی گرفتی؟ محمود در حالیکه به زحمت روی پای خود بند بود و به آرامی قطرات خون را از گوشه لبش پاک می کرد، گفت هنوز چیزی متوجه نشدم. باز سر و صدا از ته سالن بلند شد. ابریشم چی گفت: می روی با خودت حسابی فکر می کنی و در نشست بعدی جواب می آوری.👇
#بسیار_مهم
#فاند_گیت
مقدمه:
مردم ایران در جنگ با قدرت های بزرگ جهانی هستند و این بار،نه سال ۵۷ است،هرچند نسل جدید ایرانی چپگرا همچنان دشمن ماست.
شاید تنها اکانتی باشیم که برخی افراد را به شما معرفی کرده ایم که در اوج بی خبری،از خون بچه های ایران صاحب تجارت های هنگفت شدند و حتی موسسات ورشکسته ی شان،به روال سابق برگشت و شاهد حمایت های شما بودیم و همین امر است که امروز ما را در اوج بیماری و درد موظف به اطلاع رسانی میکند.
بارها در مورد حجم عملکرد مانع تراش موسسه ای بنام #ایرانیان_دایاسپور_کالکتیو و حمایت های عیلاری کلینتون،نوشتیم که در انتها باز اپلود میکنیم،حضور اغلب هموسکشوال ها که تا اینجای کار،عجیب نیست،
اما این افراد هرگز تجربه ی کار سیاسی نداشته اند
و عملا ابزار دست خانم کلینتون هستند که در ادامه بدان اشاره میکنیم تا ببینید تحت لوای #زن_زندگی_آزادی چگونه #صنعت_اپوزوسیون را در مسیر منفعت شخصی مورد استفاده و تحریف انقلاب مردمی کردند و چه خونها که...
#بخوانید👇
ابتدا چه میشود که یکی از بازیگرا مطرح هالیوود به یکباره بازیگری را کنار گذارده و به دنیای پادکست و جمع اوری پول روی میاورد و در همین ایام نیز با اعضای ایرانیان دایاسپورا انچنان نزدیک میشود که کمک کرده انها از ورشکستگی نجات پیدا کنند!!!!
ایشان عملا تاکید به حمایت موژ دارد👇
فقط بیزنس و تجارت و پول است که چنین اُنس و همکاری ایی را برمیتابد.
موسسه ی بیوتی کام که پیشتر ورشکست شده بود با کمک های مالی و رسانه ای تیم های نزدیک به هیلاری کلینتون👇