۱: در تجمع امروز رم چند چهره مشهور راست افراطی ایتالیا از جمله سناتور آنتونلا زدا حضور داشتند. زدا از حزب برادران ایتالیا حزب جورجا ملونی نخست وزیر راست افراطی ایتالیاست. این حزب در ائتلاف با حزب فورزا ایتالیا حزب سیلویو برلوسکونی و حزب لگا دیگر حزب راست افراطی است که دست کم
۲: مسبب مرگ صدها پناهجو هستند. تا یکی دو دهه پیش برلوسکونی نماد راست افراطی بود اکنون اما عنصری میانهرو و سمبل راست میانه شناخته میشود و این نشان چرخش به راست آشکار سیاست در ایتالیا همگام با یک روند جهانی است. هیچ نهاد، حزب و کلکتیو چپی را در سراسر ایتالیا نمیتوان برای نزدیکی/
۳: به چنین تجمعی مجاب کرد. این دست فراخوانها دقیقا در راستا خفه کردن همبستگی با نیروهای انترناسیونال و فعال در ایتالیا صورت میگیرد و جنبش ایران را یک جنبش کاملا ناسیونالیستی و منفک و با معضلاتی در خود، جلوه میدهد. نکته دیگر و البته بامزه تناقض اپوزیسیون راست برانداز است/
۴: لیبرالهای اروپا هنوز دست به عصا هست اما جناحهای راست افراطی در "حمایت" از قیام بی پرده ظاهر میشوند. این جناحها در اروپا تلویحا از حامیان پوتین و تضعیف اتحادیه اروپا و ناتو هستند. (مثلا نگاه کنید به موقعیت متناقض دریا صفایی در حزبی جدایی طلب در بلژیک که برای تمامیت ارضی /
۵: پهلوی سینه میزند. یا تلاش همین اپوزیسیون برای قربانی معرفی کردن مردم ایران مانند مردم اوکراین به راست افراطی غرب) اما اپوزیسیون راست عطای همه چیز را به لقای زد و بند و لابی بخشیده چرا؟ چون جایی ایستاده که با نگرش آنها به جمهوری اسلامی در چارجوب نوعی جنگ تمدنی اسلام-مسیحیتِ /
۶: سفید، شرق استبدادی و غرب رهایی بخش جور در میآید. از این رو آنها برای جلب نظر اروپا فقط یک راه دارند معرفی قیام منحصرا بعنوان خیزشی "علیه آخوند"، بعنوان مسبب همه مصیبتها. منظور از اتحاد و در عمل حذف تمامی جنبشها و مطالبات و انگیزههای دیگر چون معیشت و ستم ملی و... همین است/
۱: بعد از اینکه سیاست را تبدیل به کاریکاتور و ابزار کسب نام و نان کردند حالا انتظار دارند مردم بنشینند و نگاه کنند که منبع صدور اعتراضات کجا بوده، بین این ۸ نفر چقدر همگرایی و واگرایی وجود دارد، چطور میشود آنرا اندازه گرفت تا بلکه جنبشِ داخل نیز خود را با همین جزر و مدها/
۲: تنظیم کند. در کنار بدترین جریانات ضد زن، از فمنیسم میگویند، در کنار سمبل رژیمی که اتنیکها را قصابی کرده از حق تعیین سرنوشت میگویند، در کنار پرچمی که علت وجودیاش رانت و وراثت و کودتا و غارت است از دادخواهی، حکومت قانون، شایسته سالاری و عدالت انتقالی میگویند. پهلوی بعنوان/
۳: یک جریان یک روش و بینش سیاسی بعد از قیام ژینا در ضعیفترین موقعیت خود به سر میبرد با چند پروژه توسط فرشگردیها و ابتذالیون شر و وکالت نیز قابل بازیافت نبود. ائتلاف ۸ نفره این شانس مجدد را به پهلوی داد. حال نشستهاند در مورد اختلافات درونی صحبت میکنند. ۴۴ سال است بین هر دو /
۱: تا چند وقت قبل که بازار "وکالت میدهم" داغ بود هر گونه نقد مترادف با تفرقهافکنی بود. از چند روز پیش شروع کردهاند که مجوز نقد صادر شده، چه نشستهاید که "گذار" برای همه جا دارد و نقد و انتقاد آزاد است پس مشکلتان چیست؟ مشکل این است که شما و خاصه ائتلاف ۸ نفره شاخص، معیار و /
۲: ملاک تعریف و ارزیابی نیستند که یک روز نقد را با تفرقه معنی کنند و یک روز با دموکراسی. شما شاخص و محور چیزی نیستید. مفاهیم با دوری و نزدیکی به شما تعریف نشده و دگرگون نمیشوند. شما نه شاخص دموکراسی هستید نه شاخص ازادی، نه شاخص اپوزیسیون، نه شاخص شناخت از جمهوری اسلامی و نه /
۳: شاخص مسیر و بدیل پساجمهوری اسلامی. مساله قیامها از ۹۶ تا ژینا دقیقا عبور از نخبگانی است که روزگاری با اصلاحات، فعال گرفتند و دلال تحویل دادند و اکنون همانها باز میخواهند شاخص و معیار فعالیت و امر سیاسی باشند. شما شاخص نیستید و این یعنی که مشکل علاوه بر رژیم، شان/
۱: "همبستگی" که اختلافات را موکول به انتخاب شکل حکومت درون صندوق رای و همه پرسی کرده بزرگترین توهمی است که راست برانداز برآمده از اصلاحات به آن دامن زده. شعار اتحاد و عدم تفرقه از همین توهم سرچشمه میگیرد. همبستگی اولیه و رفراندوم ثانویه که بنام تکثر و دموکراسی مطرح میشود تحریف/
۲: هر دو است. تکثر یعنی کثرت مبارزات طبقاتی، جنسی، ملی، عقیدتی، زیست محیطی و بل پیش شرط تمامیت ارضی و اشخاص رانتی، آشتی ناپذیر است. دموکراسی توسط رفراندوم محال است چرا که دموکراسی منوط به برنامه و ایده و تخصص نیست برآمده از کثرتی است که قابل بازنمایی توسط پارلمان و انتخابات نیست/
۳: راست برانداز ایرانی چندین جناح ندارد. بورژوازی ایران نمیتواند لیبرال و دموکرات باشد بلکه راستی افراطی است که سلطنت جناح کودتاچی آن را تشکیل میدهد. چماقداران سلطنت شکل صادقانه راست افراطی هستند که معتقداند نمیتوان اختلافات را با صندوق رای حل کرد و شکل حکومت آینده جدا از /
۱: استدلال راست برانداز در دو اصل کلی که همان امر به وحدت است خلاصه میشود: اول شرایط حساس و اضطراری است و باید عجله کرد. دوم یک مای همگون بدون تناقض و شکاف وجود دارد یا بهتر است بگوییم به هر قیمتی باید وجود داشته باشد که در برابر رژیم بایستد. بموازات این دو اصل / #مهسا_امینی
۲: زمین و زمان را متهم به تفرقه افکنی میکنند. اما هر دوی این موارد هم برخلاف اتحاداند (اتحاد با وحدت متفاوت است) و هم در تقابل با استفاده از فرصت و تسریع سرنگونی رژیم. اولین نکته این است که تعجیل در براندازی با موارد متعددی از تعلیق شکافها و منازعات پیش میرود یعنی برای اینها/
۳: نه مسائل طبقاتی، زیست محیطی ستم جنسی و عقیدتی و ملی یا مطرح نیست یا به شرطها و شروطها موکول به آیندهای موهوم است. اما در زمین واقعی این مسائل بالفعل مطرح است پس نمیتوان از روی آنها جهید. یکی از موانع یا ترمزهای اساسی در راه پیشروی و تسریع سرنگونی رژیم همین "عجله" کردنهای /
۱: پیام #قیام_ژینا این بوده که در این وضعیت شبه بردهدارانه هر آدم مرفه و بدون دغدغه معاش از گوشت تن دیگران تغذیه میکند و وجه سیاسی ماجرا این است که هر اسم و رسمی به قیمت خفه کردن صدای دیگری حاصل شده و میشود آخرین نمونه آن پروژه "وکالت میدهم بود". همه جا در غلیان/ #مهسا_امینی
۲: است چون همه جا عرصه بسط چنین مناسباتی است. پیام دیگر قیام ژینا این بود که جامعه در وضعیتی بحرانی است که تمام مسائل بر روی هم انباشته شده مساله یا همه چیز یا هیچ چیز است، به عبارتی هر خواستی موکول و قابل تعویق بخاطر دیگری نیست و از سوی دیگر بدون پیوند با خواست دیگر معنی پیدا /
۳: نمیکند هیچ خواستی ولو کوچک و خرد در صورت عدم سراسری شدن درجا خفه خواهد شد. بعد از ۴۴ سال تنها حرکت متشکل و نافذ سراسری در ایران جنبش معلمان بوده جنبشی که نه درها را به روی خود بسته بود و نه خواست های خود را بنام خواستهای دیگر تعلیق کرده بود. درون این جنبش با هر افت و خیزی، /